کل نماهای صفحه

شنبه، اسفند ۱۵، ۱۳۸۸

۱۵ روز مانده...
۱۵ روز به پایان سال کهنه مانده ؛ ۱۵ رو ز به پایان سالی‌ مانده که در آن همه ما شاهد لحظات خوب و بد بسیاری بودیم ؛ ۱۵ روزبه پایان سالی‌ مانده که در آن سال خیلی‌ از آدمها در کنار خیلی‌ از آدمها بودند ؛ اما... این بار در ۱۵ روز مانده به پایان سال کهنه; خیلی‌ از آدمهای سال کهنه; نیستند که در کنار عزیزانشان درب خانه را بروی سال تازه باز کنند . و تنها یادشان است که میماند برای گفتن خوش آمدی سال تازه ؛ یاران قدیمی‌ سال کهنه نیستند ؛ اما اینبار نبودنشان به بودن همه ما می‌‌ارزد ؛ ما هستیم اما نیستیم ؛ آنها نیستند اما هستند - و این مهم است ؛ مهم بودن نیست ؛ مهم چگونه بودن است ؛ این حقیقت دارد : من و تو هستیم اما وقتی‌ درست نگاه کنیم میبینیم که نیستیم ؛ اما آنها نیستند ولی‌ آنچنان هستند که اگر دقت کنیم من و تو واقعا نیستیم . خوش به حالشان ; نیستند و هستند و ما هستیم و نیستیم . امسال سال کهنه به خیال خودش کسانی‌ را از ما گرفت که فکر میکرد یاد آنها بزودی از بین میرود ولی‌ هیچگاه فکر نمیکرد که با این کار اگر ما خودمان را از یاد ببریم ؛ آنها را نمیتوانیم از یاد ببریم . ۱۵ روز دیگر این سال کهنه که یاد آور تلخ و شیرین‌های بسیاری است کوله بار خودش را جمع می‌کند و از درب خانه من و تو میرود . و هیچ گاه هم نمی‌تواند برگردد اما این سال کهنه ۱۵ روز دیگر و قبل از رفتنش برای من و تو و ما ؛ یادگاریهای ارزشمند و در عین حال تلخ و شیرین بسیاری میگذارد که در عین تلخی‌ یک جاودانگی شیرین و ابدی دارد ؛ ۱۵ روز دیگر این سال کهنه میرود ؛ اما یادگارهای پر پر شده این سال کهنه که در عین مظلومیت ریشه هایشان به خون نشست تا نهال آزادگی را بارور تر سازد یادگاری ارزشمند برای من و توست . پس به پاسداشت یادگاریهای این سال کهنه که ۱۵ روز دیگر برای همیشه از بین من و تو میرود و هیچ گاه هم باز نمیگردد یادم و یادت باشد که این سال کهنه جدا از تمام سالهای رفته و نیامده ثانیه ثانیه‌اش برای من و تو و ما یاد آور ستمی تلخ و هجرت تلخ تر یارانی است که رفتند اما جاوید همیشگی‌ اند و افسوس که من و تو و ما؛ ماندیم . پس بیا تا قبل از این ۱۵ روز ؛ و برای پس از این ۱۵ روز چاره‌ای کنیم . آن چاره این است که یاد بگیریم تا هستیم باشیم و نگهبان خون عزیزان سال کهنه و ثبت کنیم سالی‌ را که ۱۵ روز از عمرش مانده برای تاریخ جهان ؛ تا همگان بدانند سال ۸۸ هیچ گاه در اوراق کتاب تاریخ هیچ ایرانی‌ آزاده خواهی کهنه نخواهد شد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر