افشای ناگفتهها در خصوص ماهیت اصلی دولت جمهوری اسلامی ایران بانضمام انتشار و افشای مکاتبات درونی نظام جمهوری اسلامی و غارت سرمایههای ملی کشور ایران بدست ارگانها و افراد مختلف وابسته به حکومت آخوندی در داخل و خارج کشور . استفاده از مطالب و اسناد این وبلاگ بدون ذکر نام منبع بر خلاف اخلاق و مقررات بوده و شامل پیگرد نیز میگردد . جهت برقراری ارتباط میتوانید با آدرس زیر مکاتبه کنید pouriya1979@yahoo.com
کل نماهای صفحه
شنبه، شهریور ۰۷، ۱۳۸۸
صفارزاده
حکم 6 سال و نيم زندان روناک صفارزاده توسط دادگاه تجديد نظر سنندج تاييد شده است. به همين دليل با دکتر محمد شريف که وکالت او را بر عهده گرفته است به گفتگو نشستيم.
آقاي دکتر، نحوه ورود شما به پرونده روناک چگونه بود و اين پرونده چه مراحلي را از سر گذرانده است؟
پرونده روناک صفا زاده که معروف شده به صفار زاده مرتبط مي شود با فعاليتهايي که روناک و هانا عبدي در يک تشکل مرتبط با حقوق زنان در سنندج داشتند که اين تشکل را خانم نگين شيخ الاسلامي با نام "زنان آذرمهر" ايجاد مي کند. پس از بازداشت فرض بر اين بود که روناک در رابطه با فعاليت در جنبش زنان بازداشت شده ، پدر روناک و پدر هانا با من تماس تلفني گرفتند و تقاضا کردند که وکالت روي پرونده بگذارم و از اين طريق وارد پرونده شدم. بعد از اينکه وکالت روي پرونده گذاشته شد و پرونده اتهامي را مطالعه کردم ديدم در پرونده مسئله فعاليت در جنبش زنان تقريبا تبديل به يک امر فرعي شده و اتهام اصلي اقدام عليه امنيت ملي از طريق ارتباط با "حزب حيات آزاد کردستان" ، پژاک مطرح شده است. اتهام در رابطه با فعاليت هايي است که موکلين متهم شده بودند براي اين حزب انجام داده اند. روناک در تاريخ 17/7/86 دستگير مي شود. قبل از اينکه اين پرونده در مورد روناک مطرح شود، ايشان يک خروج غير قانوني از مرز داشته اند که بعد از بازگشت از عراق بازداشت مي شوند و در دادگاه عمومي پيرانشهر محاکمه شده و به اتهام تردد غير مجاز از مرز به 9 ماه حبس مي شود. اتهام ديگري که در اين پرونده داشته اند، استفاده از تجهيزات دريافت تصوير از ماهواره بوده است. اين 9 ماه حبس در دادگاه تجديد نظر نيز تاييد مي شود. موکل در پرونده و در اتهام اصلي متهم شده بود که در اين خروج غير قانوني از مرز، به عراق رفته و در آنجا در اردوگاه قنديل بسر برده و در عين حال اتهامات بي پايه ديگري هم مطرح شده بود مبني بر اينکه در اردوگاه قنديل آموزش ديده و مطالبي از اين قبيل. توجه داشته باشيد که کل مدت خروج غير قانوني و ورود مجدد به ايران حدود 48 ساعت بوده و فکر مي کنم مدتي را که احيانا در اردوگاه قنديل بسر برده بيش از چند ساعت نبوده است. بنابراين اتهام آموزشهاي سياسي و نظامي کلا منتفي است. بعد از بازداشت در تاريخ 17/7/86 بيش از 10 بار قرار بازداشت تمديد شد و متاسفانه اقدامات انجام شده با اين هدف که قبل از صدور حکم قطعي، ايشان با قرار وثيقه بتوانند آزاد شوند بي ثمر بود. نهايتا پرونده با صدور کيفر خواست به شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامي سنندج ارجاع مي شود. براي اطلاع از اتهام ايشان متن حکم را مي خوانم. اتهامشان به اين ترتيب است " هواداري از گروهک تروريستي پژاک و فعاليت در پيشبرد اهداف آن گروهک ". اين اتهام اصلي شان بوده و هم چنين تبليغ عليه نظام و به نفع حزب مزبور . اين دو اتهام به ايشان تفهيم مي شود. دادگاه بدوي ايشان را به لحاظ عضويت در پژاک به تحمل 5 سال حبس تعزيري و از حيث فعاليتهاي تبليغي عليه نظام و به نفع حزب مذکور به تحمل 1 سال حبس تعزيري محکوم کرده است.
در عين حال همانطور که عرض کردم در مورد تردد غير مجاز از مرز هم 9 ماه حبس ميگيرد . در زماني که يک موج اعتصاب در زندانهاي سنندج شکل مي گيرد، مجددا به اتهام مشارکت در اين اعتصاب يک پرونده جديدي براي موکلم مطرح مي شود و در اين پرونده که در شعبه دوم دادگاه انقلاب اسلامي سنندج مطرح مي شود، موکل به 7 ماه حبس تعزيري محکوم شده و اين راي هم قطعي مي شود. بنابراين ايشان يک 9 ماه حبس دارند، مرتبط با تردد غير مجاز از مرز، يک 7 ماه حبس دارند مرتبط با شرکت در اعتصاب و با عناوين اتهامي "اقدام عليه امنيت ملي از طريق فعاليت تبليغي عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران بوسيله اعلان و مکتوب نمودن تبعيض قائل شدن نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران بين انسانها بواسطه مليت و جنسيت، تبعيض ميان زندانيان سياسي و مدني و شکنجه و آزار ورفتارهاي غير انساني نسبت به زندانيان و اعدام دسته جمعي زندانيان". در پرونده اصليشان هم همانطور که عرض کردم 5 سال در ارتباط با ادعاي عضويت در پژاک و 1 سال در ارتباط با فعاليت تبليغي عليه نظام. اين پرونده هم مورد اعتراض قرار مي گيرد و به دادگاه تجديد نظر سنندج ارجاع مي شود . مدت زمان طولاني سپري مي شود تا دادگاه تجديد نظر رسيدگي کند. دقت بفرمائيد که تاريخ صدور راي بدوي 26/12/87 بوده و حکم دادگاه تجديد نظر دد تاريخ 20/5/88 ابلاغ شده است. حکم تجديد نظر در پنج سطر اعتراض اينجانب را مردود و حکم بدوي را تاييد نموده و الان روناک در حال سپري کردن دوره محکوميتش هست. نکته قابل توجهي که در رابطه با پرونده اصليش مطرح است اين است که ايشان متهم بودند به محاربه . محاربه مجازاتش اعدام به سه طريق(قتل، آويختن به دار، قطع دست راست و پاي چپ) و نفي بلد است. خوشبختانه از اتهام محاربه به اين شکل تبرئه شد و 6 سال حبسي که گرفته حبس در تبعيد نيست و در همان زندان سنندج دوره محکوميت را سپري خواهد کرد. اميدوارم که بتوانم با توجه به اينکه حکم قطعي شده، برايش مرخصي بگيرم.
اولين باري که موکل را ملاقات کرديد چه زماني و دليل عدم تبديل قرار بازداشت به وثيقه چه بود؟
مدت زمان زيادي طول نکشيد. بعد از اينکه وکالتنامه را روي پرونده گذاشتم تحقيقات مقدماتي خاتمه پيدا کرده بود و پرونده به دادگاه ارجاع شده بود. بعد از ارجاع پرونده به دادگاه پرونده را مطالعه کردم از حيث ملاقات هم توانستم با موکلم ملاقات کنم بعد از آنهم چندين با پيش آمد که از تهران تا سنندج رفتم براي ملاقات اما موفق نشدم. بويژه وقتي که مسئله اعتصاب غذاي زندانيان کرد مطرح بود اين مسئله اتفاق افتاد ولي از حيث ملاقات بعد از آن مشکلي نبوده است.
اما در مورد عدم تبديل قرار. دليلي که در تمامي اين نوع پرونده ها ذکر مي شود واحد است و در مورد روناک هم همين مسئله است که در احکام دادگاه مطرح شده بيم فرار و تباني وجود دارد. در احکامي که در خصوص 10 بار تمديد قرار بازداشت روناک صادر کرده اند اين مسئله تصريح شده است. مثلا از يکي از احکام برايتان مي خوانم. در اين حکم آمده است "دادگاه به لحاظ اهميت جرم و بيم فرار و تباني و مخفي شدن متهم " قراربازداشت را تمديد مي کند.
شرايط فعلي روناک چگونه است ؟
الان روناک بطور مرتب با خانواده ملاقات دارد و بعضا هم تماس تلفني با من دارد و من حيث المجموع دارد با روحيه مناسب و بالايي دوره محکوميتش را سپري مي کند . در دوراني که پرونده در دادگاه تجديد نظر مطرح بود من جمله در همان دوره اعتصاب غذاي زندانيان کرد، ملاقات من با روناک با اين هدف صورت مي گرفت که بتوانم با ارتقاء روحيه بار زندان را برايش سبک کنم ولي هروقت با او ملاقات مي کردم، مي توانم بگويم او بيشتر به من روحيه مي داد تا من به او.
مسئله تفکيک جرايم در زندان سنندج پياده مي شود؟
نه متاسفانه و اين نکته بسيار بسيار نگران کننده اي است بويژه در مورد زندانيان زن . متاسفانه زندانها طبقه بندي نيست . روناک متولد 1364 است و به هر حال در همان بندي که روناک زنداني است زندانياني با اتهامات مختلف از قبيل اتهامات منکراتي، قاچاق مواد مخدر و ساير اتهامات عمومي در کنار هم بسر مي برند. البته عموما زندانيا ن سياسي از آنچنان درايت و کارداني برخوردارند که بتوانند روابط خودشان را با هم بندي هايشان که جرائمي از اين دست دارند، هماهنگ کنند و عموما زندانيان عادي با آنها رفتار احترام آميز دارند. ولي اگر ساير مجرمين به سبب تحريکات خارج از زندان، در صدد اذيت و آزار موکل بر بيايند اين مشکل، نگران کننده است. اگر اين مسئله نباشد همواره موکلين من که زن بوده اند توانسته اند نه تنها با ساير زندانيان روابطي بسيار منطقي داشته باشند، بلکه جو بسيار خوبي را در زندان ايجاد کرده اند به گونه اي که کشيدن بار محکوميت را براي محکومين عادي هم سبک کرده اند.
مبناي حقوقي طبقه بندي زندانيان چيست و چرا اجرا نمي شود؟
آئين نامه داخلي زندانها در اين مورد صراحت دارد و اين يک تکليف است. توجيهاتي هم که آورده مي شود از جمله در مورد اين دختر من، روناک، که چندين بار هم اين مسئله را با دادستان سنندج مطرح کرده ام اين است که جا نداريم. ولي تکليف قانوني است . بحث در اين مورد زياد است که در اينجا امکان پرداختن به آن موجود نيست.
برخورد مسئولين قضايي با اين پرونده چگونه بود؟
در مورد پرونده روناک تقريبا محتويات پرونده نشان مي داد که اتهاماتي که براي روناک در نظر گرفته اند با نوعي نگاه خصومت آميز در نحوه انعکاس افعال مجرمانه در پرونده همراه است. مثلا وقتي کسي را متهم مي کنند که عضو جرياني است که دارد مخفي کار مي کند، اين عضويت يک تعريفي دارد . وقتي مي گويند سپري کردن دوره هاي آموزش نظامي در اردوگاه قنديل، براي اين اتهام بايد يک سري لوازم و مباني عقلي وجود داشته باشد. چگونه ممکن است انسان بتواند در چند ساعت آموزش نظامي سياسي ببيند با توجه به اينکه کل مدت خروج و ورود ايشان از مرز 48 ساعت بوده و بنابر اين با توجه به طول مسير چند ساعت بيشتر نمي توانسته در اردوگاه قنديل باشد.
يا در پرونده متهم مي شود که با اعضاي رده بالاي حزب در تماس بوده مثلا با شخصي به نام عاکيف زاگرس ارتباط داشته است. من نوع اتهاماتي را که دادگاه براي ايشان در نظر گرفته مي خوانم تا وقتي اين حرف را مي زنم قابل درک باشد. نوع اتهامات به اين ترتيب بوده :
"تهيه نارنجک، تهيه 4 کيلو سرنج، پرتاب نارنجک دست ساز، تشکيل هسته مخفي تشکيلاتي پژاک، گذراندن آموزش سياسي نظامي در مقر قنديل، شرکت در برنامه مادران آشتي، برنامه ريزي و هدايت هسته تشکيلاتي پژاک، نصب پرچم و عکس اوجالان در ميدان آزادي سنندج ، پخش اعلاميه ، ارتباط اينترنتي با کادرهاي پژاک ، ارتباط تشکيلاتي با عناصر مرکزي پژاک از جمله عاکيف زاگرس در مقر پژاک، تبليغ جهت تجزيه طلبي ..." در حاليکه کل قضيه اين بوده است که مثلا اين پديه هايي که اينها مي گويند نارنجک دستي، مواد اوليه اش اکليل و سرنج بوده است. با اين مواد عمواما ترقه درست مي کنند و ممکن است صدا داشته باشد اما اصلا قدرت تخريبي ندارد. و اصلا دختري با اوضاع و احوال جسمي روناک قادر نيست نارنجک دستي درست کند. يعني مباني اتهام نارنجک دستي فراهم نيست و بعد هم با سرنج و اکليل که نمي توان نارنجک دستي درست کرد. من براي اينکه بتوانم اين را به دادگاه ثابت کنم که اسم اين را نمي گذارند نارنجک دستي، از دادگاه تقاضا کردم که براي اثبات اين موضوع که البته نيازي هم به کارشناس ندارد، از يک کارشناس نظامي نظريه بخواهند. اما حدود 6 ماه فقط پرونده معطل ماند به اين دليل که مي گفتند نظر کارشناس هنوز نيامده است.
از سوي ديگر در رابطه با حکم صادره نيز نکاتي قابل توجه است. اتهامي که به روناک زده اند يکي مرتبط است با هواداري از يک جريان غير قانوني به نام پژاک و يکي تبليغ به نفع پژاک . دقت بفرمائيد اين اتهام تبليغ به نفع پژاک در اتهام هواداري از پژاک مستتر است . يعني هرگاه کسي متهم مي شود به هواداري از يک جريان غير قانوني يکي از لوازم اين اتهام تبليغ به نفع آن جريان است.بنابراين نمي شود يک بار محکوم شود بخاطر هواداري از آن جريان و يک بار هم محکوم شود بخاطر تبليغ براي آن جريان. به عبارت ديگر در اين حکم از حيث حقوقي به يک فعل مجرمانه دو مجازات تعلق گرفته است. در حاليکه به يک فعل مجرمانه بيش از يک مجازات نبايد تعلق بگيرد. اتهام تبليغ به نفع پژاک از آثار و لوازم هواداري از پژاک است.در حاليکه يک بار به لحاظ هواداري به روناک محکوميت حبس داده اند و يک بار به لحاظ تبليغ به نفع پژاک. اين مسئله نه تنها در پرنده روناک اتفاق افتاده که در پرونده هاي متعدد ديگري هم، با اين اقدام غير قانوني مواجه بوده ام. توجه هم داشته باشيد که روناک از حيث مجازات نيز، هم در رابطه با ماده 499 که از 3 ماه تا 5 سال حبس دارد، به حداکثر مجازات محکوم شده و هم در مستند ماده 500 که تبليغ است و از 3 ماه تا يکسال حبس دارد به حداکثر مجازات محکوم شده است.
من اميدوارم که اين نگرش غير قضائي نسبت به اين پرونده ها برداشته شود. از طرف ديگر اگر قاضي رسيدگي کننده به پرونده، يکي از بستگان نزديکش توسط عوامل همين جريان شهيد شده باشد، اين روشن است که چنين شخصي به کساني که متهم به ارتباط با همان جريان هستند ممکن است نگاه خصومت آميز داشته باشد. نمي دانم آيا مي توان اميدوار بود که اين نکته درک شود که متهميني از قبيل روناک صفازاده جزو بهترين فرزندان اين مردم هستند. جزو ارزشمندترين و نادرترين فرزندان اين مردم هستند.و اينکه در معرض چنين اتهامي قرار گرفته اند بايد مقامات قضايي بيانديشند تقصير با چه کسي است و چه کسي مقصر است؟. به هر حال تمام اين مسائل اين نکته را از بين نمي برد که اين قبيل متهمان جزو ارزشمندترين فرزندان اين آب و خاکند. دختري در اين سن و سال آمده بهترين سالهاي عمرش را در زندان سپري مي کند. چه انگيزه اي جز عشق به انسانيت مي تواند چنين دختري را در اين سن و سال در زندان نگه دارد؟ و متاسفانه اين ديگر براي من يک آرزو شده که کساني که در مورد اين پرونده ها تصميم مي گيرند اين نکته را درک کنند.
کمیته گزارشگران
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر