افشای ناگفتهها در خصوص ماهیت اصلی دولت جمهوری اسلامی ایران بانضمام انتشار و افشای مکاتبات درونی نظام جمهوری اسلامی و غارت سرمایههای ملی کشور ایران بدست ارگانها و افراد مختلف وابسته به حکومت آخوندی در داخل و خارج کشور . استفاده از مطالب و اسناد این وبلاگ بدون ذکر نام منبع بر خلاف اخلاق و مقررات بوده و شامل پیگرد نیز میگردد . جهت برقراری ارتباط میتوانید با آدرس زیر مکاتبه کنید pouriya1979@yahoo.com
کل نماهای صفحه
شنبه، مرداد ۳۱، ۱۳۸۸
تردیدی نیست در رژیمهای توتالیتر، همچون جمهوری اسلامی امر
سرکوب،زندان، شکنجه به عنوان ابزاری در جهت کنترل اجتماعی برنابودی شبکه
های اجتماعی، شخصیت و هویت انسان قرار گرفته و میگیرد. در این سیستم
حکومتی، اراده فردی و جمعی، ابتکار فردی و اجتماعی، همواره تحت فشار و
سرکوب قرار میگیرد که نهایتا به کنترل پلیسی کل جامعه و تخریب منجر می
گردد.
جمهوری اسلامی رژیم سرمایه داری/مردسالار با یکانگی در سرکوب و دستگیری و
شکنجه زنان و مردان آنان را در روی تخت های زنجیروشلاق وچوبه های دار
ورگبارمسلسل بر تپه های اوین در سالهای63-60 و آمفی تئاتر گوهردشت
وحسینیه اوین در سال67 وهمچنین درسایر زندانهای ایران... در یک رویاروئی
وجنگ نابرابر، آنان را سرکوب کرد و نسل کشی دهه60رابوجود آورد. در این
فتوا و فرمان در مورد جنسیت زندانیان نه تنها قیدی نشد ونبود،بلکه ابزار
سرکوبگران،کابل ، شلاق، قپان و دستبند بود که بر مقاومت فردی و جمعی،
متشکل فرود می آمد و سعی می شد با شکنجه سیستماتیک ،وحشت و ترس مستمر،
رفتارفرد شکنجه شده تغییرومطابق میل شکنجه گران و بازجویان درآید.
اما در این رویاروئی نابرابر، زنان و مردان بیشماری نشان دادند که به
رغم شکنجه بر جسم و روان، اراده و اعتقاداتشان غلبه ناپذیر است!
در این حین بر زنان، علاوه بر شکنجه جسمی کابل، شلاق، قپان ، فشار روانی
و بدرفتاریهای جنسی، اعمال شد که آسیب و فشارهای ماندگاری نیز دربر داشت
که توانست زخمهای جانگاهی بر جان و جسم آنان باقی گذارد! بدین معنا در
نظام جمهوری اسلامی، شکنجه و بد رفتاریهای جنسی مجازات و اعلام جنگی بود
بر علیه نیمی از نیروی جامعه، که جرات کرده بودند از نقش سنتی خود خارج
شوند و به پستوی خانهها کشیده نشوند و در برابر تبدیل نشدن به اندیشه
فرو دستی که جامعه مردسالار رابطه فرا دست و فرودست را نهادینه کرده بود،
مقاومت کردند. طبق قوانین ارتجاعی مردسالار تنها انتظار از زنان اطاعت،
ایثار و زایش است. به او مانند مایملک شخصی و شیئی جنسی نگاه میکنند که
بتوانند کنترل کامل روی اراده و سرنوشت زنان را به عهده گیرند. با فرهنگ
اسلامی و رسالههای قرون وسطایی جمهوری اسلامی، کنترل تمام زندگی زنان
یعنی، پرهیز از بیبند و باری، اصول دینی و اخلاقی و وفاداری به پیمان
زناشوئی در دستور کار قرار گرفت و آموزش مسایل جنسی تابو شمرده شد.
با فتوای خمینی، مبنی بر لغو قانون حمایت از خانواده و حجاب اجباری و
گرفتن حق وکالت و قضاوت به شکل مجاز و قانونی سرکوب حقوق جنسی زنان آغاز
گردید.
حجاب و پوشش در مدارس، دانشگاهها، کارخانهها، در معابد و انظار عمومی
اجباری گردید و به بهانه نوع پوشش و بدحجابی مورد بازخواست و بازخرید
واخراج قرار گرفتند. زنان بایستی یا با روسری یا توسری به سینماها،
تتاترها، مراکز هنری و ادارات وارد میشدند.
اما دهها و صدها زنان مبارز و شورشگر با برگزاری تظاهرات اعتراضی بر
علیه حجاب اجباری در سال 1357 فریاد زدند: "ما انقلاب نکردیم تا به عقب
برگردیم"، مبادرت به طرح خواستهها و مطالبات خود کردند.
با این وصف متاسفانه از جانب جنبش تودهای و سازمانهای متشکل سیاسی آن
زمان، علیه فرهنگ سرکوب زنان اعتراضات جدی صورت نگرفت و به شایستگی از
حرکت زنان علیه حجاب اجباری حمایت نگردید و به جنبش زنان به عنوان یک هم
پیمان اعتنائی نشد. خود جنبشهای مستقل زنان آن زمان هم نتوانست سرکوب
زنان و مبارزه علیه نابرابری جنسی را به درون جامعه ببرد. چرا که تمامی
جامعه گرفتار جنگ تحمیلی و سرکوب دستاوردهای قیام 57 شده بود. بدین
ترتیب، زنان جزء اولین گروههای اجتماعی تحت پیگرد، ستم و سرکوب رژیم
جمهوری اسلامی قرار گرفتند.
زنانی که در قیام تودهای سال 57، درفعالیتهای سیاسی و مبارزاتی متشکل،
با رنجی پر تلاش و مضاعف فرهنگی(کنترل بیشتر والدین و قید وبندهای
خانوادگی بر فعالین زن) و در امور سیاسی(نادیده گرقتن هویت جنسی و
مداخله بیشتر بر فعالین زن در بستر فعالیتهای سازمانی) را به همراه
داشت، با این وجود در صحنه سیاسی ایران شرکت جسته بودند و همکاری پیگیر،
قاطع و مسئولیتپذیر در فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی با نیروهای
اپوزیسیون را داشتند.
زنان با هویت فردی خود و با جمع گرائی در تمامی صحنههای درگیری، تسخیر
پادگانها و تسخیر زندانها، آزادسازی زندانیان و برای سرنگونی رژیم
پهلوی در میتنگها حضور فعال و گسترده داشتند. شرکت در تظاهرات بعد از
قیام و مداخلهگری زنان در صحنه سیاسی به مثابه یک چالشگر معتبر بر علیه
نظام جمهوری اسلامی گردیده بود. بنابراین، عقوبتی بس سترگ در انتظار زنان
(مردان) بود. در نتیجه این نیروی اجتماعی به خاطر در گیر شدن با نظم
موجود و شرکت در فعالیتها ی سیاسی، اجتماعی و تشکیلاتی موجود دستگیر و
زندانی میشد. دختران و زنان جوان مبارز در میانگین سنی 22-18 قرار
داشتند. در بین این فعالین سیاسی، زنانی هم بودند که با فرزندان خردسال
خود دستگیر و یا حین دستگیری حامله بودند و یا مادرانی که به اتهام هم
دستی برای فرار و دستگیر نشدن فرزند مبارزه خود دستگیر و همینطور همسران
و خواهران فعالین به عنوان طعمه و کنترل و شناسائی جا و مکان فرد فراری
به گروگان گرفته میشدند... بدین ترتیب، این نیمه جنسی به نام دختر،
همسر، خواهر، مادر و در کل به عنوان موجودیتی به نام زن دستگیر و روانه
زندانها میگردید و به علت سرپیچی از قوانین نظم موجود پدرسالار و مرد
سالاری سرمایهداری دو تاوان را بایستی پرداخت میکرد که به موازات هم
عمل میکرد:
با مبارزه سیاسی متشکل، رژیم جمهوری اسلامی را به چالش طلبیده بود و برای
موجودیت و ارزش نهادن به موقعیت خود و کسب برابری در زندگی اجتماعی، در
مقابل تعرضات رژیم مقاومت نموده بود که ویژهگیها و تمایزات جنسی
غیرقابل انکار و فشار مضاعفی را در زندان و محل بازداشتگاهها به همراه
داشت، که بدین ترتیب میباشد:
- فشار روانی و فردی در حین دستگیری؛ شکنجه مضاعف در زیر بازجوئی به
زنان!
- چگونگی اعدام زنان و استفاده اجباری چادر در زمان اعدام!
- تجاوز جنسی به دختران؛ ترس و خطر همیشگی تجاوز جنسی!
- برخوردهای مالیخو لیائی با زنان باردار؛ سرنوشت گره خورده زنان با
کودکان!
- گروگانگیری مادران تحت نام همدستی برای فرار فرزندانشان و دیکته کردن
اخلاق، نرم و فرهنگ!
- پوشش حجاب، ناموس نظام جمهوری اسلامی، یعنی چادر سیاه، سرمهای و
رنگی!
- عیب و عار جسمی زنان همچون عادت ماهیانه زنان و خونریزی به دلیل ضرب و
شتم!
اخلاقی و فرهنگی، امکاناتی همچون خواست دستشوئی، حمام و نیاز به نوار
بهداشتی ...
بنابراین، علاوه بر کابل و بازجوئی و شکنجه، آزار و کنترل مضاعف، تنبیه و
دیکته کردن اخلاق جنسی، چشم چرانی، لحن گفتاری کثیف و هیز، امنیت و آرامش
جسمی و جنسی زن توسط زندانبانان مرد و بازجویان و پاسداران به هم زده می
شد که دو زندان در درون زندان برای زنان بوجود آمد...
برچسبها:
زنان در زندان دهه 60 جمهوری اسلامی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر