کل نماهای صفحه

شنبه، دی ۲۴، ۱۳۹۰

احمد رضايي كه بود؟ 
(( اسرار مرگ احمد رضایی ))




(( قسمت اول ))
 نخستين بار نام احمد در سال ۷۷ بر سر زبان‌ها افتاد مبني بر اينكه "پسر محسن رضايي به آمريكا پناهنده شده است" همان زمان برخي مصاحبه‌هاي عجيب به نقل از وي منتشر شد تا اينكه محسن رضايي اقدام به پاسخگويي كرد و در مسجد رسالت واقع در شرق تهران (ميدان رسالت) در پاسخ به اعتراض بسيجيان گفت: با احمد هم بايد مثل بقيه ايرانيان بر اساس قانون رفتار كرد سال ۷۷ شنيده شد كه احمد رضايي از يك سو با رسانه‌هاي ضد انقلابي از سوي ديگر اسناد مهم و سري كشور را در اختيار  آمريكا قرار مي‌دهد. شايعه‌اي كه  بعيد به نظر مي‌رسيد و اسناد محرمانه نظام نبايد در اختيار جواني بيست ساله باشد.
پس از آن بود كه محسن رضايي فاش كرد "گروهي كه خود را از ماموران ناسا معرفي مي‌كردند، به ايران آمدند و وي را اغفال كردند."
احمد رضايي از يادها رفت تا سال ۸۴  وي به كشور بازگشت . احمد همسر ايراني‌اش را طلاق داد و با يك دختر آمريكايي ازدواج كرد و پس از مدتي او را هم طلاق داده و  با دختري كره‌اي تبار ازدواج كرده است. و از همسر کره‌ای‌اش دارای یک فرزند دختر هشت ساله است که در حال حاضر در آمریکا به مدرسه میرود .  بازگشت احمد رضايي و مشغول به كار شدن در مجمع تشخيص مصلحت نظام بي سر و صدا اتفاق افتاد، اما خروج دوباره اش از كشور  در رسانه‌ها تيتر اخبار شد . و پدرش در تلاش براي بازگرداندن وي با استفاده از سيستم‌هاي اطلاعاتي است. تا اينكه  خبر مشکوک درگذشتش در يك هتل در دبي منتشر شد. هتلي كه در سايت رسمي اش كرايه هر اتاق را ۳۶۵ درهم اعلام كرده است. هتل گلوریا محلي كه فرزند ارشد محسن رضايي پس از سال‌ها زندگي پر فراز و نشيب به طور مرموزی در آن جان باخت  یکی از معروفترین هتلهای چهار ستاره امارات و دارای ۱۰۱۰ اتاق و ۴۱ طبقه است. احمد رضایی فرزند محسن رضایی در هتل گلوریای دبی در طبقه ۱۸ اتاق ۲۳ اقامت داشته و در همين اتاق در گذشته است.


این هتل پایان زندگی‌ احمد را رقم زد ، پایان زندگی‌ کسی‌ که پدرش یکی از سرداران ایران بود و چپاول‌های بسیاری کرد ، احمد فرزند ارشد سردار سرلشگر پاسدار ستاد محسن رضایی فرمانده اسبق سپاه پاسداران ایران (( یا همون آقا محسن بچه‌های جنگ ))، مالک نیمی از شهرک صنعتی ماهشهر ، سرمایه گذار پشت پرده ماشین لباس شویی باکنشت در ایران ، سرمایه گذار پشت پرده موتور سیکلت تلاش ، شریک محترم آقای علاقه بندیان میلیاردر معروف همدانی ساکن تهران و ۱۴ کشور جهان ، سهام دار بانک توسعه ، و ۱۹ شرکت خدماتی در ایران که بیشتر کارهای خدمات شهری مربوط به شهرداری را انجام میدهند . بود ، آری احمد فرزند این پدر سردار و تاجر معروف در طبقه هجدهم هتل گلوریا در دوبی به طرز مشکوکی فوت کرد ، و جنازه‌اش سه‌ روز بعد از مرگش در اتاق محل سکونتش در حالی‌ که بروی زمین افتاده و در کنارش قرآن و پارچه‌ای با نوشته‌های مذهبی‌ قرار داشته پیدا شد . برابر اخبار رسیده به دست حقیر از مدتی قبل مشاجره احمد و پدرش برای موضوعات مالی‌ و درخواست احمد برای پرداخت مبلغی تحت عنوان سهم از سود معاملات پدر ، مشکلات عدیده‌ای را برای محسن رضایی فراهم می‌کند . در مابین این مشاجره که اغلب در دفتر مجمع تشخیص مصلحت و منزل مسکونی محسن رضایی واقع در شهرک شهید دقایقی اتفاق میفتاده است در یکی‌ از همین روزهای در اوج مشاجره پدر و فرزند به ناگهان احمد از طرف محسن تهدید میگردد که (( اگر من نبودم و تو پسر من نبودی به خاطر عوضی‌ بازیهایت تا الان باید ۷۷ کفن پوسانده باشی‌ ، تو شانس آوردی که پسر من بودی و الا تا  الان یا تو زندون مرده بودی یا اینکه مثل خیلی‌‌های دیگه اعدام میشدی که احمد با شنیدن این حرف اقدام به درگیری فیزیکی‌ با پدرش می‌کند که با حضور رسول بداقی سر تیم حفاظت محسن رضایی در محل دفتر محسن رضایی و حمله ور شدن وی به سمت احمد خاتمه یافته و احمد پس از پرتاب گلدان شیشه‌ای بزرگی‌ که روی میز کنفرانس محسن رضایی قرار داشته به طرف محسن رضایی از دفتر با هدایت رسول بداقی و سایر اعضا تیم حفاظت محسن رضایی به بیرون ساختمان اصلی‌ دفتر محسن رضایی منتقل میشود و فردای آن روز به کیش رفته و ۱۵ روز در کیش میماند . در کیش پس از تماس تلفنی با یکی‌ از دوستان نزدیکش بنام محسن وی را به کیش دعوت کرده و در آنجا در مورد مسایل مختلفی با محسن حرف میزند ، از آن جمله که در مورد اختلاف شدید با پدرش بر سر موضوعات مختلف علی‌ الخصوص موضوعات مالی‌ و سود حاصل از یک قرار داد به ارزش ۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۶ میلیارد تومان که پدرش از پرداخت سهم احمد سر باز زده و احمد عنوان می‌کند که احساس خطر کرده و در طی چند نوبت در داخل ایران و حتی خارج از ایران تهدید شده که اگر بخواهد به دنبال گرفتن سود این قرار داد باشد ممکن است دیگر طلوع خورشید را نبیند و پدرش با آگاهی‌ از این تهدیدها هیچ اقدامی نمیکند و این برای احمد جای سؤال دارد که آیا پدرش احمد را به پول فروخته ؟ و آیا تهدید کنندگان را میشناسد یا نه چون کاملا نسبت بی‌ این موضوع بی‌ تفاوت هست و این موضوعات موجبات اختلاف شدید بین پدر و فرزند میشود . احمد پس از ۱۵ روز اقامت در کیش و پرداخت هزینه‌ای معادل ۰۰۰/۰۰۰/۱۱ میلیون تومان کیش را به مقصد تهران و سپس مجدد عزیمت به خارج از ایران و اینبار امارات متحده عربی‌ ( دوبی ) . عقد یک قرار داد نیم ساله ساله برای یک سویت اتاق بسیار مدرن و مجلل در زیبا‌ترین طبقه هتل گلوریا در طبقه هجدهم با کلیه امکانات و نظافت روزانه در هر روز راس ساعت ۳۰/۱۰ . اما گویا این سفر آخرین سفر احمد رضایی است . سفری بدون بازگشت . داستان زندگی‌ احمد در این سفر به انتها رسیده و احمد بایستی با این جهان خداحافظی کند . تلاش خانواده برای ارتباط برقرار کردن با احمد بی‌ فایده بوده و این موضوع موجبات نگرانی‌ خانواده احمد را فراهم می‌کند . آنها پس از تماس با یکی‌ از بستگان نزدیکشان در دوبی از وی میخواهند که وی به محل اقامت احمد رفته و پیگیر حال احمد بشوند . پس از حضور این فرد در محل هتل با حضور در دفتر مدیر خواستار ملاقات با احمد رضایی میشود که با راهنمایی مدیر وقت هتل به یکی‌ از افسران دایره جنایی پلیس که در محل هتل حضور داشته معرفی میشود و پس از آن از ماجرای مرگ احمد را از زبان پلیس متوجه میشود و در همان محل اقدام به تماس تلفنی با سفارت ایران مینماید که در همان موقع با جلوگیری پلیس روبرو شده و عنوان میگردد که به سفارت ایران اطلأع داده شده و بزودی به محل هتل میرسند . فرد مورد نظر پس از این موضوع اقدام به تماس تلفنی با ایران کرده و موضوع را از طریق تلفن ابتدا به محسن رضایی اطلأع میدهد و عنوان می‌کند که سفارت ایران چندین ساعت قبل از موضوع آگاه بوده ولی‌ این موضوع برای محسن رضایی جای تعجب دارد چون ۳ ساعت قبل از تماس تلفنی  این فرد محسن رضایی با یکی‌ از کارمندان سفارت صحبت کرده و خواستار پیگیری وضع احمد شده بوده و در آن تماس حرفی‌ از اطلأع سفارت از مرگ احمد را نشنیده است !!..؟؟

پلیس امارات اعلام کرده که احمد رضایی به دلیل مصرف بالای قرص‌های آرام بخش  اقدام به خود کشی کرده در صورتی‌ که احمد از هیچ بیماری رنج نمیبرده و فردی کاملا سالم بوده که این جای سؤال دارد که در کنار جنازه احمد چطور یک بسته قرص آرام بخش و ضدّ افسردگی آن هم با درصد بالا وجود داشته پس از چندین روز جنازه تحویل برادر احمد شده و به ایران انتقال پیدا می‌کند .

 اما سؤال مهم ؛ این فرد کیست ؟ احمد در چندین مورد مشاجره با پدرش به صورت کاملا آشکار از طرف این فرد تهدید شده بوده و این موضوع را به دوستش محسن در جزیره‌ کیش نیز عنوان کرده بوده ؛ رسول بداقی نیز در روز خاکسپاری به یکی‌ از همکاران حفاظتی خود یعنی کمال ارجمند سر تیم حفاظت حدّاد عادل میگوید (( احمد را مرخص کرد حال دوش به دوش آقا محسن داره راه میره )) این حرف همچنان در حاله‌ای از ابهام باقی‌ ماند که این چه حرفی‌ بود که زده شده و این فرد کیست ؛ در همان روز خاکسپاری نیز محسن دوست صمیمی‌ احمد نیز پس از یک تماس تلفنی مراسم خاکسپاری را ترک و تا کنون هیچ خبری از وی نیست . و اینها همه سوالاتی هست که در ذهن وجود دارد و شاید هیچ وقت هم به یک جواب قانع کننده نرسیم .
( اما پیگیری‌های من ادامه دارد )



خواننده گرامی‌ به دلیل مسائل امنیتی‌ و حفظ جان دوستانم در داخل کشور از بیان کردن بعضی‌ از قسمتهای موضوع به طور کامل معذورم و به همین دلیل بعضی‌ از بخش‌های نوشتاری به طور آگاهانه نا منظم نگاشته شده است اما در اولین فرصت پس از اطلأع از شرایط دوستانم در ایران به طور کامل جزئیات نا نوشته را به سمع و نظرتان خواهم رساند

جمعه، دی ۲۳، ۱۳۹۰

مچ گیری از

 محمود کریمی 

 مداح بیت رهبری
مداح بیت رهبری ؟

رفیق شفیق محمود خان احمدی نژاد ؟

 روزه خون امام زاده علی‌ اکبر چیذر ؟ 

 کارمند واحد عملیات وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران
( واجا ) ؟

کدام را باور کنیم .

اینجا جاده چالوس است و محمود خان کریمی‌ با رفقای لباس شخصی با موتورهایی که حتی سپاه هم از آنها ندارد


( این تصاویر با موبایل گرفته شده است )



 (( بمب ، ترور ، محافظ ))
آقای دکتر فریدون عباسی زیاد خوش بین نباش .
 قبل از اینکه رئیس سازمان انرژی اتمی‌ ایران بشوی یک محقق عالی رتبه بودی .
 بمبی منفجر کردن و شما جان سالم بدر بردی و همه تقصیر‌ها به گردن موساد و سیا و هر چی‌ سازمان اطلاعاتی دنیاست افتاد .
  به خاطر خالی‌ نبودن عریضه شما رو کردن رئیس سازمان انرژی اتمی‌ ایران .
 اما دوست عزیز خوش بین نباش ، شما همون محقق پروژه ۲۶/۱۱ هستی‌  .
 مواظب خودت باش . این محافظان هم در برابر بمب نمیتونن کاری بکنن .
( به زودی منتشر می‌کنم )

طبقه : هجده

اتاق شماره : بیست و سه

‌ هتل گلوریا

آدرس : امارات متحده عربی‌ دوبی

 میهمان : احمد رضایی

پشت پرده مرگ احمد رضایی
از خودکشی تا قتل

پنجشنبه، دی ۲۲، ۱۳۹۰


به این میگویند

 شاهکار مدیریت جهانی‌ محمود احمدی نژاد


خودتان قضاوت کنید

 فقط هفت سال از آن زمان تا کنون گذشته است


قیمتهای جدید را خودتان پیدا کنید

عبدالله جعفر علی جاسبی برئیس سابق دانشگاه آزاد
جاسبی
 اگر بار گران بودی ، که رفتی‌
   اگر نامهربان بودی ، که رفتی‌
بالاخره جنگهای زیر پوستی بین محمود احمدی نژاد و اکبر خان رفسنجانی برای بلند کردن جاسبی از روی صندلی ۲۹ ساله ریاست دانشگاه آزاد جواب داد و عبدالله خان جاسبی مجبور شد بعد از ۲۹ سال جلوس بروی صندلی ریاست دانشگاه آزاد ، از روی این صندلی بلند بشه . اما این فقط یک طرف ماجرا هست ، جاسبی که با نظر موافق و به نوعی دستور رفسنجانی از این سمت کنار رفت و مثلا به قول خودش درخواست کرده استعفا بدهد پس از جلسه هیأت امنا دانشگاه آزاد گویا تازه فهمید که چه کلاهی به سرش رفته و در یک واکنش غیر قابل باور تمام کاسه کوزها را به هم ریخت و به کلّی منکر همه چیز شد و گفت که آقای رفسنجانی هنوز با ریاست فرهاد دانشجو موافقت نکرده و این در حالی‌ است که در همین جلسه فرهاد دانشجو با ۵ رای مثبت به عنوان رئیس جدید دانشگاه آزاد انتخاب شده و صورتجلسه رای گیری به شورای عالی انقلاب فرهنگی‌ هم ارسال شده و دیگه آب از سر آقای جاسبی گذشت و ریاست تمام شد . در این جلسه که رای گیری انجام شد به طور کم سابقه‌ای تمام اعضا هیئت امنا دانشگاه آزاد حضور داشتند که عبارت بودند از :
 اکبر هاشمی رفسنجانی،  سید حسن خمینی، حمید میرزاده به عنوان نمایندگان هیئت مؤسس دانشگاه آزاد و  محمد محمدیان رئیس نهاد نمایندگی  رهبری در دانشگاه‌ها، کامران دانشجو، وزیر علوم تحقیقات و فناوری، مرضیه وحید دستجردی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به عنوان اعضای حقوقی این هیئت و فرهاد دانشجو، بهمن یزدی صمدی و فریدون عزیزی به عنوان ۳ هیئت علمی عضو در هیئت امنای دانشگاه آزاد و نیز عبدالله جعفر علی جاسبی به عنوان رئیس سابق دانشگاه آزاد و دبیر هیئت امنا .
حالا دیگه همه چیز تمام شده هست و عبدالله جعفر علی جاسبی  رسماً و قانونا رئیس نیست .


 اما شرح حال کوتاهی از فرهاد دانشجو رئیس جدید دانشگاه آزاد اسلامی ایران که چه کسی‌ هست .

فرهاد دانشجو رئیس جدید دانشگاه آزاد
فرهاد دانشجو کیست؟
فرهاد دانشجو متولد دامغان و دارای رتبه استاد تمامی در رشته مهندسی سازه و مهندسی زلزله از گرایش های رشته مهندسی عمران در دانشگاه تربیت مدرس .  دارای مدرک کارشناسی مهندسی عمران و کارشناسی ارشد مهندسی سیستم های اطلاعات از دانشگاه Queen Mary College انگلستان ا و دکتری در رشته مهندسی عمران در گرایش مهندسی سازه و مهندسی زلزله از دانشگاه Westminister University Central London Polytechnic کشور .  فرهاد دانشجو برادر کامران دانشجو وزیر علوم، تحقیقات و فناوری دولت دهم و خسرو دانشجو عضو شورای اسلامی شهر تهران است.

بیوگرافی مصطفی احمدی روشن
متولد هفدهم شهریور سال یک هزارو سیصدو پنجاه و هشت.

فارغ التحصیل رشته مهندسی‌ شیمی‌ از دانشگاه صنعتی شریف تهران
در سال هزارو سیصدو هشتادویک
همراه فرزندش علی‌
دانشجوی مقطع دکترای دانشگاه صنعتی شریف - یکی از نوابغ علمی کشور و جزو نخبگان سطح بالای علمی -  دارای ۱۴ مقاله تحقیقاتی‌ و علمی در مورد ( ISI) به زبانهای فارسی و انگلیسی - معاون اسبق بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف - از شاگردان درس اخلاق آیت الله خوشوقت استاد معروف اخلاق در تهران - معاون بازرگانی سایت اتمی نطنز -  جزو ۸ کارمند عالی‌ رتبه دارای صلاحیت عقد قرار دادهای خارجی‌ سازمان انرژی اتمی ایران در مورد خریدهای برون مرزی -عضو کمیسیون استخدام و گزینش سازمان انرژی اتمی‌ ایران 

چهارشنبه، دی ۲۱، ۱۳۹۰

افشای سند

( ترور - بخش ۳ )
متنی را که در زیر به صورت کاملا اورجینال مشاهده می‌کنید قرار است به عنوان سند لؤ رفته در آینده‌ای نه چندان دور توسط مقامات امنیتی‌ ایران به عنوان سند دستور و دخالت آمریکا در این  ترورهای هدفمند دانشمندان اتمی‌ ایران استفاده شود . حالا در کجای این سند دستور ترور صادر شده من که نفهیدم ، اگر شما متوجه شدید لطفاً به من هم خبر بدید ، یا  سواد انگلیسی من نم کشیده یأ تحلیل گران وزارت اطلاعات زیادی فیلمهای ماتریکس می‌بینند


پیشگویی‌های من

( ترور - بخش ۳ )

در سال قبل در مطلبی تحت عنوان ( ترور ) خبر از ترور و به قتل رساندن دانشمندان هسته‌ای ایران دادم و عنوان کردم که افرادی با این اسامی و سمتها قرار هست ترور بشوند ، و دقیقا پس از مدت زمان کوتاهی متاسفانه این پیش گویی به یک حقیقت تلخ تبدیل شد و ماشین ترور به راه افتاد و یکی‌ پس از دیگری افراد شاغل در دستگاه اتمی‌ ایران را که همگی‌ آنها از طبقه بندی اطلاعات محرمانه رژیم در امور اتمی‌ و هسته‌ای آگاهی‌ داشتند و بیشتر از آنچه که باید ، می‌دانستند به کام مرگ کشاند از آن روز تا کنون تنی چند از نوابغ اتمی‌ کشور ترور شدند . اما امروز هم این ماشین به کار افتاد و مهندس مصطفی احمدی روشن معاون بازرگانی سایت اتمی‌ نطنز که فارغ التحصیل رشته مهندسی‌ شیمی‌ دانشگاه صنعتی شریف بود را به همراه محمد رضا قشقایی متولد سال ۱۳۵۷ که به عنوان راننده ایشان بود با انفجار بمب دست ساز مغناطیسی‌ که به خودروی این افراد متصل شد در خیابان گل نبی تهران ترور کرده که در این حادثه مهندس احمدی روشن در همان زمان انفجار بمب به دلیل اعصابت ترکش به گردن و پارگی شریانهای حیاتی بدن کشته و راننده وی پس از انتقال به بیمارستان رسالت تهران پس از چند ساعت دست و پنجه نرم کردن با مرگ حوالی عصر امروز در بیمارستان فوت کرد .
قبلاً هشدار داده بودم که ماشین ترور ایران دوباره راه افتاد و در آینده نزدیک نیز مجدد باید شاهد همین نوع ترورها باشیم .
در همین مورد در افشا گری بعدی
یک سند را برایتان نشان میدهم که به قول مقامات امنیتی‌ ایران بخشی از دستورات ترور است که از کاخ ریاست جمهوری آمریکا به دست نیروهای امنیتی‌ ایران افتاده و پرده از راز‌های اقدامات ترور دانشمندان اتمی‌ ایران توسط دولت آمریکا را افشا می‌کند .
خودتان این سند را بخوانید و قضاوت کنید در این سند و در کجای آن دستور ترور صادر شده است . حالا قربانی بعدی و متهم این ترور چه کسی‌ هست
الله اعلم
با سلام خدمت تمام همراهان عزیز و گرامی‌ و عرض پوزش فراوان بدلیل غیبت چند ماهه خودم از عرصهٔ افشا گری و فاش ساختن جنایات رژیم کثیف جمهوری اسلامی ایران . در طول غیبت چند ماهه که به واسطه اذیت و آزار‌های ایادی کثیف دولت جمهوری اسلامی در خارج از کشور برایم به وجود آمده بود و به دلیل درگیریهای هر روزه اصلا امکان به روز رسانی این وبلاگ برایم وجود نداشت . اما تحت هیچ شرایطی از کسب اخبار و اسناد و مدارک غافل نبوده و به لطف دوستان عزیز داخل ایران به طور کامل تمام اخبار و اسناد به دستم می‌رسید ، اما شرمنده که به دلیل شکایتهای مختلف در دستگاه قضائی که از طرف سفارت ایران و تمام کارمندان آن برای من بوجود آمده است و تهدید به قتل و کلّی از موضوعات مختلف و پیگیریهای من در دستگاه قضایی نمیتوانستم وبلاگ را بروز رسانی کنم . اما مجدد از امروز تصمیم به بروز رسانی آن را گرفتم ، البته با یک فرق که احتمالا در روز‌های آتی به دلیل شکایت ۱۶ نفر از کارمندان سفارت ایران و سفیر ایران از بنده روانه زندان خواهم شد و معلوم نیست دوباره چه زمانی‌ بتوانم این وبلاگ را بروز رسانی کنم ، که از همین جا و همین زمان پیشاپیش از شما خوانندگان عزیز پوزش میخواهم.