کل نماهای صفحه

دوشنبه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۹۱

شنبه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۹۱

از تصادف تا واقعیت

آیا مرگ بازرس آژانس بین الملی انرژی اتمی‌ در خنداب اراک

تصادف بوده یا مشابه تصادف



دوشنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۳۹۱

محمد علی‌ رامین را بهتر بشناسیم .

محمد علی‌ رامین را بهتر بشناسیم

متولد ۱۳۳۲ در استان خوزستان شهرستان دزفول . دانشجوی اخراجی مقطع دکترای مهندسی‌ در کشور آلمان . معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران در دولت محمود احمدی نژاد .
محمد علی‌ رامین در سال ۱۳۵۶ و قبل از انقلاب نکبت بار خمینی به همراه همسر خود از ایران خارج شده و در کشور آلمان اقامت می‌گیرد ، وی در آن سالها عضو گروه دانشجویان مسلمان آلمان میشود و در آن زمان به مخالفت با شاه ایران میپردازد و مسئولیت پخش اعلامیه‌های خمینی در آلمان را به عهده می‌گیرد و به عنوان رابط بهشتی‌ در آلمان فعالیّت می‌کند ، پس از پیروزی انقلاب به ایران میاید ، اما به وی اعلام میگردد که مجدد به آلمان برگشته و در همان جا فعالیت کند ، وی مجدد به آلمان برگشته و توام با تحصیل در رشته مهندسی‌ به فئعالیتهای اسلامی خود پوشش گسترده تری را می‌دهد و در شهر کلاستال آلمان جمعیت اسلامی آن شهر را تشکیل میدهد و شروع به ترویج عقاید ضدّ اسرائیلی و آمریکایی مینماید ، در این بین نیز کتب اسلامی مذهب شیعه را در شهر میان دانشجویان و مردم پخش می‌کند و موفق میشود تعدادی از دانشجویان اهل تسنن را به مذهب شیعه دعوت کند . با شروع جنگ ایران و عراق وی مجدد به ایران بر میگردد ولی‌ مجدد از طرف بهشتی‌ مامور به کار در آلمان میگردد و باز هم به آلمان عزیمت می‌کند ، در دوران جنگ وی نقش رابط خرید سلاح و مهمات را ایفا می‌کند و از طریق وی که با همکاری تنی چند از دوستانش در این موضوع اشتغال داشتند موفق به خریداری سلاح و مهمات و انتقال به ایران میگردد ، در همین خلال وی از طرف بهشتی‌ مسول پیگیری امور مرکز اسلامی ایران در هامبورگ میگردد و خدمات زیادی نیز در آن جا از خود نشان میدهد ، یکی از مهمترین کارهای وی که در آلمان و در زمان جنگ انجام میدهد واسطه گری برای خرید ۵۰۰ پالت جیوه قرمز توسط یک سری مافیای روس برای مهمات سازی جهت ساخت بمب در دوران جنگ بین ایران و عراق است . وی در همین اثنا به عنوان رابط اسلامی و شناسایی دانشجویان عرب ضدّ اسرائیل در آلمان میگردد که بتواند تعدادی را برای انجام عملیات خرابکارانه در کشور‌های مختلف بر ضدّ اسرائیل شناسایی و جهت آموزش به ایران انتقال دهد . این سری فعالیّت‌ها به طور مستمر ادامه داشته و تا سال ۱۳۷۳ به طول می‌‌انجامد .
(( در طول این دوران وی در کشور آلمان صاحب سه‌ فرزند میگردد که همگی‌ آنها ملیت ایرانی‌ ، آلمانی دارند
  در حال حاضر نیز فرزند ارشد وی بنام محمد یاسین رامین به عنوان یکی از متهمین اختلاس سه‌ هزار ملیارد تومانی در ایران تحت پیگرد قرار گرفته است )) .
اما کارهای افراطی اسلامی محمد علی‌ رامین به با پولهای ارسالی از ایران صورت میگرفت به همین جا ختم نمی‌شد و روز به روز نیز رو به گسترش داشت . 
 وی در سطح وسیعی اقدام به نوشتن مقالات مختلف در نشریاتی به نامهای (( والفجر ، القیام ،السلام )) مینمود که در سر تا سر اروپا پخش میشد

 این نوشتن‌ها و کارها ادامه داشت تا سال ۱۳۷۳ و فاجعه ترور تنی چند از فعالین سیاسی ایرانی‌ مقیم آلمان که به ماجرای (( ترور رستوران میکونوس )) معروف شد ، وی در آن زمان از طرف دولت ایران مامور شد تا به نفع دولت ایران و وارونه جلوه دادن این ترور دست به یک سری اقدامات بزند و ذهنیت مردم آلمان و اروپا را نسبت به دخالت ایران در ترور به سمت دیگری سوق دهد ، که اقدامات محمد علی‌ رامین و دروغ پردازیهای وی به جایی‌ رسید که دولت آلمان علیرغم اشتغال به تحصیل وی در مقطع دکترای مهندسی‌ در آن کشور به دلیل ضرباتی که وی به سیستم امنیتی‌ آلمان وارد کرده بود و تلاش‌های وی به جهت وارونه نمایی موضوع ترور میکونوس ، محمد علی‌ رامین پس از ۱۷ سال سکونت در آلمان ، از این کشور اخراج گردید

 پس از ورود به ایران همسر وی بلافاصله در دانشگاه به سمت استادی رسیده و مشغول بکار میگردد ، خود وی نیز در دولت مشغول به کار شده و پست‌های حساسی را احراز می‌کند و شروع به پر کردن جیب خود مینماید . 

 در دولت محمود احمدی نژاد وی به عنوان معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب میشود و در یک فقره در سال ۱۳۹۰ مبلغ ۳ ملیارد تومان به صورت کمک بلا عوض به روزنامه کیهان و شخص حسین شریعت مداری پرداخت می‌کند که این موضوع منجر به صدور حکم اخراج وی از وزارت ارشاد میشود ولی‌ با دخالت مستقیم علی‌ خامنه‌ای این حکم لغو میگردد و وی در همان سمت خود باقی‌ میماند و در فروردین سال ۱۳۹۱ نیز مجدد مبلغ ۷۵۰ میلیون تومان کمک بلا عوض به روزنامه کیهان و شخص حسین شریعت مداری پرداخت می‌کند و کسی‌ را توان مقابله با این ولخرجی‌های وی نیست .

 وی در حال حاضر همسایه دیوار به دیوار سردار حسین مدحی تازهٔ کند (( یا همان آقای الماس فریب )) در شهرک شهید محلاتی است و تمام امورات روزانه‌اش توسط تیمی ویژه که مستقیم از اصغر حجازی  در بیت رهبری دستور میگیرند انجام میشود و کسی‌ حق نزدیک شدن به محوطّه منزل وی را در شهرک شهید محلاتی ندارد .
محمد علی‌ رامین فردی کاملا سیاسی و معتقد به رهبری علی‌ خامنه‌ای است که دوری بسیار نزدیکی‌ نیز با اصغر حجازی و وحید حقانیان دارد و یار گرمابه و گلستان انیس نقاش اولین مامور ترور نا فرجام بختیار است که در هفته ۲ شب را به همراه اصغر حجازی ، وحید حقانیان و انیس نقاش در مجموعه‌ استخر و سونای آزادی شب را به صبح میرسانند . مرد مرموز و پر نفوذ کابینه احمدی نژاد در ماه گذشته در یک مصاحبه رادیویی حتی اقدام به فحاشی نسبت به مجری برنامه را نمود که لینک آن مصاحبه در همین وبلاگ موجود است ، هیچ کس را یارای مقابل با وی نیست و چرا وی تا این حد مورد لطف علی‌ خامنه‌ای قرار دارد هنوز رازی سر به مهر است .

پنجشنبه، اردیبهشت ۱۴، ۱۳۹۱

محمد یاسین رامین به لیست متهمین اختلاس سه‌ هزار میلیارد تومانی افزوده شد
محمد یاسین رامین فرزند ارشد محمد علی‌ رامین معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران تحصیلکرده و دارای مدرک دکترا از دانشگاه کشور آلمان که دارای دو ملیت ایرانی و آلمانی است به لیست متهمان پرونده اختلاس سه‌ هزار میلیارد تومانی افزوده شد و حسب دستور قاضی پرونده جهت پاره‌ای از توضیحات به دادگاه فراخوانده شده است . و در صورت اثبات حتی یکی از اتهامات وی نیز به همان جایی‌ میرود که سایر متهمین در حال حاضر هستند .

محمد یاسین رامین متولد ۱۳۶۰ در کشور آلمان . تحصیل کرده دانشگاه برلین آلمان و دارای درجه دکترا از این دانشگاه . مدیر عامل شرکت تجارت بین الملل ایران ، آلمان . یکی از رابطین خرید کالاهای تحریمی برای ایران به همراه احمد ابریشم چی‌ مالک و صاحب امتیاز بوکیا در ایران .

وی در سال ۱۳۷۳ و پس از اخراج محمد علی‌ رامین که در آن زمان در کشور آلمان در حال تحصیل در مقطع دکترای مهندسی‌ بود و به خاطر فعالیّت به نفع حکومت ایران پس از ماجرای ترور رستوران میکونوس برلین و جو سازی کذب پیرامون اینکه آن ترور با حکومت ایران در ارتباط نبوده ، همراه خانواده‌اش به ایران میاید ولی‌ به دلیل تولد در آلمان و دارا بودن پاسپورت آلمانی همچنان به این کشور رفت و آمد دارد و یکی از رابطین مرکز اسلامی ایران در آلمان است .

وی علی‌ رغم سنّ کم مدیر عامل شرکت تجارت بین الملل ایران ، آلمان است و بر طبق ادعّا‌های امیر منصور خسروی متهم اختلاس سه‌ هزار میلیارد تومانی وی یکی از رابطین اصلی‌ خاوری با وی بوده و وی نیز از خاوری به عناوین مختلف بهره برداری کرده و رانت‌های بسیاری دریافت کرده است .

 نام محمد یاسین رامین در صفحات ۸۵۶ ، ۸۵۷، ۸۵۸ ، ۸۵۹ صورت جلسه اعتراف‌های امیر منصور خسروی
و در صفحات ( ۱-۹۰۱ ) تا ( ۱-۹۱۶ ) گزارشات وزارت اطلاعات و در صفحات ( ۲۰۰ تا ۲۰۶ ) حراست مرکزی بانک مرکزی و در صفحات ( ۴۰۴ تا ۵۰۱ ) حراست مرکزی بانک ملی‌ نام این آقا زاده محترم به وفور چشم میخورد  .

 اما چرا تا بحال و پس از گذشت چندین نوبت دادگاه و تمام تمام بازجویی‌ها و ارائه تمام گزارشات نهاد‌های امنیتی‌ مرتبط با موضوع و دستگیری تمام متهمین به جزٔ خاوری که از ایران فرار کرده چرا نام این آقا زاده تازهٔ علنی میشود خود جای بسی‌ سؤال است .

بزودی گزارش مفصلی نیز در مورد پدر این فرد یعنی ( محمد علی‌ رامین ) در همین وبلاگ منتشر می‌کنم .

جمعه، اردیبهشت ۰۸، ۱۳۹۱

احمد ابریشم چی‌
 میلیاردر معروف . پر آوازه و کم پیدا
مرد محبوب سیستم امنیتی‌ ایران 
 وزارت اطلاعات -  اطلاعات سپاه 
و تمام ارگانهای امنیتی‌

احمد ابریشم چی‌ مالک اصلی‌ شرکت ایرانوکیا و ایراتل در ایران . وارد کننده سیستمهای مخابراتی و شنود ، سیستمهای ارسال پارازیت ، نرم افزارهای پشتیبانی فیلترینگ ، از کشورهای سوئد ، مالزی و چین . طرف قراردادهای کلان مخابراتی در ایران ، برنده مناقصه طرح تکمیل سیستمهای مخابراتی منطقه صنعتی پتروشیمی ماهشهر ، پتروشیمی بندر امام و فاز چهار و هفت منطقه عملیاتی نفت فلات قاره در عصلویه .

دوست یار و غار و گرمابه و گلستان آیت الله هاشمی شاهرودی ، آیت الله محمد یزدی .
 رفیق صمیمی‌ سوارکاری مجتبی خامنه‌ای . 

 برگزار کننده مجالس خصوصی مولودی و سوگواری با حضور سران کشور ،
 یکی از دوستان صمیمی‌ و دست اول هاشمی رفسنجانی . 

 مغز متفکر خرید وسائل و تجهیزات مشمول تحریم برای ایران از طریق دوبی ، هنگ کنگ ، مالزی ، چین ، شارجه ، ابوظبی .

 یکی از ۱۹ نفر دارنده مجوز ورود اتومبیل‌های مشمول قانون گمرک ، دارنده دو دستگاه آخرین مدل اتومبیل لامبورگینی در ایران هر دستگاه معادل ۰۰۰/۰۰۰/۸۰۰/۱ دارای شماره پلاک ثابت ایرانی‌ و نه پلاک‌های عبور مووقت .

منزل  شخصی این فرد در بلا‌ترین نقطه تجریش با فضایی معادل ۳۰۰/۳ متر مربع
  و لوازم مبلمانی بالغ بر ۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۴ میلیارد تومان .

 علاوه بر این همه ثروت و دارایی وی در فاصله ۴ کیلومتری محمود آباد در شمال ایران دارای ویلایی به مساحت ۵۴۰۰ متر مربع بوده که اغلب ملزومات آن از طریق کشور ایتالیا و شیخ نشین دوبی تهیه شده و به نوعی بی‌ نظیر است .

 وی در هر سال به مناسبت نوروز در این ویلا پذیرای کل بستگان خود بوده و گاه تا تعداد ۱۰۰۰ میهمان دارد و کلی‌ هزینه را متحمّل میشود . 

 علاوه بر اینها در برخی اوقات در همین ویلا پذیرای سران حکومت ایران میشود که در آن زمان آنانی‌ که به محمود آباد رفت و آمد دارند متوجه ایست و بازرسی‌هایی‌ با ضریب امنیتی‌ بسیار بالا در محور ورودی محمود آباد میشوند که تمام افراد حاضر در این ایست و بازرسی‌ها با لباسهای یک سره سیاه و با کلاه موتور سواری بوده و مسلح به یووزی میباشند .


  نوع در آمد و روابط این فرد تا کنون برای کسی‌ به واضح آشکار مشخص نیست و کسی‌ نمیداند در آمد سالانه فرد چه میزان است تنها چیزی که به صورت غیر رسمی عنوان میشود سالانه از در آمد شرکتهای ایرانوکیا و ایراتل

نزدیک به ۰۰۰/۰۰۰/۵۰۰/۳ تومان خالص سهم این فرد است و این مبلغ جدا از سود واردات دستگاه‌ها و تجهیزات شنود و پارازیت و سیستمهای اختلال ماهواره‌ای تجهیزات نرم افزاری فیلترینگ است .

به جاست آنانی‌ که در راه مبارز برای ایران قدم بر میدارند با افشای این فرد و معرفی این فرد به دولتهای اروپایی و آمریکائی از تردد این فرد جلوگیری و وی نیز مورد تحریم قرار گیرد .

سه‌شنبه، اردیبهشت ۰۵، ۱۳۹۱

متهمان پرونده شنود مکالمات نمایندگان مجلس در سالهای ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ کجا هستند ؟

متهمان پرونده شنود مکالمات نمایندگان مجلس در سالهای ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ کجا هستند ؟

خیلی‌ از آن سالها می‌گذرد ، بیاد دارند افرادی که ماجرای درخواست‌های مکرر نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران از مقامات دولتی را که عنوان میکردند ما امنیت مکالمه‌ای نداریم و مسبیبن و آمرین این حرکت بایستی شناسایی و محاکمه شوند . آن زمان خیلی‌ سر و صدا کرد اما در آخر به درستی کسی‌ نتوانست بفهمد که موضوع از چه قرار شد و آیا آن افراد دستگیر شدند یا خیر . به یک باره هم این موضوع سر به مهر سکوت گردید و دیگر کسی‌ از آن حرفی‌ نزد چون بیشتر از این نمی‌شد به موضوع دامن زده شود ، چون خیلی‌ چیزها دیگر علنی میشد و مجلس به شکل دیگری درمیامد به همین دلیل به ناگهان این موضوع مسکوت گذاشته شد . حال باید دید که عاملان و آمران آن حرکت که در جهت رسوا کردن عده‌ای شیاد در لباس آخوند و به نام نماینده مردم چه پولهای کلانی به خاطر خیلی‌ از کارها به جیب زده اند الان در کجا هستند و چه وضعیتی دارند .

 یکی از آنها مهندس محمود رضا مشعوف بود که پس از دستگیری مدتی‌ در زندان ۲۰۹ ، مدتی‌ را در زندان موسوم به بند ۲ الف که تحت نظر مستقیم سپاه است و مدتی‌ را هم در زندان سازمان حفاظت اطلاعات ستاد کلّ نیروی های مسلح گذراند و یک باره در سال ۱۳۸۵ به عنوان انتقال به زندان اصفهان از زندان خارج و در کمال ناباوری خانواده‌اش اعدام کردند .

نفر بعدی که هیچ مدرک مستندی مبنی بر دخالتش در این موضوع نتوانستند از او پیدا کنند و در زمان بازجویی هم هیچ اعترافی نکرده بود مهندس مرتضی بیگلر بود که به قید وثیقه آزاد اما پس از گذشت ۱ ماه از آزادی به قید وثیقه در زیر زمین خانه مادری‌اش در اثر خفگی با منواکسید کربن حاصل از ایراد بخاری گازی کشته شد .

 دیگری مهندس حسن ناهید بود که متهم به جاسوسی برای آمریکا گردید و تا همین سال گذشته در زندان بود و به دلیل ابتلا به عارضه سرطان غدد لنفاوی سال گذاشته در بند ۳۵۰ زندان اوین فوت کرد .

نفر بعدی خانم مهندس ملوک جنتیان مقدم بود که هیچ اطلأع و خبری از وی در دسترس نیست و اصلا معلوم نیست که این فرد در حال حاضر در کجا زندگی‌ می‌کند ! آیا اصلا زنده است یا مرده ؟ تنها خبری که موجود است دستگیری وی در منزل پدری‌اش در خیابان فداییان اسلام بوده و از آن موقع تا کنون هیچ کس خبری از وی ندارند و مادر ایشان هم در سال ۱۳۸۷ پس از چندین سال بی‌ خبری از فرزند و پیگیریهای مداوم بدون دیدن فرزند خود چشم از جهان فرو میبندد .

نفر بعدی مهندس نصرالله رنجبران , او که در سالهای نخست انقلاب بهمراه افرادی چون مهندس امینیان ، مهندس سیاوش سمیعی ، مهندس هرندی و مهندس حیدر جم که تنی چند از آنها از پرسنل فنی‌ و مهندسی‌ نیروی هوایی بودند مسول پشتیبانی و سرویس دهی‌ به خطوط تلفن و تلکس مدرسه رفاه که در آن زمان پایگاه خمینی بود نیز نفر بعدی این گروه است .

 او که پس از مدتی‌ به اصفهان منتقل میگردد نیز در اداره مخابرات اصفهان مسول پیگیری و فنی‌ پشتیبانی و خدمات تلکس و تلفن خطوط دفتر رییس جمهوری آن موقع دکتر بنی صدر در اصفهان میشود و در ماجرای حمله به دفتر نمایندگی رئیس جمهوری دکتر بنی صدر در اصفهان وی که با آنجا نیز رفت و آمد داشته مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بازداشت میشود و به زندان کمیته انقلاب آن زمان بنام چرخاب منتقل و پس از شکنجه و بازجویی مدتی‌ بعد آزاد و به تهران منتقل میشود و از آن به بعد درگیر مسایل پس از دستگیری قرار گرفته و چندین نوبت دادگاهی‌ و توبیخ میشود .

 سپس به عنوان تنبیه به یکی از قسمتهای غیر فنی مخابرات انتقال و پس از مدتی‌ مجدد به پست کاری خود منتقل میگردد و به همین دلیل و بد رفتاری و اختناق و دروغ حاکم بر نظام کشور سرانجام به دلیل رشته تحصیلی‌ و آگاهی‌ از امور مخابراتی و فنی‌ در یک اقدام جالب به منظور بر ملأ کردن دست فاسدان حکومت آخوندی اقدام به شنود و پخش مکالمات تلفنی  نمایندگان مجلس کرده و از پول شویی‌ها و کلاهبردریها و رانتخواریهای های این افراد پرده بر میدارد . 

 اما سرانجام با خبر چینی‌ فردی بنام شاه زمانی‌ که در قسمت فنی‌ مخابرات میدان توپخانه مشغول بکار بوده این موضوع افشا و به مقامات حراست مخابرت گزارش و دستگیری این افراد رقم میخورد .

 اما با پیگیریهای خانواده و دوستان مهندس رنجبران نامبرده نیز به قید وثیقه آزاد اما در این حال از کار اخراج میگردد .

 وی پس از آزادی با قید وثیقه و اطلأع از جریان مرگ مشکوک مهندس بیگلر از ایران خارج  و هم اکنون مدت ۹ سال است که در کشور آلمان در بلاتکلیفی بسر میبرد و هنوز پس از گذشت ۹ سال هیچ جواب قانع کننده‌ای از طرف دولت آلمان به وی داده نشده و در طی این مدت نیز فرزند پسر وی پس از ورود به دانشگاه و اطلأع دانشگاه از نوع  محکومیت پدرش پس از گذراندن۳ ترم تحصیل در دانشگاه هنر از این دانشگاه اخراج میگردد ، فرزند دختر وی نیز با محرومیت از تحصیل ۳ ترم مواجه میشود و هنوز پس از پایان این محرومیت اجازه حضور در دانشگاه را ندارد . همسر وی نیز با داشتن ۲۷ سال سابقه کار در وزارت بهداشت به عنوان پرستار مجبور به بازخرید خدمت کردن شده و پس از ۲۷ سال سابقه‌ کار به دلیل اعمال فشار برای باز خریدی از مزایای بازنشستگی ۲۷ سال کار در حرفه پرستاری محروم گردیده و در شرایط نا بسمانی بسر میبرند و خود مهندس رنجبران نیز پس از جان سالم بدر بردن از مرگ و اعدام و زندان پس از گذشت ۹ سال در کشور آلمان همچنان بلاتکلیف است و معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار وی است .

جا دارد تمام فعالان حقوق بشر و آنانی‌ که دستی‌ بر آتش دارند از کمک به این فرد دریغ نکرده و وی را کمک کنند و از دولت آلمان فدرال بخواهند که به این فرد کمک کند .

شنبه، اردیبهشت ۰۲، ۱۳۹۱

تصویر دیپلمات ایرانی‌ متهم به آزار جنسی‌ در کشور برزیل

تصویر دیپلمات ایرانی‌ متهم به آزار جنسی‌ در کشور برزیل



حکمت الله قربانی کارمند ارشد سفارت ایران در کشور برزیل است که  به عنوان کارمند ارشد دیپلماتی در سفارت ایران در کشور برزیل در محل سفارت ایران در برازیلیا مشغول بکار شده است . 

 نامبرده سابقا با عناوین زیر در وزارت امور خارجه مشغول بکار بوده است :  مدیر کلّ دفتر آمریکای لاتین وزارت امور خارجه ، مدیر کلّ حوزه ریاست حراست مرکزی وزارت امور خارجه ، رییس دبیرخانه محرمانه وزارت امور خارجه ، مدیر کلّ حوزه رایزنهای فرهنگی‌ وزارت امور خارجه ، عضو هسته گزینش و استخدام وزارت امور خارجه .

 پس از بروی کار محمود احمدی نژاد به واسطه دوستی‌ قدیمی‌ با احمدی نژاد سمتهای مختلفی در پستهای مدیریتی کسب و بواسطه همین خوش خدمتیها به عنوان کارمند ارشد دیپلماتی به کشور برزیل منتقل گردید .

 که در این کشور متهم به آزار جنسی‌ چند دختر کودک و نوجوان با میانگین سنی‌ ۹ تا ۱۶ سال در یک کلوپ ورزشی در پایتخت کشور برزیل گردید .

چهارشنبه، فروردین ۳۰، ۱۳۹۱

یکشنبه، فروردین ۲۷، ۱۳۹۱

فحاشی معاون وزیر فرهنگ ایران در یک برنامه زنده رادیویی


مصاحبه زنده رادیویی معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد ایران
محمد علی‌ رامین در این برنامه زنده رادیویی حتی قبل از سلام و علیک با مجری و شنوندگان این برنامه رادیویی شروع به فحاشی و توهین به مجری برنامه را می‌کند . این هم ادبیات هم کاسه‌های احمدی نژاد است

هدیه خامنه‌ای به هکر سایت روزنامه فارسی زبان اسرائیل

هدیه خامنه‌ای به هکر سایت روزنامه فارسی زبان اسرائیل


سامان خانبگی اهل شهرستان بوکان استان سنندج که چندی پیش و به بهانه ترور مصطفی احمدی روشن تصمیم به هک سایت تنها روزنامه فارسی‌ زبان اسرائیل بنام شهیاد را گرفته بود پس از موفقیت در این کار و در اختیار گرفتن این سایت به مدت چند ساعت و اختلال کلی‌ در این سایت که موجب بهم ریختگی این سایت شده از طرف امام جمعه سنندج که بعنوان نماینده علی‌ خامنه‌ای در استان سنندج میباشد طی جلسه‌ای که در روز گذشته در محل دفتر وی در سنندج برگزار شد اعلام کرد به پاس این حرکت و هک سایت روزنامه فارسی‌ زبان کشور اسرائیل از طرف علی‌ خامنه‌ای به این جوان معافیت خدمت سربازی داده شده است .  و این جوان میتواند در هفته آینده جهت طی مراحل اخذ این معافیت , خود را به اداره کلّ مشمولان وظیفه استان سنندج معرفی و کارت معافیت از خدمت سربازی خود را دریافت کند .

سامان خانبیگی اهل بوکان متولد ۱۳۶۳ و از پدر و مادری اهل تسنن زاده شده و در سال ۱۳۸۹ در مسابقه‌ای که توسط وزارت اطلاعات ایران طراحی‌ شده بود و به منظور کشف استعداد‌های نخبه رشته‌های مختلف کامپیوتر برگزار گردید توانسته بود در قسمت نفوذ به شبکه و اختلال در سیستم مدیریتی و سامانه‌ای مقام اول را در سطح کلّ کشور بدست بیاورد .

 در آن زمان وی موفق به اخذ جایزه ۰۰۰/۰۰۰/۱۵ میلیون تومانی شده و از آن پس نیز به همکاری با وزارت اطلاعات در قسمت فن آوری اطلاعات و داده‌های انفورماتیک مشغول شده و به همراه تنی چند از نوابغ کامپیوتر
در موسسه‌ای در تهران بنام  ((  رایان داده‌های طلوع  ))  که زیر نظر مستقیم وزارت اطلاعات است مشغول بکار و یکی از هکرهای سفید این شرکت در زمینه نفوذ به ایمیل ، جی‌میل ، سایت و وبلاگ میباشد .

چهارشنبه، فروردین ۲۳، ۱۳۹۱

وقتی‌ که اکبر شاه دیگر شاه نیست

وقتی‌ که اکبر شاه دیگر شاه نیست .

وقتی‌ عالیجناب سرخ پوش دیگر عالیجناب نیست .
  
وقتی‌ رفسنجانی دیگر رفسنجانی نیست .
و وقتی‌ محافظان اینگونه باشند این یعنی چه ؟

 آنها همگی با جلیقه‌های ضدّ گلوله و فاصله‌های عجیب و غریب !

 چه پیامی دارد ؟

 توضیح آن با شما ..

دوشنبه، فروردین ۲۱، ۱۳۹۱

(( مجید علوی )) قائم مقام وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران

سردار سرتیپ پاسدار ستاد  (( مجید علوی ))  قائم مقام وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران

که به درخواست  (( قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه ))  به این نیرو منتقل شده
و چند روز پیش

بر حسب درخواست قاسم سلیمانی و موافقت علی‌ خامنه‌ای
به عنوان نماینده برون مرزی رهبر در نیرو قدس

مقدمات سفر و اسکانش در خارج از ایران در حال تکمیل و آماده سازی است



مجید علوی کیست؟

  مجید علوی از ماموران و بازجویان قدیمی وزارت اطلاعات است.  وی از ماموران وزارت اطلاعات در حوزه خارج از کشور، بوده و هشت سال در کشورهای سودان و عربستان سعودی  ماموریت داشته است. بدلیل لو رفتنش از سودان اخراج میشود و به تهران بازمیگردد.  در وزارت، علی فلاحیان (ریاست جمهوری رفسنجانی) مدیرکل کشورهای عربی معاونت خارجی وزارت اطلاعات بود.  یکی از مسئولیت های این مدیریت، در ارتباط با جهاد اسلامی فلسطین و حزب الله بود.  مجید علوی از افراد و شریک تجاری نزدیک به به علی اصغر حجازی رئیس دفتر ویژه خامنه ای  است. با ریاست جمهوری شدن احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴ که وزیر اطلاعاتش محسنی اژه ای شد، به سفارش آخوند حجازی مجید علوی معاون اطلاعات خارجی شد .
  احمدی نژاد در ۳ مرداد ۸۸ محسن اژه ای وزیر اطلاعاتش را بدلیل مخالفت او با مشائی از کار برکنار کرد  و مجید علوی را در ۶ مرداد ۱۳۸۸ قائم مقام وزارت اطلاعات کرد.

 متن حکم احمدی نژاد

 بسمه تعالی
جناب آقای مجید علوی
سلام علیکم
با عنایت به تعهد، شایستگی و سوابق ارزنده جنابعالی به موجب این حکم به عنوان «قائم مقام وزارت اطلاعات» منصوب می‌شوید.
لازم است تا تعیین وزیر و اخذ رای اعتماد از مجلس شورای اسلامی با نظارت بر کار معاونین و مدیران وزارتخانه نسبت به تمشیت امور وزارتخانه و ارائه گزارش به اینجانب اقدام نمایید.
امیدوارم که در عین هماهنگی و همکاری با هیات وزیران و انجام وظایف قانونی محوله در تحقق اهداف نظام اسلامی موفق و موید باشید.
محمود احمدی نژاد
 

  وزارت اطلاعات، نیروی قدس و سازمان اطلاعات سپاه در دفتر ویژه خامنه ای
(که به آن عملیات ویژه هم گفته میشود) به ریاست  حجازی هماهنگ میشود. که این ستاد طرح های امنیتی و تروریستی را دنبال میکند. در اوائل ۱۳۹۰ دفتر ویژه خامنه ای که تصمیم گرفت طرح های تروریستی فعال کند، مجید علوی از وزارت اطلاعات به سپاه قدس منتقل شد و
(با آشنائی که در خارج کشور و بویژه کشورهای عربی) مسئولیت هماهنگی با حزب‌الله، حماس و سازمان جهاد اسلامی را به عهده گرفت. مسئولیت عملیات در حوزه جنوب شرقی آسیا و اقیانوسیه هم از دیگر مسئولیت‌های اوست
 مجید علوی در ترورهای تایلند
 در ۲۵ بهمن ۱۳۹۰ چند بمب در بانکوک، پایتخت تایلند، منفجر شد. در این حادثه یکی از بمب‌گذاران که شهروند ایران است دو پای خود را از دست داد و چند نفر دیگر مجروح شدند. تروریستها، سعید مرادی پس از انفجار برنامه‌ریزی نشده بمبی که در دست داشت، دو پای خود را از دست داد. محمد خزایی که ۴۲ ساله ، هنگام تلاش برای خروج از تایلند، در فرودگاه دستگیر شد. متهم دیگر مسعود صداقت‌زاده ۳۱ ساله است که توانست در روز حادثه به مالزی بگریزد اما هنگامی که قصد سوار شدن به هواپیمایی به مقصد تهران را داشت، دستگیر شد. نفر چهارم مهرداد مدنی نام دارد که عصر روز یکشنبه (۲۶ فوریه/۷ اسفند) و پس از تجسس اتاقش توسط پلیس دستگیر شده است. پلیس نام وی را پس از بررسی سیم کارت تلفن همراه دو متهم دیگر پرونده بمب‌گذاری در بانکوک، سعید مرادی و محمد خزایی به دست آورده است

 در تحقیقات بعدی پلیس امنیتی تایلند شمار متهمان ایرانی بمب‌گذاری بانکوک هفت نفر اعلام کرد. و همچنین اعلام کرد که در روز ۱۹ ژانویه فرد ایرانی با نام مستعار حسین تهرانی وارد بانکوک می‌شود. محافل امنیتی متوجه می‌شوند که این فرد کسی نیست جز مجید علوی، چهره آشنا و بلندپایه وزارت اطلاعات ایران که مدت‌ها در این وزارتخانه مسئولیت جهان عرب را به عهده داشته است. علوی چند روز پس از ورود به بانکوک در روز ۱۹ ژانویه دوباره تایلند را ترک می‌کند. اما همین ورود و خروج محافل امنیتی را نگران می‌کند که احتمالا سوءقصدی در شرف انجام است. 

(( دسته بیل )) وارداتی



مدیریت اقتصاد بیمار یأ بیمارانی‌ که مدیر اقتصاد شدند ؟

 به کجا رسیدیم .. ؟


  همه چیز وارداتی دیده بودم و دیده بودیم الا ... (( دسته بیل ))


جمعه، فروردین ۰۴، ۱۳۹۱

سردار سرتیپ پاسدار ستاد محمد رضا مدحی

(( آقای الماس فریب )) 

 در پادگان دوکوهه

سه‌شنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۹۱

جدید‌ترین عکس
 سردار سرتیپ پاسدار ستاد محمد رضا مدحی
 در دو کوهه پس از بازگشت به ایران
( همان آقای الماس فریب )

یکشنبه، اسفند ۲۸، ۱۳۹۰

این سال هم تمام شد


این سال هم تمام شد ، با تمام تلخی‌‌ها و شیرینیها ، امسال هم رفت ، انگار دیروز آمده بود ، انگار دیروز بود که نوشتیم سال نو مبارک ، اما به همین سادگی‌ باز هم باید به هم بگوییم سال نو مبارک . به تمام همزبانانم ، به تمام عزیزانم ، به تمام آنان که همراه با پارسیان نوروز دارند ، به تمام آنانی‌ که بودند سال قبل , نیستند امسال که مجدد به آنها تبریک نوروز بگوییم ، به همه آنانی‌ که برای بودن ما رفتند ، به همه مادرانی که برای بودن ما شکسته قلب داغ و فراق فرزند شدند ، به تمام پدرانی که به خاطر ما کمر شکسته داغ و فراق فرزند شدند ، به تمام خواهرانی که به خاطر ما اشک ریز داغ برادر شدند ، به تمام برادرانی که به خاطر ما شوریده حال فراق خواهر شدند . به همه آنانی‌ که نبودنشان به بودن من و تو و ما گره خورده ، به تمام دور از وطنان ، به تمام آنان که دوستشان دارم و داریم مجدد میگویم نوروزتان مبارک و شاد ، هر روزتان نوروز و نوروزتان پیروز


جمعه، اسفند ۰۵، ۱۳۹۰

سردار مدحی کجاست ؟
چند وقت پیش بود که الماس فریب از تلویزیون ایران پخش شد و در آن به ناگهان سردار سرتیپ ستاد محمد رضا مدحی بروی صفحه تلویزیون ظاهر شد و گفت که به عنوان مامور نفوذی وزارت اطلاعات ایران با نفوذ به داخل اپوزسیون ایران توانسته ضربات سهمگینی به این مجموعه‌ وارد کند و الی آخر که همگان بیاد دارند و نیاز به توضیح واضحات نیست .

اما پس از پخش مجموعه‌ الماس فریب
 دیگر کسی‌ نامی‌ از سردار مدحی نشنید و معلوم نشد که او کجا رفت و چه شد 
 نقل قول‌های فراوانی هم عنوان شد که یا خبر از کشتن او میداد و یا خبر از بازگشت به کارش .
ولی‌ بالاخره معلوم نشد که آقای الماس فریب یا همان سردار مدحی یا همان جمع یاران چه شد و کجا رفت .

پیگیر این موضوع بودم و سعی‌ داشتم تا به هر طریق ممکن بتوانم آثاری از مدحی پیدا کنم
که پس از بازگشت به ایران در کجا هست و آیا مشغول کار است
 یا در زندان تحت باز جویی که بالاخره موفق شدم بفهمم که مدحی در حال حاضر کجاست .

آری دوستان :
مدحی نه تنها در زندان نیست ، نه تنها در زیر شکنجه و بازجویی و از دست حرفها قرار ندارد . بلکه در جای بسیار خوبی‌ هم مشغول کار است و حسابی‌ خوش میگذراند .

امروز ایمیلی از طرف یکی از دوستانم برایم ارسال شد و در آن از موقعیت مدحی نوشته بود که در کجاست و چه کار می‌کند .

سردار سرتیپ پاسدار ستاد محمد رضا مدحی در حال حاضر در محل سابق مجلس شورای اسلامی که امروز به مجلس خبرگان رهبری تبدیل شده در تقاطع خیابان سپه به عنوان فرمانده حفاظت با همان درجه سرتیپی مشغول به کار بوده و منزل مسکونی‌اش نیز به به شهرک شهید محلاتی منتقل شده و در آنجا ساکن است . با کلیه امکانات رفاهی‌ و حفاظتی.




اما باید به این نکته توجه کرد که نفوذ سردار مدحی در بطن اپوزیسیون یعنی یک خطر جدی

در آینده مشخص خواهد شّد که این نفوذ تا چه میزان توانسته ضربه ای‌ کاری به اپوزیسیون مخالف خارج از کشور وارد کند و حتی بعید نیست این ضربه آنچنان کاری باشد که نفراتی هم که مدحی توانسته با آنها ارتباط برقرار کند در آینده ای‌ نه چندان دور بناگاه تصمیم بازگشت به ایران بگیرند و بگویند ما دیگر نمیتوانیم جلای وطن را تحمل کنیم .

باید بود و نشست و دید از جمع دوستان خارج نشین و مخالف حکومت جمهوری اسلامی سردار مدحی چه کسانی‌ باز میگردند .

 زمان همه چیز را معلوم خواهد کرد و در آینده خواهیم دید این یاداشت چقدر به واقعیت نزدیک است . 

شنبه، بهمن ۲۹، ۱۳۹۰

شباهتهای غیر قابل انکار در پاسپورتهای دو متهم بمب گذاری در بانکوک





این گروه هرگز احتمال لؤ رفتن خود را نمیداده و به همین جهت در آرامش کامل اقدام به اعمال خلاف قانون خود میکرده اند . گشت و گذار در بارها و عشرتکده‌ها و همنشینی با زنان روسپی و خوردن مشروب و هزار کار دیگر ، اما کجای کار به ناگهان لنگ خورده که این بلا به سرشان نازل شد و بخت آنانی‌ بود که قرار بود کشته شوند که از این مهلکه جان سالم بدر بردند .

اما نکته قابل تامل و در خور توجه این است که تمام کارهای این گروه از قبل زمان بندی شده و حتی بسیار اصولی بوده است .


 افرادی که اندک آشنایی با سیستم صدور گذرنامه ، اجراییات گذرنامه و اصولا مدولار صدور گذرنامه در ایران آشنا هستند به خوبی‌ میدانند که شماره سریالهای در یک ردیف با تراکنش‌های بسیار محدود و همچنین بارکد شناسایی در زیر صفحه اصلی‌ گذرنامه و تواریخ صدور فقط در مواردی بسیار نزدیک به هم است که از طریق یکی از ارگانهای دولتی درخواست شده باشد در غیر اینصورت شماره‌های سریال و همچنین بارکدها و تواریخ صدور تحت هیچ شرایطی بطور کامل صدق نمیکند و این از قوانین طبقه بندی اطلاعات در اداره گذرنامه هست و هیچ گذرنامه افراد عادی را شما نمی‌بینید که در یک زمان و با اختلاف بسایر کم از یکدیگر چاپ شده باشد چون یکی از قوانین اداره گذرنامه یا بهتر بگوییم اداره کلّ چاپ و توزیع این است که طبقه بندی شماره سریال‌های گذرنامه بر اساس ترتیب بندی شهر محل تولد متقاضی و همچنین کد عملیاتی اداره گذرنامه شهر مبدأ در خواست بوده و بر اساس ترتیب حروف الفبایی بوده و شماره سریالهای هر گذرنامه تلفیقی از اعداد رمز گذاری شده در مجموع اعداد شماره شناسنامه ، شماره ملی‌ ، شماره سریال شناسنامه ،کد منطقه در خواست کننده ، تاریخ در خواست متقاضی ، شماره اساس دفتر بایگانی ، شماره ثبت دبیرخانه و یک سری از اعداد رمز ثبت شده کامپیتری است که در چاپ خانه و دفتر تنظیم عکس وجود دارد . و این اعداد و ارقام زمانی‌ به یک شکل واحد با ترتیب بندی با فواصل شمارهای سریالی به صورت بسیار محدود فقط در زمانی‌ قابل اجرا و صدور است که از طریق یکی از مراجع دولتی و طبقه بندی امنیتی‌ در خواست گردیده باشد و فقط در این صورت است که شما میتوانید یک گذرنامه با این اعداد و ارقام شبیه به هم پیدا کنید ،


  البته این موضوع در نظر اول بسیار غیر قابل مفهوم و حتی در خیلی‌ از موارد اصلا شک بر انگیز نیست ، چون از این موارد که افراد لؤ رفته و این مشخصات آنان کشف گردد بسیار کم اتفاق میفتد و در اصل موضوع هم باید توجه کرد که اصلا نمیشود بر نام و مشخصات عنوان شده در پاسپورت هم کوچکترین اعتمادی داشت چون قطع به یقین این اسامی هیچ یک دروست نبوده و بطور کلی‌ جعلی است .

پنجشنبه، بهمن ۲۷، ۱۳۹۰

تیم بمب گذاری در بانکوک

در حال حاضر تصاویر این افراد را منتشر می‌کنم
و پس از پیگیری‌های لازم مشروح موضوع را مینویسم






سعید مرادی در انفجار روز سه شنبه دو پای خود را از دست داد و  در بیمارستان چولالونگکورن بستری است .

محمد هزایی در فرودگاه سووارنابومی  و مسعود صداقت زاده نیز در کوالالامپور مالزی دستگیر شد .

 لیلا روحانی  فراری است و خانه ای واقع در خیابان ۳۱ "پریدی بانومیونگ" نزدیک خیابان سوکومویت را اجاره کرده بود


دوشنبه، بهمن ۲۴، ۱۳۹۰

کالبد شکافی مرگ پنج سردار سپاه و سکوت ولی‌ امر مسلمین ؟ ! ....

 ( در تابلوی شام آخر )
چند روز پیش با خبر شدم که سردار سرتیپ پاسدار ‌ستاد احمد سوداگر ، فرمانده پیشین اطلاعات و امنیت قرار خاتم النبیا به جمع چهار تن از دوستانش پر کشید و قبل از آنکه در زیر آگهی‌ ترحیمش بنویسند احمد جان شهادت مبارک .. نوشتند مرحوم مغفور و یادگار دوران جنگ و خبری از القاب شهید و از این جور چیزها نبود . آره احمد سوداگر هم به دلیل سکته قلبی این جهان را ترک کرد و مشکوکانه در بستر خاک ارمید و پرونده‌اش هم بسته شد ، همانند آن چهار تن دیگر . اما نکته اینجاست که چرا در پشت پرده این سریال سکته‌ها و مرگ‌ها که حضرت عزراییل را اینقدر در نوازش سردارن سپاه پر کار کرده که اصلا وقت ندارد جان هیچ بنده دیگری را بگیرد ، نشنیدن پیام تسلیت و تبریک ولی‌ امر مسلمین جهان است هیچ خبری از ناراحتی‌ آقا مبنی بر عزادار بودن ایشان در سوگ فرزندان انقلاب به گوش نرسید و ایشان هم نزول اجلال نکردند بر اقامه نماز میت ، نه خود آمد و نه رئیس دفترش و نه فرستاده‌اش و نه هیچ کس دیگر از نزدیکان دفترش و نه حتی وحید حقانیان که الان همه کاره‌اش است .


 اگر به قبل بر گردیم میبینیم که تمام این پنج سردار شربت و شهد شهادت نچشیده ، همگی‌ از دوستان گرمابه و گلستان سردار سرتیپ پاسدار حسین علایی هستند که چند وقت پیش کاری کرد و نامه نوشت و صدای همه را در آورد و تمام بسیجیانی که تا دیروز سردار علایی برای اینان قبله گاه یک رزمنده واقعی بود به ناگهان ریختند جلوی درب منزل علایی و آن سر و صدا را بپا کردند و با رنگ روی در و دیوار منزل حسین علایی نوشتند مرگ بر منافق . !!!  آری سردار دیروز جبهه‌های جنگ که تا همین چند وقت پیش همه با سلام و صلوات جلویش خم و راست می‌شدند به یک باره شد منافق و ضدّ نظام و هر آنچه که نباید میشد ..


 این پنج نفر هم که همگی‌ از دوستان گرمابه و گلستان همدیگر بودند پس از ماجرای سردار علایی هر یک به نوعی اعتراض کردند که این چه وضعی است که در آورده شده است و چرا باید با یک فرزند امام و انقلاب این گونه رفتار کرد و هر کدام به نوعی و بسته به ظرفیت ارتباطی خود با استفاده از نفوذ شخصی و ارتباطاتی خودشان نامه‌ها و شکایت نامه‌های فراوانی به دفتر خامنه‌ای و رحیم صفوی ارسال کردند و اعلام انزجار کردند از این ماجرای تجمع در جلوی درب منزل سردار علایی ..


این نامه پراکنی‌ها به طور گسترده ادامه یافت و حتی باعث شد که سردار نظری که از فرماندهان عالی‌ رتبه و از دوستان نزدیک علایی است و با وحید حقانیان دارای ارتباط بسیار خوب و نزدیکی‌ هست ، در یکی از تردد‌های خود به بیت رهبری بر سر این موضوع با وحید حقانیان مشاجره لفظی کند که :  تقصیر شماست با سردار علایی اینگونه رفتار کردند ، شما با علایی مشکل داری و ایشان را یکی از مسببان آن پرونده جنجالی خود در سپاه میدانی‌ و به خاطر ایشان و چند نفر دیگر میخواستی از سپاه بیرون بیایی و بواسطه نسبت فامیلی همسرت با آقای گلپایگانی که رئیس دفتر خامنه ای است توانستی برای همه افراد دخیل در پرونده ات درد سر درست کنی‌ و حالا هم آمدی و جا خوش کرده‌ای اینجا و شدی همه کاره آقا و نفر می‌فرستی جلوی درب منزل سردار علایی و آبرو ریزی میکنی‌ و میگویی شعار بنویسند و هر کاری دلت میخواهد میکنی‌ و اصلا به این فکر نیستی‌ که داری با بچه‌های جنگ چه میکنی‌ فقط به فکر انتقام و زهر چشم گیری از مشکلات و مسببان گذشته خود هستی‌ ، حالا هم که برای تو خیلی‌ هم خوب شده و به همه جا رسیده‌ای پس این کارها چیست که میکنی‌ ...

 و چند روز بعد هم سردار احمد سودگر در مجمع شورای هماهنگی زیر مجموعه‌‌های اطلاعاتی قرار گاه خاتم به نسبت همان حرفهای سردار نظری ، چیزهای دیگری را عنوان می‌کند و بعد هم همگی‌ این پنج مرحوم هر یک به نوعی آب در آسیاب ریخته که امروز با علایی اینکار را کردند و فردا نوبت تک‌ تک‌ ماست . و هر یک به نوعی از دست آویز‌های خود یا بهتر بگوییم ( آتو‌ها ) شروع به صحبت کرده و تمام این حرفها به گوش آنهایی که نباید برسد می‌رسد و پس از پراکنده شدن تمام این حرفها در میان جمع‌های سرداران و قدیمی‌‌های سپاه : 

 باعث میشود که رحیم صفوی فرمانده سابق سپاه و مشاور عالی‌ رهبر خود نیز به جمع این بازی کنندگان پیوسته و همگی‌ آنها را به ضیافت شامی در مجموعه‌ ۱۳ آبان یا همان ( لانه جاسوسی سابق ) دعوت کند و جویای کم و کیف موضوع گردد و علت ابراز ناراحتی‌ و عنوان شدن برخی‌ از حرفهای همیشه سر به مهر را جویا میشود و به نوعی در مقام دلجویی بر میاد و از آنها میخواهد همان گونه که تا کنون با نظام بوده اند و برای راه امام و انقلاب تلاش کرده اند باز هم هم چنان در همین مسیر بمانند و اسیر دست یک سری تحرکات دشمن ساخته نشوند .

( شاهد جمع شدم این چند نفر در مجموعه‌ سیزده آبان که خیلی‌ هم جای سؤال دارد :  که چرا این مهمانی در آنجا برگزار شده هم این است که : پس از پایان مراسم شام  و گفتگوهای این آقایان و در زمان خروج اتومبیل   حامل رحیم صفوی  از درب مجموعه
۱۳آبان که قبلاً تابلوی هنرستان سپاه در بالای آن بود ، اتومبیل اسکورت این فرد در زمان گردش به داخل خیابان با یک اتومبیل دیگر به شدت برخورد می‌کند و این امر موجب میشود در آن موقع شب - ترافیک و راه بندان بسیار شدیدی حدود ۲ ساعت در آن منطقه بوجود بیاید و تمام پرسنل حاضر در مجموعه‌ سیزده آبان از کادر و سرباز گرفته همه به صورت مسلح تمام طول دیوار مجموعه‌ سیزده آبان را پوشش امنیتی‌ بدهند که این موضوع برای ساکنین آن منطقه بسیار تعجب آور بوده است  ) .

تنها پس از گذشت چند روز از این ماجرا و جلسه در مجموعه‌ سیزده آبان 

 نفر اول آن جمع به ناگهان بر اثر بیماری و درد و ... به جای شربت شهادت ، شربت سکته نوش جان می‌کند و بدون هیچ ردی و آثاری از شهید شدن به ناگهان مرحوم میشود و الباقی ماجرا که دیگر خودتان میدانید .  این سرداران و فرزندان امام و انقلاب و جنگ یکی یکی بدون نوشیدن شربت شهادت ، فقط مرحوم میشوند آن هم از نوع عادی و نه حتی به خاطرات صدمات دوران جنگ که شهید به حساب بیایند . 

  بدین سان تابلوی شام آخر در مورد سرداران و بزرگان جنگ که همه‌شان یادگارها و فرزندان امام و انقلاب بودند بدست نقاشان چیره دست ، صورت پوشیده در حال رقم خوردن است .

و از این پس هم باید به گوش باشیم که دیگر یادگاران جنگ و امام و انقلاب بدون خوردن شربت شهادت و تنها با نوشیدن شربت سکته طعم شهادت را نچشند ..

افرادی چون : سردار حسین علایی ، سردار نظری ، سردار حمید حسام ، سرهنگ ایران پور ، سرهنگ ولیان ، سردار توحیدی ، سرهنگ حق گو ، و خیلی‌‌های دیگر ... حال با این تفاسیر خودتان قضاوت کنید که چرا علی‌ خامنه‌ای و اطرافیانش سکوتی معنا دار در مورد این مرگ‌ها گرفته اند و اصلا حرفی‌ نمیزنند .

آیا در فکر ترسیم یک تابلوی دیگر شام آخر هستند ؟

جمعه، بهمن ۲۱، ۱۳۹۰

مرگ مشکوک پنجمین سردار عالی‌ رتبه سپاه


سردار سرتیپ پاسدار
 احمد سوداگر
بر اثر حمله قلبی
فوت کرد .

احمد سوداگر نامش برای تمامی آنهایی که با سیستم نظامی ایران آشنایی دارند بسیار آشنانست . احمد سوداگر که بیشتر به خاطر توانمندیهای امنیتی‌ و اطلاعاتی‌اش زبانزد نیروهای سپاه بود بر اثر حمله قلبی فوت کرد . این پنجمین مرگ مشکوک فرماندهان عالی‌ رتبه نظامی و اطلاعاتی در سپاه است . 

همزمان با اظهار نارضایتی تنی چند از سران و فرماندهان سپاه با نوع مدیریت و رهبری نظامی در سپاه به نوعی پاک سازی فیزیکی‌ در سپاه 
شروع شده است . طی ماه‌های اخیر ۴ فرمانده عالی‌ رتبه و دارای مسئولیت‌های سنگین در سپاه تماماً بر اثر حمله قلبی فوت شده اند و این خود نشانگر شروع حذف فیزیکی‌ چهره‌های مخالف و البته سرشناس در داخل سپاه است .

 متعاقباً اخبار و اطلاعات کامل تر را منتشر خواهم کرد

پنجشنبه، بهمن ۲۰، ۱۳۹۰




( قسمت دوم )



هر گونه استفاده از این اسناد بدون ذکر نام منبع و وبلاگ پیگرد قانونی‌ دارد
















افشای اسناد دزدی ، غارت ، چپاول در مجلس شورای اسلامی
( قسمت اول )


با سلام خدمت دوستان و همراهان گرامی‌
 
با توجه به نزدیک شدن ایام انتخابات مجلس پوشالی و دروغ سیستم حکومتی ایران ، که از چندین روز قبل هم رسانه‌های حکومتی ایران در همین مورد اقدام به مانورهای گوناگون کرده و حسابی‌ به تکاپو افتاده اند که به هر نحوی که شده از طریق جنگ روانی‌ و انواع ابزارها و حربه‌ها سعی در مشتاق نشان دادن مردم برای شرکت در انتخابات کنند . اما از آنجایی که که تمام این برنامه‌ها و حرکت‌ها فقط در سمت و سوی نیل به اهداف شوم حکومتی دارد و تنها هدف آن به مقصود رساندن امیال پلید و جراران حاکم ایران است .


تصمیم گرفتم که گوشه‌ای از

اسناد ، مدارک ، مکاتبات ، دستنویس‌ها ، لوایح ، قانونها ، و بخشنامه‌هایی‌ که در اصل موضوع چیز دیگر و در هنگام ارائه به ملت به ناگهان تغییری ۱۸۰ درجه را می‌کند برایتان افشا کنم تا تمام ملت بزرگوار ایران بداند که تصمیمات مجلس ایران در اصل و واقعیت آن چیزی نیست که برای مردم عنوان میشود ، تصمیم گرفتم افشا کنم تا همگان بدانند بودجه‌های میلیاردی چگونه حیف و میل میشود ،

تصمیم گرفتم افشا کنم تا همگان بدانند وقتی‌ عنوان میشود
 
۸۹/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰  میلیارد تومان
  
از بودجه کشور غیب میشود و اصلا معلوم نیست در جیب چه کسی‌ رفته است چگونه این شعبده بازی انجام می‌پذیرد .


تصمیم گرفتم افشا کنم تا همگان بدانند

وقتی‌ در تلویزیون رسمی ایران عنوان میشود در یک استان

۶/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰میلیارد تومان 

به خاطر سفرهای استانی رئیس جمهور بودجه پرداخت شده همه بدانند که این مبلغ آن چیزی نیست که عنوان شده .


  تصمیم گرفتم افشا کنم تا همگان بدانند
خیانتی که در جایی‌ به نام
خانه ملت 
به مردم ایران روا داشته میشود 
تا چه حد وسیع و گسترده است .

مردم بدانند نمایندگان آنها شریک دزد و رفیق قافله اند . تصمیم گرفتم افشا کنم تا همگان بدانند که اگر در این انتخابات شرکت نکنند چه خدمتی به خودشان و کشور ایران میشود . تصمیم گرفتم تا افشا کنم تا چهره واقعی دزدها بیشتر از پیش معلوم شود ، تصمیم گرفتم افشا کنم که خون نا حق لاله‌های میهنمان پایمال نگردد ، تصمیم گرفتم افشا کنم تا شاید برای یک بار هم که شده همگان بخوانند و همه با هم یک صدا ، دست در دست هم با عزمی راسخ جلوی این سفاکان و از خدا بی‌ خبران قد علم کنند و کوس رسوایی این خائنان ملت را بصدا در آورند .

در مورد این افشا گری هم چون امکانات من متاسفانه کم هست و از پشتیبانی ابزاری خوبی‌ برخوردار نیستم و به همین دلیل فقط تعداد محدودی از این اسناد را میتوانم افشا کنم البته قرار بود برای افشا تمام این اسناد و مدارک به طور کامل از کمک چند نفر در خارج از کشور استفاده کنم که البته پیشنهاد  خودشان بود  و درست در آخرین لحظه  تصمیمشان عوض شد و  جا زدند        ( حالا کی‌ و چی‌ بماند )   مهم این هست که جا زدند برای من هم فرقی نمیکند چون من از این جور چیزهای رنگ و وارنگ زیاد دیدم و برایم مهم نیست  ،  اما با عرض پوزش از شما خوانندگان عزیز :  به همین دلیل ( جا ) زدن این امکان برای من نیست که تمام این اسناد را به طور کامل افشا کنم و فقط تنها به چند مورد آن اشاره می‌کنم .

اما در هر زمان ممکنه که این امکان برایم از باب پشتیبانی ابزاری فراهم گردید حتما تمام این اسناد را افشا خواهم کرد ، در ضمن از همین جا از تمام آنانی‌ که در دسترسی‌ من به این اسناد مرا کمک کردند و با به خطر انداختن خود موجبات رسوائی این خائنان ملت را فراهم کردند بسیار بسیار ممنون هستم .

چهارشنبه، بهمن ۱۹، ۱۳۹۰

فقط چند عکس ........ بدون هیچ متنی ........ اما با حرفهای زیاد

( قسمت پنجم )