متهمان پرونده شنود مکالمات نمایندگان مجلس در سالهای ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ کجا هستند ؟
خیلی از آن سالها میگذرد ، بیاد دارند افرادی که ماجرای درخواستهای مکرر نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران از مقامات دولتی را که عنوان میکردند ما امنیت مکالمهای نداریم و مسبیبن و آمرین این حرکت بایستی شناسایی و محاکمه شوند . آن زمان خیلی سر و صدا کرد اما در آخر به درستی کسی نتوانست بفهمد که موضوع از چه قرار شد و آیا آن افراد دستگیر شدند یا خیر . به یک باره هم این موضوع سر به مهر سکوت گردید و دیگر کسی از آن حرفی نزد چون بیشتر از این نمیشد به موضوع دامن زده شود ، چون خیلی چیزها دیگر علنی میشد و مجلس به شکل دیگری درمیامد به همین دلیل به ناگهان این موضوع مسکوت گذاشته شد . حال باید دید که عاملان و آمران آن حرکت که در جهت رسوا کردن عدهای شیاد در لباس آخوند و به نام نماینده مردم چه پولهای کلانی به خاطر خیلی از کارها به جیب زده اند الان در کجا هستند و چه وضعیتی دارند .
یکی از آنها مهندس محمود رضا مشعوف بود که پس از دستگیری مدتی در زندان ۲۰۹ ، مدتی را در زندان موسوم به بند ۲ الف که تحت نظر مستقیم سپاه است و مدتی را هم در زندان سازمان حفاظت اطلاعات ستاد کلّ نیروی های مسلح گذراند و یک باره در سال ۱۳۸۵ به عنوان انتقال به زندان اصفهان از زندان خارج و در کمال ناباوری خانوادهاش اعدام کردند .
نفر بعدی که هیچ مدرک مستندی مبنی بر دخالتش در این موضوع نتوانستند از او پیدا کنند و در زمان بازجویی هم هیچ اعترافی نکرده بود مهندس مرتضی بیگلر بود که به قید وثیقه آزاد اما پس از گذشت ۱ ماه از آزادی به قید وثیقه در زیر زمین خانه مادریاش در اثر خفگی با منواکسید کربن حاصل از ایراد بخاری گازی کشته شد .
دیگری مهندس حسن ناهید بود که متهم به جاسوسی برای آمریکا گردید و تا همین سال گذشته در زندان بود و به دلیل ابتلا به عارضه سرطان غدد لنفاوی سال گذاشته در بند ۳۵۰ زندان اوین فوت کرد .
نفر بعدی خانم مهندس ملوک جنتیان مقدم بود که هیچ اطلأع و خبری از وی در دسترس نیست و اصلا معلوم نیست که این فرد در حال حاضر در کجا زندگی میکند ! آیا اصلا زنده است یا مرده ؟ تنها خبری که موجود است دستگیری وی در منزل پدریاش در خیابان فداییان اسلام بوده و از آن موقع تا کنون هیچ کس خبری از وی ندارند و مادر ایشان هم در سال ۱۳۸۷ پس از چندین سال بی خبری از فرزند و پیگیریهای مداوم بدون دیدن فرزند خود چشم از جهان فرو میبندد .
نفر بعدی مهندس نصرالله رنجبران , او که در سالهای نخست انقلاب بهمراه افرادی چون مهندس امینیان ، مهندس سیاوش سمیعی ، مهندس هرندی و مهندس حیدر جم که تنی چند از آنها از پرسنل فنی و مهندسی نیروی هوایی بودند مسول پشتیبانی و سرویس دهی به خطوط تلفن و تلکس مدرسه رفاه که در آن زمان پایگاه خمینی بود نیز نفر بعدی این گروه است .
او که پس از مدتی به اصفهان منتقل میگردد نیز در اداره مخابرات اصفهان مسول پیگیری و فنی پشتیبانی و خدمات تلکس و تلفن خطوط دفتر رییس جمهوری آن موقع دکتر بنی صدر در اصفهان میشود و در ماجرای حمله به دفتر نمایندگی رئیس جمهوری دکتر بنی صدر در اصفهان وی که با آنجا نیز رفت و آمد داشته مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بازداشت میشود و به زندان کمیته انقلاب آن زمان بنام چرخاب منتقل و پس از شکنجه و بازجویی مدتی بعد آزاد و به تهران منتقل میشود و از آن به بعد درگیر مسایل پس از دستگیری قرار گرفته و چندین نوبت دادگاهی و توبیخ میشود .
سپس به عنوان تنبیه به یکی از قسمتهای غیر فنی مخابرات انتقال و پس از مدتی مجدد به پست کاری خود منتقل میگردد و به همین دلیل و بد رفتاری و اختناق و دروغ حاکم بر نظام کشور سرانجام به دلیل رشته تحصیلی و آگاهی از امور مخابراتی و فنی در یک اقدام جالب به منظور بر ملأ کردن دست فاسدان حکومت آخوندی اقدام به شنود و پخش مکالمات تلفنی نمایندگان مجلس کرده و از پول شوییها و کلاهبردریها و رانتخواریهای های این افراد پرده بر میدارد .
اما سرانجام با خبر چینی فردی بنام شاه زمانی که در قسمت فنی مخابرات میدان توپخانه مشغول بکار بوده این موضوع افشا و به مقامات حراست مخابرت گزارش و دستگیری این افراد رقم میخورد .
اما با پیگیریهای خانواده و دوستان مهندس رنجبران نامبرده نیز به قید وثیقه آزاد اما در این حال از کار اخراج میگردد .
وی پس از آزادی با قید وثیقه و اطلأع از جریان مرگ مشکوک مهندس بیگلر از ایران خارج و هم اکنون مدت ۹ سال است که در کشور آلمان در بلاتکلیفی بسر میبرد و هنوز پس از گذشت ۹ سال هیچ جواب قانع کنندهای از طرف دولت آلمان به وی داده نشده و در طی این مدت نیز فرزند پسر وی پس از ورود به دانشگاه و اطلأع دانشگاه از نوع محکومیت پدرش پس از گذراندن۳ ترم تحصیل در دانشگاه هنر از این دانشگاه اخراج میگردد ، فرزند دختر وی نیز با محرومیت از تحصیل ۳ ترم مواجه میشود و هنوز پس از پایان این محرومیت اجازه حضور در دانشگاه را ندارد . همسر وی نیز با داشتن ۲۷ سال سابقه کار در وزارت بهداشت به عنوان پرستار مجبور به بازخرید خدمت کردن شده و پس از ۲۷ سال سابقه کار به دلیل اعمال فشار برای باز خریدی از مزایای بازنشستگی ۲۷ سال کار در حرفه پرستاری محروم گردیده و در شرایط نا بسمانی بسر میبرند و خود مهندس رنجبران نیز پس از جان سالم بدر بردن از مرگ و اعدام و زندان پس از گذشت ۹ سال در کشور آلمان همچنان بلاتکلیف است و معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار وی است .
جا دارد تمام فعالان حقوق بشر و آنانی که دستی بر آتش دارند از کمک به این فرد دریغ نکرده و وی را کمک کنند و از دولت آلمان فدرال بخواهند که به این فرد کمک کند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر