کل نماهای صفحه

پنجشنبه، شهریور ۱۲، ۱۳۸۸

خبر درگذشت سعیده پورآقایی که به طرز دردناکی کشته شده است، مانند اخباردیگر شهیدان روزها و هفته‌های گذشته ایران برای‌ام دردناک بوده و است.اما درگذشت این عزیز گرامی برای‌ام وقتی بیش‌تر مایه‌ی اندوه و ماتم شدکه فهمیدم سعیده پورآقایی خواهر دوست گرامی‌ام «سپیده پورآقایی» فعالحقوق‌بشر است.این خبر تاسف‌انگیز که نشانه‌یی دیگر برای دولت بر خون نشسته‌ی حال حاضراست، باز هم غمی دیگر در دل‌مان نشاند و مایه‌ی خشم و نفرت از دولت وحکومتی شد که مدعی عدالت و اسلامیت است.درگذشت سعیده پورآقایی را به خواهر ارجمندش سپیده پورآقایی و همسرگرامی‌اش قاسم شیرزاد که از دوستان بسیار عزیز و قدیمی‌ام است، تسلیتمی‌گویم و امیدوارم عوامل این جنایت هر چه زودتر به سزای عمل‌شان برسند.سپیده و قاسم عزیز مرا نیز در غم خود شریک بدانید.اما یک نکته‌ی تامل برانگیز در مورد اخبار اعلام شده در مورد سعیدهپورآقایی وجود دارد، که نشان از دست داشتن ستاد کودتا در مورد کنترل خبرشهید شدن این دختر 17 ساله است. سعیده پورآقایی به جز سپیده پورآقایی یکبرادر دیگر هم دارد به نام هرمز پورآقایی. در حالی که در اعلامیه و اخبارمنتشر شده نوشته شده است تنها فرزند «شهید» عباس پورآقایی. نکته دیگر همهمین به کار بدن لفظ شهید است که گفته شده است ایشان دو سال پیش فوتکرده‌اند، آن هم بر اثر جراحات و شیمیایی شدن در جنگ. که به هیچ عنوانچنین امری صحیح نیست. عباس پورآقایی دبیر بازنشسته‌ بوده است و در سال1380 مرغ جان‌اش از خاک پر کشیده است آن هم به خاطر عارضه قلبی. این‌هاسوالات و ابهاماتی اساسی است که از ستاد کودتا نشات می‌گیرد و نشان از یکسناریو می‌دهد. مراسم ختم اعلام شده به طور کامل زیر سوال است و تقلبیبودن آن محرز است.
نوشته: مجتبی سمیع‌نژاد















امید گلباز دانشجوی محروم از تحصیل رشته فلسفه





یکشنبه، شهریور ۰۸، ۱۳۸۸

امروز تصویر دو کارت در اینترنت منتشر شد که به ضارب ندا آقاسلطان نسبت داده شده است.
در اینجا تایید می کنم که تصویر فردی که در این کارت قرار دارد، کاملا با مشخصاتی که من از فردی در ذهن دارم که مردم دقایقی بعد از مضروب شدن ندا گرفتند، و فریاد می زد: "نمی خواستم بکشمش"، تطبیق می کند. البته در آن روز ریشش را زده بود، ولی سبیلش را داشت.اما برای اینکه صد در صد مطمئن بشویم و احیانا فرد بی گناهی در مظان اتهام قرار نگیرد، لازم است نشانه دیگری را هم روی این فرد بررسی کنیم.
از آنجا که مردم بعد از اینکه ضارب را گرفتند، پیراهنش را از تنش بیرون آوردند، بر پشت ضارب چند داغ زخم قدیمی دیدم. این داغ ها شبیه جای زخمی بود که در اثر برش با شیء تیز ایجاد می شود.لطفا توجه بفرمایید. من فقط صاحب عکس را شناسایی کرده ام. مشخصات فردی او را نمی توانم تایید کنم. ضمنا احتمال خطاهای فردی را ندیده نگیرید.امیدوارم این اطلاعات به اجرای قانونی عدالت کمک کند و همین جا هم وطنانم را به پرهیز از هرگونه خشونتی دعوت می کنم. این اطلاعات به قدری هست که به دستگیر کردن این فرد کمک کند. مابقی اش را اجازه بدهید قانون ادامه بدهد. این فرد حق دارد از امتیاز داشتن وکیل برخوردار باشد و از خودش دفاع کند. مردم اگر قانون را در دست خودشان بگیرند، تر و خشک با هم می سوزند.باز هم تأکید می کنم، مبادا بگذارید خشم، شرافتتان را لکه دار کند.به امید روزهای بهترآرش حجازی













قابل توجه خوانندگان گرامی‌ عکس هائی که مشاهده می‌کنید از عوامل بسیج و از سرکوبگران تظاهرات اخیر در تهران است که دستشان به خون جوانان این سرزمین آلوده است ۲عکس بالا مربوط به تیراندازی مستقیم شخصی‌ به نام جواد گودرزی است که عضو بسیج مسجد فخرا لدوله تهران و دانشگاه علم و صنعت مباشد و در حال شلیک مستقیم تیر به آن شهید عزیز است و عکس دوم مربوط به قاتل مرحوم ندا آقا سلطان است که پس از تیر اندازی به سمت ندا آقا سلطان مدارک او به دست مردم افتاده و در حال حاضر جهت شناسأیی به شما عزیزان معرفی‌ میشود شماره تلفن منزل این شخص هم ۰۰۹۸۲۱۵۵۶۶۹۹۹۳ تلفن منزل عباس کارگر جاوید ضارب مرحوم ندا آقا سلطان
آقای دکتر آرش حجازی در تائید این عکس اعلام کرده که ضارب ندا آقاسلطان صاحب همین عکس می‌باشد
«سعیده پورآقایی» قربانی جنایت لباس شخصی‌هادختر جوانی است که اکنون پیکر او در یکی از قبور گمنام قطعه 302 بهشتزهرا دفن شده است. سعیده پورآقایی تنها فرزند جانباز شهید عباس پورآقایی(آمایی) است که در یکی از شب‌های پس از کودتا در حالی که به الله اکبرگفتن شبانه بر پشت بام خانه‌شان در خیابان دولت تهران مشغول بود، از سوینیروهای لباس شخصی وابسته به بسیج دستگیر شد و پس از 20 روز جنازه او دریکی از سردخانه‌های جنوب تهران از سوی مادرش شناسایی شد. اما مسئولان ذی‌ربط از تحویل جنازه به مادرش خودداری کردند و حالا پس از هفته‌هابی‌خبری خانواده‌اش مطلع شده‌اند او به صورت مخفیانه در قطعه 302 بهشتزهرا به خاک سپرده شده است.


ای رهبران ایران گوش کنید
روی سخنم با آنانی‌ است که بیهوده آب را در هاون میکوبند روی سخنم با آنانی‌ است که به زور میخواهند بمانند آیا این ماندن را به چه قیمتی دوست دارند ؟
روی سخنم با رهبران این حکومت است از رهبر تا احمدی نژاد و تمام کسانی‌ که حاضر هستند به خاطر بقای خودشان حتی از روی جنازه فرزند خودشان هم عبور کنند نمونه‌های زیادی از این افراد هست که این کار را کردند.. مثلا آیت الله گیلانی که پسرش را کشت و خیلی‌‌های دیگر... اما تا کی‌ ؟ تا کی‌ این اوضأع دوام دارد ؟ مگر آدم چقدر عمر می‌کند ؟ مگر آدم مقام دنیا را با خود به آن دنیا میبرد؟ شما که اهل خدا و اخرت هستید ! مگر جوان بیگناهی که فقط به دلیل دفاع از حقش و رسیدن به هدفش و فریاد به خاطر زیر پا ماندن فکرش توسط شما در آن انتخابات که توهین به همه بود به خیابان آمد و فریاد کشید مرگ بود؟؟ شما که میگویید نظام شما .. یک نظام اسلامی است ! آیا این اسلام است !؟ خوب فکر کنید حد اقل فکر که میتوانید بکنید یا این هم کار مشکلی‌ است؟ آقای خامنه‌ای با شما هم حرف دارم میدانم که نوشته من به دست شما نمیرسد ولی‌ هستند از اطرافیان شما که بخوانند و به گوش شما برسا نند حال با شما سخن میگویم :
یادم هست یک روز در جمعه اصحاب رسانه به دفتر شما آمدیم از آن پچ و خام‌های همیشگی‌ عبور کردیم تا به سالن ملاقات شما رسیدم شما آمدید و با روی باز از ما استقبال کردید و سخن گفتید در طول سخنرانی‌ .شما گفتید که مبادا ما از قدرت استفاده کنیم و بر خلاف موازین اسلام کاری انجام دهیم شما گفتید اگر در خیابان با کسی‌ مصاحبه کردیم و او اگر از روزگار خسته بود و بر خلاف معمول صحبت کرد و انتقاد کرد ما آن را سانسور نکنیم و حتما پخش کنیم مگر شما نگفتید مبادا ما از قدرت کاری خودمان برای خواسته‌های نا مشروع دیگران استفاده نکنیم مگر شما نگفتید مبادا کسانی‌ که در سطح بالای مسولیت هستند مواظب باشند مبادا که پای آنها بلغزد و دچار اشتباه شوند که اگر این مساله پش آمد کند همه مقصر هستیم و باید جواب تک تک مردم ایران را بدهیم چون این نظام با خون جوانان همین مردم به روی کار آمده و ظلم به این مردم گونه نا بخشودنی است و اگر این مردم نخواهند که ما باشیم باید برویم چون این مملکت مال این مردم است و کسی‌ حق ندارد به آنها کوچکترین بی‌ احترامی بکند و هر کس این کار را انجام دهد باید در مهکمی که همین مردم باید آن را درست کنند محاکمه بشوند چون این کشور مال این مردم است و ما فقط خدمتگزاریم و این مردم هستند که به ما دستور میدهند نه ما به مردم . ما وظیفه داریم به حرف و خواسته آنان گوش کنیم و هر چه آنان گفتند اعمال کنیم . ما حق نداریم از قدرت خودمان بر ضد این مردم استفاده کنیم و با آنان با خشم و غضب نگاه کنیم مگر ما که هستیم که به این ملت دستور دهیم ما خادم و نوکر این مردم هستیم مگر نوکر با ولی‌ نعمت خودش بد رفتار می‌کند که ما هم بد رفتار کنیم ........
ولی‌ الان که دارم به یاد آن روز مینویسم شک دارم که شما بودید که آن حرفها را میگفتید آخر نه به آن حرفها.. نه عملکرد شما بعد از انتخابات !! راستی‌ چرا شما اینجوری شدی؟ چرا پسر شما باید این دستورات را بدهد ؟ مگر شما بارها نگفته بودید که از خانواده من کسی‌ حق دخالت در مسائل سیاسی ایران را ندارد ؟ مگر شما نگفته بودید که اگر کسی‌ از خانواده شما در این مسائل دخالت کرد یا حتی برای کسی‌ سفارش کرد باید در دادگاه محاکمه بشود چون به خون جوانان ایرانی‌ این کار اعضای خانواده من خیانت است و شما اجازه نمیدهید کس با اسم شما بخواهد به این مردم خیانت کند ؟!! حالا چه شده که پسر شما به مردم خیانت که هیچ دستور داد تا به روی جوانان این مردم رگبار ببندند ! ببخشید شما آن موقع کجا تشریف داشتید ؟که با خبر نشدید از دست ٔگل آقا پسر عزیزتان؟ که جوانهای مردم را با دستور او چون پسر رهبر است بدنشان آماج چوب و باتوم و گلوله قرار گرفت !؟ کجا بودید که مادران و پدران بسیاری داغ دار خود خواهی‌ و قدرت طلبی آقا زده شما شدند .آقای خامنه‌ای چطور شما بلدید دیگران را نصیحت کنید و آن حرفها را بزنید الان زمان عمل کردن به همان حرفهاست لطف کنید پسرتان را در اختیار دادگاه بگذارید چون از اسم و اعتبار شما برای کشتن مردم استفاده کرده است اگر راست میگویید این کار را انجام دهید و بگذارید که پسرتان محاکمه بشود ....
ولی‌ نه..........شما مرد این کار نیستد !!!! مطمئن باشید روزی همین مردم شما و مثل شما را که این چنین مصیبت هایی را بر این مردم بی‌ گناه روا داشتید به همان محکمه که خود شما به آن اشاره کردید خواهند کشاند و در آنجا به مجازات اعمالتان خواهید رسید پس بهتر است تا دیر نشده خودتان برای خودتان فکری بکنید قبل از اینکه دیگران برای شما فکری کنند