کل نماهای صفحه

شنبه، بهمن ۰۱، ۱۳۹۰

راز اصلی‌ بسته شدن خانه سینما

به پاس یاری تنی چند از دوستان عزیزم

راز اصلی‌ بسته شدن خانه سینما را افشا می‌کنم 

(( ظرف همین هفته ))

ترور افسران ارتشی در لرستان
امروز اول بهمن ماه سال ۹۰ حادثه   بسیار عجیبی‌ در استان لرستان ، شهرستان خرم آباد رخ داد .

 ساعت ۳۰/۶ صبح امروز در مقابل دژبانی منازل مسکونی لشگر ۸۴ لرستان در محله کوی ارتش و در حضور کلیه سربازان نگهبان و دقایقی قبل از رسیدن سرویس سر نشینان دو دستگاه موتور سیکلت با توقف در جلوی درب دژبانی منازل مسکونی کوی ارتش به سوی افسران و درجه داران این لشگر که در انتظار سرویس بودند شلیک کرده
و یکی‌ از افسران لشگر ۸۴ لرستان به نام 

 ستوانیکم رضا علی‌ پیمانی جمعی‌ لشگر ۸۴ لرستان را به ضرب ۶ گلوله ترور
 و سعید بیرانوند را هم با شلیک ۴ گلوله به شدت زخمی میکنند
  سعید بیرانوند در بیمارستان شفای خرم اباد در بخش مراقبتهای ویژه بستری است ،

 نکته قابل تامل این که با وجود سربازان نگهبان مسلح به سلاح ( ژ ۳ ) در محل ورودی و خروجی محله کوی ارتش که تماماً منازل مسکونی پرسنل لشگر ۸۴ لرستان میباشد و وجود ۴ افسر و درجه دار در آن محل چرا در زمان تیر اندازی کسی‌ از آنها نسبت به شلیک و مضروب کردن ضاربین اقدام نکرده است .

 ((  اخبار کامل این موضوع را پس از پیگیریهای خاص خودم به اطلأع شما عزیزان میرسانم ))

جمعه، دی ۳۰، ۱۳۹۰

 قانون جدید دولت ترکیه در مورد اتباع ایرانی از اول ماه جدید  ( 2012/02/01)  به اجرا در میاید .

 حالا بخوانید اصل ماجرا چیست .
کلیه اتباع ایرانی‌ از این پس فقط به مدت ۹۰ روز حق اقامت در خاک ترکیه را داشته و پس از پایان این مدت بایستی خاک این کشور را ترک و مجدد پس از گذشت ۹۰ روز دیگر اجازه ورود به خاک سرزمینی ترکیه را خواهند داشت .

این قانون پس از تحقیقات سازمان اطلاعات مرکزی ترکیه ( میت . MIT  ) در خصوص گزارش‌های دریافتی این سازمان در رابطه با خرابکاریهای صورت گرفته توسط سیستم امنیتی‌ ایران و نیروی ویژه قدس سپاه در خاک کشور ترکیه به دفتر رئیس جمهوری ارسال و با نظر مساعد عبدالله گل رئیس جمهور ترکیه برابر قوانین و اختیارات رئیس جمهور بصورت ویژه به مجلس این کشور ارجأع و بصورت فوری مورد تصمیم گیری قرار گرفت و به وزارت خارجه ترکیه ابلاغ و از آنجا به ارتش ترکیه دستور داده شد تا با هماهنگی ژاندارم مرزی کشور ترکیه نسبت به کنترل بسیار دقیق ایرانیان در هنگام ورود به خاک کشور ترکیه بیشتر از قبل دقیق بوده و در صورت وجود مورد مشکوک بلافاصله نماینده ویژه سازمان اطلاعات مرکزی ترکیه ( میت . MIT ) را در همان مرزبانی آگاه و مسافر مشکوک بلافاصله دستگیر شود .
این موضوع به اطلأع سفیر ایران در ترکیه می‌رسد و با واکنش منفی‌ سفارت ایران روبرو شده و عنوان میگردد که این بر خلاف قراداد های بین دو کشور بوده و این قانون مورد اعتراض سفارت ایران قرار می‌گیرد که با برخورد محکم وزارت خارجه ترکیه روبرو شده و متاسفانه اسنادی در این خصوص به سفارت ایران داده شده که مایه خجالت و ننگ ملت ایران است .

 همین امر موجب عقب نشینی سریع سفارت ایران میگردد و سفیر ایران در ترکیه بلافاصله موضوع را به ایران مخابره و کپی  تلکس سفیر ایران توسط  (( سرهنگ پاسدار شمشیری قائم مقام حراست وزارت امور خارجه ایران به ستاد فرماندهی کل سپاه پاسدران و دفتر سردار سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه ارسال میگردد .))
اما بشنوید اصل ماجرای این موضوع که چرا سازمان اطلاعات مرکزی ترکیه یا همان ( میت . MIT  ) وارد این ماجرا شد و اساساً این حساسیت چرا بوجود آمد .
دولت ایران در امور امنیتی و سیاسی دارای معاهده‌های امنیتی‌ با ضریب بسیار بالا با دولت ترکیه هست و انصافا هم هر دو دولت به خوبی‌ در این مورد رو سفید هستند و اصل این معاهده‌ها هم در خصوص تبادل نفرات خاص مورد اشاره بین هر دو طرف میباشد اما این موضوع بیشتر از طرف ایران خواسته شده و دولت ترکیه به جز چند مورد انگشت شمار که آن هم فقط خواستار استرداد سران و فرماندهان گروه‌های مخالف کرد یا همان ( پ.ک.ک ) و ( پژاگ ) که توسط وزارت اطلاعات ایران دستگیر شده بودند هیچ وقت در خواست استردادی از ایران نداشته و در عوض سیستم امنیتی‌ ایران از سال ۱۳۷۰ تا پایان سال ۱۳۸۵ یعنی در مدت ۱۵ سال لیست بلند بالایی را تهیه کرده است که شامل ۵۰۹ نفر میباشند و دولت ترکیه هم از این ۵۰۹ نفر طی این ۱۵ سال ۱۰۱ نفر را به انواع مختلف در ترکیه دستگیر ، ابتدا زندانی و سپس به ایران دیپورت می‌کند . بقیه نیز تا حدودی جان سالم بدر میبرند و تعدادی هم متاسفانه در نقاط مختلف شهر‌های ترکیه به قتل میرسند ، عده‌ای در آب خفه می‌شدند ، دچار برق گرفتگی می‌شدند ، در تصادف خیابانی ، خود کشی ، و انواع و اقسام بلاهای مختلف به قتل رسیدند .

 و دولت ترکیه هم همچنان در حال پیگیری پرونده این قتلهاست ، 
(( و در دستگیری قاتل یا قاتلین آنچنان کوشا بوده که اگر من و شما با گالیله همان ستاره شناس معروف چلوکباب کوبیده خوردیم و دیگران باور کردند ، ما هم باور می‌کنیم پلیس ترکیه قاتل یا قاتلین این افراد را پیدا کرده است ))
بگذریم ...
این همه جار و جنجالی که بوجود آمد و پیگیریهای فعالین حقوق بشر در سراسر جهان و برخی‌ توجّهات جوامع بین المللی در خصوص قتل و دیپورت فعالین سیاسی ایرانی‌ در خاک ترکیه اندکی‌ دولت ترکیه را به خود آورد ولی‌ متاسفانه خیلی‌ دیر به این موضوع رسیدند اما به قول یک ضرب المثل ایرانی ( ماهی‌ را هر وقت از آب بگیری ، زنده هست ) باز هم جای شکرش باقی‌ است که این دولت الان به این فکر افتاده است ولی‌ به واقع خیلی‌ دیر .

اما سازمان اطلاعات مرکزی ترکیه پس از مدتها تحقیق و بررسی‌ ورود و خروج اتباع ایرانی ، کشف و توقیف محموله‌های مختلف نظامی که از مقصد ایران به ترکیه وارد و قرار بوده به سوریه و چند کشور دیگر ترانزیت شود ، توقیف محموله طلا و پول ، همچنین دستگیری تنی چند از ایرانیان مقیم ترکیه که مرتبط با سیستم امنیتی‌ ایران بوده و محل کسب و کارشان به منظور سرپوشی برای برخی‌ اعمال خلاف قانون مورد استفاده سپاه و سفارت قرار میگرفته است پازل سازمان امنیت ترکیه را تکمیل و آنها را به سر نخهای جالبی‌ میکشاند . تا اینکه چند ماه پیش پس از شنود تلفن یکی از مظنونین به همکاری در خرابکاریهای دولت ایران در خاک کشور ترکیه این سازمان ( میت . MIT ) متوجه موضوع خرابکاری احتمالی  ایران در سفارتخانه‌های آمریکا و اسرائیل میگردد که بلافاصله از طریق رسانه این موضوع علنی و از رخداد یک ماجرای شاید تراژیک جلوگیری گردیده و تمام این اسناد بصورت کاملا سری در اختیار رئیس جمهور قرار گرفته و این قانون جدید ورود و خروج اتباع ایرانی‌ به ترکیه مورد تصویب قرار می‌گیرد .
و بدین سان
این قانون جدید تصویب
 اما همچنان ماجرای افراد کشته شده در این کشور
  همانند ماجرای مثلث برمودا یا اصرار زندگی‌ توتان خامون مصری پس از قرنها کشف شود

 ((  اگر روزی مکان مناسبی برای افشای نام عوامل مرتبط با سیستم امنیتی‌ ایران در خاک ترکیه پیدا کردم ))  
(( حتما آنها را افشا خواهم کرد اما در حال حاضر چون تنها هستم متاسفانه این امکان برایم وجود ندارد ))

پنجشنبه، دی ۲۹، ۱۳۹۰




نیرو قدس

در تله

  ( میت - MIT )

( ملی . امنیت . تشکیلات - MELI EMNIYAT TESKILAT  )

 سازمان اطلاعات دولت ترکیه


قابل توجه عزیزان گرامی‌
با توجه به تصویب طرح جدید تردد اتباع ایرانی به خاک کشور جمهوری ترکیه
 طیّ روز‌های آینده از ماجرای پشت پرده این موضوع
برایتان به طور مفصل خواهم نوشت

چهارشنبه، دی ۲۸، ۱۳۹۰

افشای قاضی سعید مرتضوی جلاد دو لبه
سعید مرتضوی نامی‌ آشنا برای تمام کسانی‌ که یا متهم این جلاد بوده اند و یا در روزنامه‌ها نام این فرد را شنیده اند ، نامی‌ کاملا آشناست اما شاید بعضی‌‌ها دقیقا از گذشته این جلاد دو لبه دستگاه قضایی ایران - وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران آگاهی‌ نداشته باشند و شاید دانسته‌های این عزیزان اندک تر از آن چه که هست باشد به همین دلیل تصمیم گرفتم گذشته تاریک این جلاد دو لبه را برای شما عزیزان افشا کنم .  در سال ۱۳۴۶ در خانواده‌ای نسبتاً متوسط در شهرستان میبد یزد متولد شد .  (( نقل قول از یکی از همسایه‌ها )):: یکی از همسایگان قدیمی‌ و هم محلّی سالهای نه چندان دور این جلاد خاطرات جالبی‌ از این فرد و خانواده‌اش دارد که بسیار قابل تامل است . او میگوید : یادم هست وقتی‌ سعید نوجوان بود از اغلب هم سنّ و سالهایش کتک میخورد ، اصلا بلد نبود با بچه‌ها بازی کند ، همیشه دوست داشت شاهد دعوا کردن دیگران باشد و از کتک خوردن افراد ضعیف بسیار خوش حال میشد ، من در محله پدری سعید مغازه دار بودم و سر و کارم با تمام اهل محل بود و بچه‌ها هم که جای خودشان بودند ، سعید هم یکی از همان مشتری‌های خاص من بود چون یاد ندارم من سعید را حتی برای یک بار با دست و صورت سالم دیده باشم ، همیشه دست و صورتش یا کبود بود یا قرمز . هر وقت هم که می‌پرسیدم چی‌ شده ؟ میگفت مشهدی ( .... ) عیب نداره نوبت من هم میرسه ، حالا من زور ندارم باید همش التماس کنم که بهم زور نگن و کتکم نزنن اما مشهدی ( .... ) بالاخره نوبت من هم میشه که بهم التماس کنن ، خودت یک روز میبینی‌ !! یادم میاد وقتی‌ این حرفو به من زد خیلی‌ توی فکر رفتم و تو همین لحظه مرحوم آقا سید تراب پیش نماز مسجد هم تو مغازه من بود و بعد از رفتن سعید گفت : خدا به آینده این بچه رحم کنه ؟!! این بچه اینقدر کینه توز هست که یک روزی جلاد میشه .... این حرف توی گوش من بود تا اینکه ...........
( و شما تمام داستان رو میدونید اما ادامه این افشا گری )

سعید پس از سالهای تحصیل در میبد و پس از  جنگ به واسطه حضورش در بسیج مسجد محل به عنوان عضو رسمی‌ بسیج در آمد و با استفاده از سهمیه بسیج و با واسطه فردی به نام حاج غلام حسین منصور یزدی که در آن زمان یکی از انقلابی‌های سر سخت بود به دانشگاه آزاد واحد تفت وارد و شروع به تحصیل نمود و با واسطه همین فرد به دلیل دانشجو بودن و تایید سابقه بسیج سعید مرتضوی به استخدام داد گستری کل استان یزد در آمد و در داد گستری تفت همزمان با تحصیل در دانشگاه مشغول بکار شد . و پس از مدتی‌ به شهر بابک منتقل شد و در دادگستری شهر بابک عنوان دادیار شعبه ۷ دادگاه ,  به عنوان رئيس دادگاه حقوقي ۲ مستقل شهر بابک و با جهشی اعجاب آور رياست دادگستري شهر بابک  شروع به کار کرد ، و این اولین کار قضایی دادیار ۱۹ ساله بود .او سپس در کرمان مشغول بکار شد و پنج سال در این شهر بود و به واسطه دوستی‌ با فردی بنام عبد الرحمان مبلغ ۲ میلیون تومان رشوه گرفته و پرونده اعدام یکی از آشنایان این فرد را به ۱۵ حبس تقلیل میدهد و همین کار باعث جهش کاری او در آینده میشود ........

ماجرای رشوه گرفتن سعید به خاطر تقلیل حکم اعدام یک متهم به ۱۵ حبس حسابی‌ سر و صدا ایجاد کرد و همین موضوع باعث شد که برای سعید جوان و جویای نام مشکل شدیدی بوجود بیاید ، او به خاطر حل مشکلش در دادسرای انتظامی قضات مجبور مهاجرت به تهران شد تا در تهران به واسطه نوه زاده آیت الله یزدی بتواند مشکلش را حل کند و همین حضور او در تهران باعث شد نه تنها مشکلش به کلی‌ محو شود بلکه یک شبه راه صد ساله را رفت و شد قاضی مرتضوی . سعید مرتضوی با واسطه حاج غلامحسین منصور یزدی که دوست صمیمی‌ اسد الله بادامچیان بود و در آن زمان بادامچیان و دار و دسته‌اش در حزب موتلفه اسلامی تمام سیستم معاونت سیاسی قوه قضائیه را در دست داشتند در معاونت سیاسی به عنوان قاضی ویژه تحقیق و بررسی‌ صلاحیت مشغول به کار شد و کلی‌ خدم و حشم دورش را گرفت و سعید دوران بچگی که فقط کتک میخورد حالا خودش رئیس کتک زنها شده بود ......

احکام و دستورات شدید و بیرحمانه سعید مرتضوی باعث شد تا او در سال ۱۳۷۳ به عنوان رئیس شعبه ۹ دادگاه تهران و سپس پس از ۱۹ ماه به عنوان رئیس شعبه ۲۴ مجتمع قضایی ویژه کارمندان دولت منصوب شد و سر انجام به دلیل خوش خدمتیها و قساوتها به عنوان رئیس شعبه ۱۴۱۰ و سپس به عنوان رئیس شعبه ۳۴ منصوب گردید ، شعبه ۱۴۱۰ که برای تمام روزنامه نگاران و روزنامه‌ها نامی‌ بسیار آشناست و دست کم صابون این شعبه برای یک بار به تن تمام روزنامه چی‌‌ها خورده و حالا مامور شد که حسابی‌ دمار از روزنامه‌ها در آورد و در کارش از هیچ قساوتی و جنایتی فرو گذار نکرد و همگان میدانند که این جلاد چه کرد و چه بلایی به سر ارباب جراید آورد و همین خوش خدمتیها بود که در سال ۱۳۸۲ به عنوان دادستان عمومی و انقلاب تهران منصوب شد و به پاداش این مقام را هم با از بین بردن اسناد و مدارک قتل زهرا کاظمی خبر نگار ایرانی‌ کانادایی به اربابانش پرداخت کرد .
داستان جنایات سعید هم که برای همگان واضح است .
 داستان صدور احکام فضایی و نجومی اعدام ، کشتار بی‌ رحمانه مردم به عناوین مختلف ، احکام بلند مدت زندان و خیلی‌ چیزهای دیگر که همگی‌ شاهکار این جلاد است و ماجرای آسف بار بازداشتگاه کهریزک و قتل چند انسان بی‌ گناه و فقط در آخر سعید نه تنها محکوم نشد بلکه در کمال احترام فقط در دادگاه به طور کاملا فرمایشی به سعید مرتضوی گفت دیگر دادستان تهران نباش چون پست مهم تری داری و حالا سعید مرتضوی رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز شده جنایتهایی با شکل و شمایل دیگر را انجام میدهد .

سه‌شنبه، دی ۲۷، ۱۳۹۰

یگان حفاظت از دانشمندان اتمی‌ ایران
یگان حفاظت از دانشمندان اتمی‌ ایران در محل دفتر اصلی‌ سازمان حراست وزارت علوم ؛ تحقیقات و فن آوری تشکیل گردید .

پس از به قتل رسیدن چند تن از دانشمندان فعّال در حوزه اتمی‌ ایران و اظهار نظر مقامات وزارت اطلاعات مبنی بر عهده دار نبودن حفاظت این افراد

 یگان حفاظت از دانشمندان اتمی‌ با ترکیبی‌ بسیار عجیب آغاز به کار کرد

 یگان حفاظت از دانشمندان با ترکیبی‌ از :

 سپاه پاسداران ، سپاه حفاظت انصار المهدی ، یگان نوپو نیروی انتظامی ، معاونت عملیات وزارت اطلاعات ، معاونت ضدّ جاسوسی وزارت اطلاعات تشکیل و در حال حاضر ریاست این یگان به عهده ساداتی نژاد معاون حقوقی و امور مجلس وزیر علوم میباشد !!! ..

بودجه این یگان سالانه ۰۰۰/۰۰۰/۷۵۰/۳ تومان بر آورد گردیده است !!!

( برای چند دانشمند سالانه این مبلغ ، برای مقامات دیگر چقدر بودجه میخواهند ؟؟ !! )

دوشنبه، دی ۲۶، ۱۳۹۰

مصلحي کشورهاي غربي و اسرائيل را به ترور تهديد کرد


 تهدید وزیر اطلاعات ایران پس از ترور دانشمندان اتمی‌

کشورهای غربی مواظب دانشمندان خود باشند

ماشین ترور ایران روشن شد



یکشنبه، دی ۲۵، ۱۳۹۰

اسرار مرگ احمد رضایی
یا
تام جی‌ اندرسون
(( قسمت دوم ))
کشور پر زرق و برق امارات متحده در حاشیه خلیج فارس سال‌ها است که به محلی مناسب برای سیاستمداران و رهبران تبعیدی خارجی تبدیل شده است. برخلاف وجهه به ظاهر خنثی شهر دبی، این شهر به محلی برای حل خرده‌حساب‌های شخصیت‌های سیاسی .اقتصادی ، باندهای مافیایی مواد مخدر ، قاچاق زنان و دختران ، قاچاق بدن انسان تبدیل شده است.«بی‌نظیر بوتو»سیاستمدار پاکستانی، به مدت هشت سال در این کشور اقامت داشت و در نهایت پس از گذراندن سالها تبعید در کشورش ترور شد. نخست‌وزیر تایلند نیز پس از بر کناری اقامت کوتاهی در دبی داشت.در عین حال قتل فجیع و تکاندهنده سلیم یامادیوف شخصیت بر جسته کشور چچن چهره این شهر بی‌ طرف خاور میانه را بیش از گذشته دچار خدشه کرد و به نوعی به همگان خاطر نشان کرد که دوبی محل امنی‌ نیست و بر خلاف چهره زیبا و قشنگش جنایاتی خشن تر و فجیع تر از جنایات محله هارلم در آمریکا را در خود جای داده استیک تحلیلگر امنیتی در مرکز تحقیقاتی دبی معتقد است: «این اولین قتل با انگیزه‌های سیاسی است که رخ می‌دهد. این اتفاق می‌تواند باعث دقت بیشتر مقامات در بررسی سوابق متقاضیان اقامت یا سفر به دبی شود». دیری نپایید و در سال۲۰۱۰محمود المبحوح از فرماندهان نظامي (حماس) در دبی ترور شد. وجهه جهانی دبی به عنوان منطقه‌ای بی‌طرف باعث جذب سیاستمدارن تبعیدی در سراسر جهان شده که مدت زیادی است این محل را برای اقامت خود برگزیدند و حتی جمعیت بومی این امارت را تحت الشعاع خود قرار دادند. قابل ذکر است که قتل یامادیوف در مجتمعی لوکسی رخ داد که در جولای سال قبلش شاهد قتل فجیع «سوزان تمیم» خواننده مشهور لبنانی بود. جسد این خواننده سی‌ ساله با گلویی بریده در آپارتمانش واقع در همین مجتمع لوکس پیدا شد و اگرچه انگیزه جنایت مستقیما سیاسی نبود ولی تاثیراتی سیاسی به همراه داشت.  جهان پهلوان تختی در یک هتل دارفانی را وداع گفت و مرگش را خودکشی خواندند پس از یازده سال روشن گردید که دینداری اش اجازه خودکشی را به او نمی داد و بسیار دیگرانی که سال ها پس از مرگ شان دست های آغشته قاتلان خاموش آن ها آشکار شد و راز مرگ شان برملا گردید و از صندوق خانه اسرار قاتلان شان یک جنایت دیگر بیرون آمد و بر صفحات سیاه کارنامه اعمالشان افزوده شد.طبق استانداردهای بین‌المللی، دبی، شهری امن محسوب می‌شود در عین حال قتل‌های خشونت باری نیز در آن رخ می‌دهند که تنها رخدادهای خاصی از رسانه‌های محلی پخش می‌شود و مقامات از افشای آمار سالیانه جنایت خودداری می‌کنند. راز مرگ در هتل یک رمز تاریخی است که هرگز گشوده نشده است و بسیار چهره های سرشناس دیگری که دستی در سیاست داشته اند و نگاهی به فردا که در هتل ها جان داده اند! و روزهای بعد از مرگ در هتل که یا خودکشی و خود زنی شمردند یا سکته قلبی شاید سالهای بعد ، راز مرگ احمد رضایی افشا شود و در حافظه تاریخ بنگارند که فرزند سردار را برای انتقام از او در دبی کشتند ؛ در آنجایی که یاران عماد مغنیه را کشتند و المبحوح ( از رهبران سرشناس جنبش حماس) را ترور کردند و هزاران شاید های دیگر برای آن روز که خواهد آمد . فقط امروز می توان گفت احمد رضایی درگذشت.... ترور شد.....خود کشی کرد ..... سکته کرد ...... بالاخره چرا مرد ... ؟ 
 
اما حالا قسمت دوم اسرار مرگ احمد رضایی
"ضاحی خلفان"
رئیس پلیس دبی  درباره مرگ احمد رضایی در هتل گلوریای دبی اعلام کرد
  احمد رضایی  با استفاده از یک گذرنامه آمریکایی (با تابعیت آمریکایی)، به نام مستعار "تام جی اندرسون" و به عنوان یک بازرگان آمریکایی وارد دبی شده بود . او نام واقعی خود را اعلام نکرده بود.وی اضافه کرد: نتیجه بررسی ها در آزمایشگاه های جنایی نشان می دهد دلیل  مرگ احمد رضایی ۳۵ ساله، مصرف بیش از اندازه از داروی ضد افسردگی بود. در این وضعیت بعد جنایی این ماجرا و شک و تردیدها درباره این حادثه منتفی می شوند. رئیس پلیس دبی اضافه کرد : مدیریت هتل گلوریا وضعیت مرگ احمد رضایی در طبقه ۱۸ هتل را پس از گذشت دو ساعت از تلاش برای ارتباط با وی به پلیس گزارش داد. براساس این بیانیه، از نظر پلیس دبی گزینه هایی مانند ترور و خرابکاری در این حادثه کنار می ر وند .
اما زمانی‌ که جسد احمد رضایی در هتل کشف گردید
 آثار سه‌ بریدگی در دست وی دیده شد ، آثار جراحات نیمه سوخته که ناشی‌ از اتصال قسمتی‌ خروج برق دستگاه شوک برقی بوده در دست وی دیده شده ، رنگ صورت احمد به صورت کاملا غیر واقعی‌ سفید شده بوده که از نظر پزشکی‌ جنایی این نوع سفیدی چهره پس از مرگ فقط ناشی‌ از اتصال برق با ولتاژ بالا یا اتصال برق با ولتاژ پایین ولی‌ به دفعات میباشد . زنجیر ایمنی اتاق سکونت احمد از داخل باز بوده و این تصور که احمد خود کشی کرده باشد را صفر مینماید ، چون طبق گفته‌های مسئولین هتل در طول سه‌ روزی که به اتاق احمد برای نظافت روزانه مراجعه کرده اند درب از داخل بسته بوده ! ولی‌ پلیس اعلام کرده که درب اتاق احمد باز بوده و مسئولین هتل پس از حضور در اتاق احمد برای نظافت با جنازه احمد روبرو شده و بلافاصله با پلیس تماس گرفته اند . در اینجا دو فرضیهٔ مهم هست و آن اینکه بالاخره درب اتاق احمد در روز‌های قبل کشف جسد بسته بوده ؟ ( برابر نظر مسئولین هتل ) یا اصلا درب اتاق احمد بسته نبوده ؟!! پس بالاخره درب بسته بوده یا نه ؟ فیلمهای دوربین مدار بسته هتل یعنی دوربینهای ورودی هتل از خیابان اصلی‌ ، درب پشتی‌ هتل ، لابی ، قسمت رزرواسیون ، داخل آسانسور ، طبقات ، پله‌های اضطراری راهروهای منتهی‌ به اتاق ها- الان در کجا نگهداری میشوند و چرا این فیلمها به بیرون منتشر نشده است ؟ قطع به یقین احمد نمیتواند دست به خود کشی زده باشد ، احمد نمیتواند از طرف سرویس‌های اطلاعاتی کشور‌های دیگر به قتل رسیده باشد چون اصلا احمد کسی‌ نبوده که در حیطه ترورهای هدفمند قرار بگیرد ، نه اطلاعات با ارزش داشته نه در ایران در ردیف افراد دارای اطلاعات و طبقه بندی‌های محرمانه قرار داشته . پس فقط یک نکته باقی‌ میماند و آن اینکه احمد در ردیف حذف‌های هدفمند وزارت اطلاعات و سپاه قدس بوده چون به صورت دور و نزدیک در مراسم خصوصی پدرش حضور داشته و چیزهایی دیده که نباید میدیده و چیزهایی شنیده که نباید می‌شنیده و از یک سری قراردادهای آن چنانی خبر داشته که زیاد به نفعش نبوده و خیلی‌ موارد دیگر که در حال حاضر دیگر مجال برای بازگو کردن آن نیست و در قسمت بعدی به نکات بیشتری خواهم پرداخت و موضوعات جدیدی را بیان خواهم کرد .


(( پایان قسمت دوم ))