ماجراهای پشت پرده بابک زنجانی ( قسمت اول )
چند روزی است که بابک زنجانی تیتر شماره
یک اخبار ایران است و در محیط مجازی هم در صدر اخبار قرار دارد و هر کسی از هر جایی
تا میتواند سعی در افشا کردن این فرد دارد که این فرد کیست و چه ارتباطی دارد با نهادهای
حکومتی ایران و چگونه توانسته به این مرحله برسد با ثروتی نزدیک به ۲۶ میلیارد یورو
در این میان من نیز با توجه به حرفه و
کارم در صدد ٔبر آمدم تا اسناد و مدارکی از وی بدست آورده و بیش از گذشته وی را افشا
کنم . اما اکنون ناگفتههای بابک زنجانی را خدمت
شما خوانندگان عزیز و محترم اعلام میکنم و قبل از آن هم از تمام دوستان که در داخل
ایران در این مورد یاریام کردند تشکر میکنم
.
بابک زنجانی متولد ۲۱ اسفند ۱۳۵۲ هجری شمسی در ایران فرزند مرتضی تنها پسر
خانواده زنجانی بزرگ شده منطقه جنوب تهران ، میدان راه آهن. پدر وی مرتضی زنجانی کارمند
راه آهن ایران و مادرش خانه دار اما خیاط ماهر و زبردستی بوده ، از لحاظ شرایط مالی
در حد متوسط با حقوق کارمندی پدر و گاهی هم
کارهای دستی مادر ، اما پس از چندی مرتضی زنجانی با خرید مقدار قابل ملاحظه ای سهم
از سهام شرکت (( TBT )) به یکباره
دچارانقلاب عظیمی در زندگی خود شده و از نظر مالی شرایط قابل قبولی را پیدا میکند
، همین چرخش ۱۸۰ درجه ای در خصوص اوضاع مالی باعث میشود تا آنها از منطقه جنوب تهران
به میدان فاطمی نقل مکان کرده و آنجا ساکن شوند . این اسکان تا ۶ سال قبل هم همان جا بوده است
بابک زنجانی دارای دو خواهر است
که معروفترین خواهر وی نوبهار
زنجانی در حال حاضر دست راست بابک زنجانی سهام دار اصلی اغلب شرکتهای تجاری بابک
زنجانی
و مالک شیرینی سرای (( VIP )) است که در شهرک غرب جنب بانک تجارت
و در چند صد متری منزل جدید پدریشان واقع شده است .
بابک زنجانی پس از اخذ مدرک دیپلم در سال ۱۳۷۰ به خدمت سربازی رفته , به عنوان سرباز سهمیه سپاه پاسداران
( نیروی زمینی ) جهت انجام
دوران آموزشی مرکز آموزش نیروی زمینی سپاه واقع در شهر اردکان یزد انتقال میابد
، پس از دوران آموزشی بر اساس قوانین تک فرزندی زکور خانودههای مشمولین نظام وظیفه
ستاد کّل نیروهای مسلح به تهران منتقل شده و در پادگان ولیعصر سپاه پاسداران مشغول
به خدمت میگردد . بابک زنجانی ۱۲ ماه و ۸ روز در پادگان ولیعصر تهران
به عنوان دژبان ارشد دفتر ریاست نمایندگی
(( ساعس سپاه = سازمان عقیدتی سیاسی سپاه )) خدمت کرده و به دلیل تناسب اندام و همچنین
اعلام نظر مسأعد ریاست عقیدتی سیاسی پادگان ولیعصر سپاه به عنوان سرباز امریه برابر درخواست وزارت دارایی و بانک مرکزی نسبت به اعلام
نیاز از مشمولین به خدمت در سپاه پاسداران به جهت پیشبرد اهداف اداری و بالا رفتن راندمان
کاری با توجه به شرایط حساس کشور در آن زمان و همچنین کمبود نیروی انسانی مازاد جهت
بکار گیری در قسمتهای مختلف و اداره تشریفات بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران به آن
ارگان انتقال خدمت پیدا کرده و به عنوان سرباز آماده تشریفات بانک مرکزی به انجام ادامه
خدمت مشغول میگردد.
قانون مندی و داشتن رسم الخط
بسیار زیبا و توانایی جسمی موجب میشود تا وی توسط فردی بنام کریم زادگان از
پرسنل دفتر ریاست کّل بانک مرکزی به عنوان سرباز مامور بانکی به دبیرخانه حوزه ریاست
رفته و در قسمت مراسلات پستی مشغول به کار گردد
(( یعنی وظیفه جا به جایی کارتابلها
به ماشین نویسی و عودت به دفاتر ، تحویل و اخذ نامههای وارده از طریق واحد پست و خدمات
و پذیرایی مدیر کّل دفتر ریاست ))
این موضوع تا خاتمه دوران سربازی وی به همین منوال
ادامه داشته است .
بابک
زنجانی در جایی عنوان میکند که راننده شخصی دکتر نور بخش بوده و در غیاب راننده اصلی
دکتر نور بخش وظیفه جابجائی وی با بابک زنجانی بوده است . این موضوع از اساس کاملاً کذب و دروغ است .
و وی
هیچ گاه راننده ریاست کّل بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران یعنی دکتر نور بخش نبوده
است
اساس این مدعا زمانی اصالت کذب پیدا میکند
که اندکی در مورد دکتر نور بخش بدانیم و اطلاعاتی در خصوص وی داشته باشیم و اساساً
کمی هم آگاهی از نوع سیستم حفاظتی این افراد به عنوان مدیران ارشد دولتی درجه یک
با ضریب داشتن اطلاعات طبقه بندی شده و سری نظام
به همین جهت نگاهٔ مختصری میکنیم به زندگی دکتر محسن
نور بخش ریاست کّل بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران فردی که بابک زنجانی ادعا میکند
در غیاب راننده اصلی وی وظیفه رانندگی ماشین چنین شخصی با وی بوده است آنهم یک سرباز
معمولی که فقط قرار است چند ماهی از پایان خدمت سربازی خود را در آن سیستم بگذراند
دکتر محسن نور بخش متولد ۱۳۲۷ اصفهان
میزان تحصیلات
کارشناسی اقتصاد از دانشگاه تهران ، فوق لیسانس اقتصاد از
دانشگاه ((UC DAVIS ))
کالیفرنیا
آمریکا
همچنین مدرک دکترای اقتصاد از همان دانشگاه
دارای کرسی استادی درجه یک اقتصاد و علوم
سیاسی دانشگاه شهید بهشتی تهران
تنها کسی که در جمهوری اسلامی توانست ۱۴ سال مداوم ریاست کّل بانک مرکزی را دارا
باشد
یعنی از ۲۳ خرداد ۱۳۵۹ تا ۲ فروردین ۱۳۸۲
(( ۱۳۶۰ تا
۱۳۶۵ )) و (( ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۲
))
وی در سال ۶۶ فقط در این مقام نبوده و در آن دوره مجید
قاسمی به جای وی ریاست بانک مرکزی را عهده دار بوده است .
وی وزیر اقتصاد دولت علی اکبر هاشمی رفسنجانی
است و رئیس کّل بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در دولتهای محمد علی رجایی ، میر حسین
موسوی ، علی اکبر هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی
از محسن نور بخش به عنوان مرد روزهای سخت
اقتصاد ریالی و ارزی ایران نام برده میشود .
محسن نور بخش در ۲ فروردین ۱۳۸۲ در حین مسافرت نوروزی و داشتن سابقه بیماری
قلبی و ۳ بار عمل جراحی قلب باز در نوشهر دچار سکته قلبی شده و در بیمارستان شهر
نوشهر فوت میکند
در زمان فوت وی همسر و فرزندانش به همراه تیم ۴ نفره حفاظت وی در بیمارستان
حضور داشته اند . آری نفر اول اقتصاد ایران و ریاست کّل بانک مرکزی ایران همراه یک
تیم حفاظت ۴ نفره بوده حال چطور میشود که بابک زنجانی راننده وی
بوده است
از طریق تنی چند از دوستان داخل کشور دریافتم
اصولا قسمت اصلی دفتر ریاست بانک مرکزی ایران از نظر حفاظتی در ردیف مکانهای طبقه
بندی شده قرار دارد و به غیر از پرسنل رسمی هیچ کسی نمیتواند در قسمتی که دفتر رئیس
کّل هست تردد کند و این روال از ۳۰ سال پیش بدین گونه است و اساساً اشتغال کسی آن هم به عنوان سرباز تحت
هیچ شرایطی مجاز نیست و فقط از نیروهای امریه ای در قسمت تشریفات و مدیر کّل حوزه
ریاست استفاده میشود
و کلیه ترددهای ریاست کّل بانک زیر نظر سپاه است . و در زمان
دکتر نوربخش که اوضاع حتی به مراتب بسیار امنیتی
تر بوده و اصلا چنین چیزی امکان ندارد که غیر از پرسنل سپاه و کارمندان رسمی
بانک در قسمت ترابری کسی میتوانسته راننده وی باشد و مگر بانک راننده کم دارد که یک
سرباز را راننده کنند آن هم راننده رئیس کّل !
موضوع بعدی که از طرف بابک زنجانی عنوان شده در خصوص
پخش دلار و گرفتن کارمزد آن چنانی و رقم بالا و اساسا اینکه از طرف دکتر نوربخش به
وی گفته شده که دلار در بازار تزریق کن
کلا یک شوخی است و میتوان از آن به عنوان جوک سال یاد کرد
به چند دلیل کاملاً
قانونی و تحقیق شده
ریاست جمهوری ، کمیسیون اقتصادی مجمع تشخیص
مصلحت نظام ، معاونت اقتصادی وزارت اطلاعات ، وزارت اقتصاد و دارایی ، وزارت بازرگانی
، بانک مرکزی ، مجمع امور صنفی کّل کشور
مجلس شورای اسلامی ( کمیسیون اقتصادی مجلس
) ، ( کمیسوین اصل نود ) . نمایندگان تمامی بانک ها
هر گونه
تصمیم گیری در خصوص تزریق دلار ، ثابت نگاهٔ داشتن طلا و سکه ، قیمت پایه کشوری ، میبایستی
از فیلتر و تصویب این گروه و تمام افراد آن بگذرد آنوقت چطور میشود رئیس کّل بانک مرکزی
ایران آن هم فردی همچون دکتر نور بخش جهت تزریق دلار در بازار از یک سرباز استفاده
کند و اساساً بر چه اطمینانی میتوان ۱۰ یا ۲۰ هزار دلار پول را آن هم
به صورت نقدی دست یک سرباز داد و مضافا آن وقت تکلیف این همه کمیسون و نهاد و سازمان
چه میشود یعنی در آن زمان هیچ فرد سالمی نبوده که پول را دست او بدهند و بگویند لطفاً
زحمت بکش و این پول را تزریق کن و کارمزد خودت را هم بگیر !
مگر بانک مرکزی شرکت تبلیغاتی
بوده که پورسانت به بازاریابش بدهد ؟ ! پس از کمی تحقیق از طریق دوستانم تا حدی به
اصل موضوع پی بردم . ماجرا آن چیزی که بابک زنجانی تعریف میکند اصلا نیست و این فقط
یک دروغ و توهم است که وی در بازار دلار پخش میکرده
اما
اصل ماجرا و آن چیزی که من توانستم از آن تحقیق کنم به این صورت است
در بین سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۴ که در این میان بابک زنجانی هم سرباز
بوده بازار ایران و بازار دلار و ارزهای خارجی بیشترین نوسانات خود را داشته و کّل
بازار در احاطه تیمهای اقتصادی علی اکبر هاشمی رفسنجانی بوده است و اساساً تمام تصمیم
گیریهای آن زمان شاید بتوان گفت فقط با نظر اصلی هاشمی رفسنجانی بوده و ما باقی موارد
کاملاً فرمالیته بوده است
،اما در این بین چطور میشود که بابک زنجانی به یک بارهٔ
صاحب ۱۷ میلیون تومان پول نقد باد آورده میشود فقط یک چیز است و آن هم اینکه
این
سوال را باید از حاج احمد ابریشم چی پرسید که مگر در نامه ای که از طریق بابک زنجانی
به دست مدیر کّل حوزه ریاست بانک مرکزی رسید و شما آن نامه را داده بودید چه نوشته
شده بود که شما در سال ۱۳۷۳ مبلغ ۱۷ میلیون تومان به بابک زنجانی پورسانت میدهی .
اما باید یاد آور شوم که آقای زنجانی
۶ فروردین ماه ۱۳۷۳ شما به همراه احمد ابریشم چی و فردی بنام میریان در بازار فرانسویهای
کیش آن زمان و در غرفه شماره ۴۷ آن چه میکردید که آنجا هم آقای شعیان مهر به شما گفت بابت کاری که کردی
یک دفتر کوچک کاری به شما هدیه میدهم . مگر
شما چه کاری انجام داده بودی ؟
پس در این مجال گرفتن پورسانت از بانک و
اکثر حرفها و ادعاهای بابک زنجانی باطل میشود .
وی توانست با حق پورسانتی که از مهدی ابریشم چی گرفت
و دفتر کاری هم که به عنوان کادو دریافت کرد وارد بازار کار شود
افرادی
که وی را از قبل میشناسند همگی به این موضوع اذعان دارند که بابک زنجانی فردی است
طماع ، خود شیفته ، خود بزرگ بین ، حراف ، جسور و موقعیت طلب . بابک زنجانی به واسطه
یکی از دوستان پدرش وارد حرفه فروش و صادرات پوست گوسفند میشود و میتواند موقعیت خوبی
برای خود دست و پا کند در این راه نیز کمکها و مساعدتهای میریان از او باعث میشود
که رشد خوبی داشته باشد و همچنین از طریق رابطه با احمد ابریشم چی که به اختصار از
او به عنوان سلطان موبایل ایران نام میبرند در سیستم هاشمی رفسنجانی نیز جایی برای
خود باز میکند و با ساپورت این چنین افرادی روز به روز پیشرفت میکند .
افرادی که وی را از قبل میشناسند همگی به این موضوع
اذعان دارند که بابک زنجانی فردی است طماع ، خود شیفته ، خود بزرگ بین ، حراف ، جسور
و موقعیت طلب . بابک زنجانی به واسطه یکی از دوستان پدرش وارد حرفه فروش و صادرات
پوست گوسفند میشود و میتواند موقعیت خوبی برای خود دست و پا کند در این راه نیز کمکها
و مساعدتهای میریان از او باعث میشود که رشد خوبی داشته باشد و همچنین از طریق رابطه
با احمد ابریشم چی که به اختصار از او به عنوان سلطان موبایل ایران نام میبرند در
سیستم هاشمی رفسنجانی نیز جایی برای خود باز میکند و با ساپورت این چنین افرادی روز
به روز پیشرفت میکند .
وی فردی با ایدههای جدید در عرصه تجارت بوده و همین موضوع
مسبب رشد او میشود . وی در دوران ریاست صداقت بر زندان قصر تهران بدلیل جعل امضأ و
صدور چک بی محل محکوم به زندان , وی از اتهام جعل امضأ تبرئه میشود ولی بدلیل صدور
چک بلا محل به ۲ سال زندان محکوم میشود اما این خود جای سوال دارد که
چرا وی به دلیل صدور چک بلا محل به زندان میفتد ؟
اصل موضوع صدور چک بلا محل نبوده
بلکه وی به اتهام پرداخت رشوه به سر ممیز دارایی به دادگاه رفته و به اتهام پرداخت
رشوه به زندان میفتد وی در آن زمان نزدیک به ۶۸۰ میلیون تومان پول نقد در
بانک ملی شعبه ارزی و ریالی میرداماد به کد
شعبه ۱۲۰۳ به آدرس بلوار میرداماد نرسیده به میدان مادر روبروی
مسجد الغدیر دقیقاً ۴ ساختمان بالاتر از دفتر کارش داشته است .
در زمان زندانی
شدن هم با واسطه میریان و سفارش وی به صداقت رئیس آن زمان زندان قصر وی مسول فروشگاه
زندان میشود و عملاً هیچ گاه در زندان نبوده است . پس از آزادی از زندان به دلیل بدهی
مالیاتی ممنوع الخروج میشود و مجبور میشود به دلیل تسویه حسابهای قبلی خود با تجار
ترکیه از طریق قاچاق خارج شود و در زمان بازگشت نیز توسط هنگ مرزی سلماس دستگیر
و در دادسرای سلماس به اتهام خروج غیر قانونی به ۱۵ روز زندان و ۵۰۰۰۰ تومان جریمه نقدی محکوم
میشود .
وی پس از آن در جزیره کیش اقامت میگزیند و در بازار پردیس یک دفتر کوچک ترخیص
کالا باز کرده و همزمان یکی از غرفههای بیرونی بازار را اجاره و اقدام به فروش مجلات
و تنقلات میکند منزلی هم در سمت شهرک صدف نزدیک اداره راهنمائی کیش اجاره میکند که
صاحب آن منزل برادر زاده دکتر نور بخش بوده است
این ماجرا ادامه دارد
پایان قسمت اول