کل نماهای صفحه

دوشنبه، بهمن ۱۰، ۱۳۹۰

اینها خودشون از خودشون سوژه می‌گیرن



نوع جدید سوالات امتحان دینی که در مدارس ایران گرفته میشود !!



جمعه، بهمن ۰۷، ۱۳۹۰


سید عزت الله ضرغامی رئیس صدا و سیمای ایران
این بابا یه زمانی‌ رئیس من بود .

 الان هم تمام دنیا میشناسدش .

 همیشه هم پشت سر آمریکا و اسرائیل و خلاصه تمام جهان غرب حرف میزنه .

اما من نفهمیدم توی این عکس با پیراهن آستین کوتاه  !!!! 

 داره چکار میکنه ؟

داره میگه : به این میگن عظمت ؟

داره میگه :  شکوه و جلال رو ببین ؟

داره میگه :  آمریکا ، آمریکا که میگن  اینه ؟

 داره میگه :  به من فقیر کمک کن ؟

خلاصه چی‌ میگه .....

 من که نفهمیدم .
دخالتهای بیجای مسئولین رژیم ایران در سوریه بلای جان یازده مسافر شد .
اتوبوس زائران ایرانی که از شهر حلب در شمال سوریه عازم دمشق برای انجام زیارت در حرکت بوده اند در قسمت مرکزی سوریه مورد حمله یک گروه مسلح قرار گرفته که در این حمله اتوبوس زائران ایرانی‌ به کلی‌ منهدم و تمام زائران بشدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و یازده زائر ایرانی‌ که جمع مسافران این اتوبوس بوده اند توسط این گروه مسلح ربوده شده اند و در حال حاضر هیچ اطلأعی از وضعیت این افراد در دسترس نیست ، مسعود اخوان مدیر دفتر نمایندگی سازمان حج و زیارت در سوریه نیز با اعلام و تائید این خبر عنوان کرده که این گروه از مسافران در شمار کاروانهای بدون مجوز بوده اند که وارد خاک سوریه شده اند . حالا چطوری و چگونه این گروه مسافران بدون مجوز وارد خاک سوریه شده اند الله و اعلم .
((  اخبار تکمیلی منتشر خواهد شد ))

افشای  دو نفر از افراد
سازماندهی کنننده
 پشت پرده جنایات سپاه پاسداران
و عوامل لباس شخصی‌
 در جنوب کشور
علی‌ الخصوص استان بوشهر

پنجشنبه، بهمن ۰۶، ۱۳۹۰

هشدار و اخطار


متاسفانه برای چندمین بار مجبور به تکرار این حرف و سخن هستم





متاسفانه برخی‌ از عزیزان علی‌ رغم لینک هشدار در ابتدای این وبلاگ

اقدام به کپی کردن مطالب این وبلاگ بدون ذکر منبع و گاهاً با نام شخصی‌ خود

و ارسال آن برای برخی‌ سایتها و فضای اینترنت هستند .

 که این کار از نظر اخلاقی‌ اصلا صحیح نیست

 و از نظر قانونی‌ و قوانین کپی رایت قابل پیگیری .

 خواهشمند هستم نسبت به رعایت این موضوع دقت فرمائید .

چهارشنبه، بهمن ۰۵، ۱۳۹۰

نگاهی‌ به پرونده قتل سید آیت موسوی محافظ قاسم سلیمانی

 
ماجرای وارد شدن سید آیت موسوی به نیروی قدس از زمان مشمول شدن سید و اعزام به سربازی شکل گرفت ، او پای ثابت هیأت عزاداری محله فلاح تهران بود ،همان هیاتی که سرهنگ زرگر هم اکثر مواقع در آن حضور داشت . سرهنگ زرگر هم برای تمام نیروهای بسیج نام آشنایی است با آن وضعیت چهره‌ای که دارد چون از ناحیه فک و صورت در جنگ آسیب دیده و همگان میشناسنش و مدتی‌ هم در نیروی قدس دارای سمت مهمی‌ بود . سید آیت موسوی اهل اسلامشهر بود و در شهرک واوان زندگی‌ میکرد و الان هم پدر و مادرش در همان جا زندگی‌ میکنند و تمام اهالی شهرک واوان اسلامشهر هم کل اعضا خانواده موسوی را میشناسند . سید آیت موسوی دوست صمیمی‌ مرتضی سبزی بود و در زمانی‌ که مرتضی سبزی وارد گزینش نیرو قدس شد زمان سربازی آیت هم فرا رسیده بود و به واسطه مرتضی سبزی که آن زمان در گزینش نیرو قدس بود و دوست هم محله‌ای آیت موسوی - آیت خدمت سربازی را در نیرو قدس گذراند . مرتضی سبزی خیلی‌ از بچه بسیجی‌‌های اسلامشهر را با خود به نیرو قدس برد . در زمان سربازی چون یکی دیگر از دوستان آیت بنام محمد عسگری هم در نیرو قدس بود و در آن زمان مسول تشریفات ۹۰۰ نیرو قدس بود مرتضی به عنوان سرباز دبیرخانه و بعدها به عنوان سرباز دفتر سردار ربیعی ( با نام مستعار خانی ) رفت و در همان جا ادامه خدمت خود را انجام داد ولی‌ به خاطر اینکه که فردی کاملا تو دار ورزش کار و کم حرف بود مورد توجه سردار ربیعی قرار گرفت و هم زمان هم که معرّف‌هایی‌ چون مرتضی سبزی ، سرهنگ زرگر ، محمد عسگری را داشت از طرف سردار ربیعی پیشنهاد کادری شدن آیت به وی اعلام میشود و آیت هم قبول می‌کند و پس از پایان سربازی به عنوان افسر کادر به استخدام نیرو قدس در آمد و از همان جا مستقیماً به عنوان اعضا تیم حفاظت قاسم سلیمانی به دفتر وی منتقل و آغاز به کار کرد . آیت موسوی از دفتر سردار ربیعی تا دفتر سردار سلیمانی و دفتر پشتیبانی و تشریفات لبنان تا دفتر عراق و و آجودانی دفتر سردار ربیعی که همزمان جانشین سلیمانی و تشریفات کل نیرو قدس بود کار کرد و در همین ایام با توجه به روحیه خاصی‌ که داشت توان و تحمل بعضی‌ از کارهای صورت گرفته در نیرو قدس را نداشت و همین امر موجب شد تا استعفا خود را مبنی بر عدم تحمل شرایط به دفتر سردار ربیعی یا همان نام مستعار خانی ارسال کرد اما با عدم توجه سردار خانی روبرو گردید . از همان بدو ورود آیت موسوی به دفتر عراق نیروی قدس مشکلات وی شروع شد ، آیت موسوی پس از ۱۱ بار حضور در عراق که به همراه قاسم سلیمانی و سردار ربیعی و حاج قدرت باجلان برای خرید رای انتخابات ریاست جمهوری عراق صورت پذیرفت به ایران بازگشت و دیگر تحمل حضور در نیروی قدس را نداشت و مجدد استعفا نوشت که این بار مورد باز خواست شخص سلیمانی قرار می‌گیرد و عنوان میدارد که شما برای خرید رای در عراق نزدیک ۰۰۰/۷۵۰ هزار دلار پول نقد به روسای قبایل پرداخت کردید در صورتی‌ که در همین ایران خودمان مردم برای یک میلیون تومان آن مشکل دارند .  استارت حذف سید آیت موسوی در همین دیدار خصوصی با قاسم سلیمانی رقم میخورد . سید آیت موسوی در ۳ فروردین ۱۳۸۵ به همراه یک تیم ۲۸ نفره به همراه سردار ربیعی ( خانی ) با پرواز هواپیمایی ماهان عازم اربیل عراق میشود ، شاهد خروج او از فرودگاه و سوار هواپیما شدن و در اربیل عراق پیاده شدنش یک نفر از اعضا تیم حفاظت داخل هواپیما و ۳ نفر از همکاران خودش در سپاه حفاظت فرودگاه میباشند ، اما نکته قابل توجه اینکه پس از گذشت ۳ روز از این سفر یعنی در تاریخ ۶ فروردین به طور ناگهانی خبر فوت سید آیت موسوی اعلام میشود آن هم نه در کشور عراق و نه در شهر اربیل بلکه در جاده فاو و آن هم بر اثر تصادف اتومبیل . اما سید آیت موسوی ۳ فروردین به اربیل رفت ، ورود مجددش به ایران تا تاریخ ۶ فروردین در هیچ یک از مرز‌های هوایی و زمینی‌ ثبت نشده پس چطور در تاریخ ۶ فروردین آن هم در جاده فاو و نه آن هم در تاریخ ۶ فروردین بلکه در تاریخ ۳ فروردین یعنی دقیقا همان تاریخی که از فرودگاه به مقصد اربیل به همراه ۲۸ نفر دیگر دیده شده است !!!!

 در مراسم فاتحه وی سردار سلیمانی و سردار ربیعی ( خانی ) از همان اولین سأعات مراسم در منزل ، دارالسلام اسلامشهر ( قطعه‌‌ شهدا ) ، غسالخانه و مسجد حضور داشتند اما نکته قابل توجه اینکه در هنگام غسل میت هیچ گونه آثار کبودی ، جراحات ، بریدگی و اساساً هیچ آثاری از تصادف آن هم بوسیله چپ شدن اتومبیل آن هم از نوع تویوتا هاویلوکس در بدن وی دیده نشده است . !!!

آری و بدین سان
 یکی‌ از افرادی که از تمام جنایات
 قاسم سلیمانی و نیروی قدس در داخل و خارج تا حد ۸۰ درصد اطلأع داشت
 به طور ناگهانی
 همزمان در یک سفر هوایی به عراق در شهر اربیل و در جاده فاو
پرونده زندگی‌ زندگی‌ اش برای همیشه  بسته شد . 

((  انسانی به نام سید آیت موسوی  )) 

  به امید روزی که تمام مسببین این جنایات افشا شود

سه‌شنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۹۰

تا چند بشه بازی بسه ؟ چهار مرگ عادی یا چهار مرگ مشکوک ؟

آیا حذف فیزیکی‌ مهره‌های سپاه پاسداران آغاز شده است ؟

ظرف مدت چهار روز ، چهار سردار با سابقه و کلیدی سپاه هر یک به نوعی و عمدتا بر اثر سکته مغزی و قلبی فوت کردند .


ظرف مدت چهار روز ، چهار سردار با سابقه و کلیدی سپاه هر یک به نوعی و عمدتا بر اثر سکته مغزی و قلبی فوت کردند . جالبی‌ موضوع این که چرا آن هم نزدیک انتخابات ، آن هم در اوج بحران داخلی‌ سپاه ، آن هم در اوج فوران انتقادهای برخی‌ مهره‌های اصلی‌ سپاه ، آن هم افرادی که هر کدام دارای پستهای مهم و کلیدی در دولت احمدی نژاد بودند .

 اخبار بعدی را به اطلأع شما عزیزان میرسانم .



ماجرای خلبان اعدامی نیروی هوایی سپاه در شیراز

چند روز پیش خبری منتشر کردم با عنوان ( اعدام خلبان نیروی هوایی سپاه ) و در ذیل آن هم نوشتم اخبار تکمیلی را برایتان منتشر می‌کنم .

دوستان ماجرا برای خود من هم جالب بود که چطور هیچ نامی‌ از این فرد که به عنوان خلبان نیروی هوایی سپاه محکوم به حکم اعدام شده در هیچ سایتی نیست ، به همین دلیل با کسی‌ که این خبر را از ایران برایم ایمیل کرده بود تماس گرفتم ، و جویای موضوع شدم تا مبادا خبری کذب را منتشر کرده باشم و این خبر از هیچ منبعی مورد وثوق نبوده باشد .

اما اصل ماجرا ؛
این خبر صحت دارد اما به واقع اطلاعاتی اندک در این مورد هست اما به صحت و سقم آن میشود تا حد بسیار بالایی اعتماد کرد . نیروی هوایی سپاه پاسداران یا همان نام مخفف شده نظامیش یعنی ( نهاسا ) در اغلب شهرهای ایران پایگاه دارد ، اما پایگاهی که در آن از این خلبان نام برده شده است و عنوان گردیده که وی از جمعی‌ نیروهای آن و خلبان جنگنده بمب افکن سوخو است پایگاه ( نهاسا ) در استان فارس است ، عزیزان بر طبق اصول نظامی علی‌ الخصوص رسته هوایی در پایگاه‌های شکاری هر پایگاه طبقه بندی خاص خود را دارد و قانونا با توجه به یک سری اصول نظامی ردیف پروازی هر پایگاه بر طبق نوع پرنده‌های آن ( پرنده در اصطلاح نیروی هوایی همان هواپیما هست ) مشخص میشود ، یعنی در هر پایگاه هوایی بسته به شرایط نظامی آن پایگاه نوع اسکادران آن مشخص میشود مثلا در یک پایگاه جنگنده (F4 ) هست در یک پایگاه دیگر نیست .

                                                           (( این فقط جهت اطلأع گفته شد ))
اما پایگاه ( نهاسا ) در استان فارس پایگاه هوایی با دو نوع اسکادران جنگی  به نامهای ایلوشن ۷۶ و فالکون ۲۰ میباشد .

 پس قانونا نبایستی یک خلبان جنگی آن هم از نوع سوخو در آن وجود داشته باشد چون اصلا این پایگاه قابلیت ساماندهی اسکادران سوخو را ندارد .

 اما چگونه ستوانیکم خلبان رحمت الله حیدری از آن پایگاه سر در آورده است که اصلا در رده تخصص پروازی ایشان نبوده طبق پیگیری‌های من به این صورت بوده که خدمتتان عرض می‌کنم :

گویا از قرار معلوم ایشان پس از بروز اختلافاتی با فرماندهی نهاسا و در گیری با نیروهای عقیدتی‌ سیاسی مجوز پروازیشان
برای مدت یکسال  لغو و به صورت تنبیهی و به عنوان افسر تیم نجات گردان پرواز به پایگاه شیراز منتقل میگردد که به طور کل خلاف مقرارت و حرفه این فرد بوده است و اساساً این کار فقط توسط ( تیم رسکیو ) یا همان تیم نجات با هلیکوپتر ۲۱۴ انجام می‌گیرد و ربطی‌ به خلبان جنگنده سوخو ندارد و در تخصص هوانیروز است نه نیروی هوایی .

 در هر حال از اصل ماجرا که چرا این فرد اعدام شده خبر کاملا دقیقی‌ اصلا در دست نیست و ایشان توسط شعبه سوم نظامی دادسرای نیروهای مسلح استان فارس به اعدام محکوم شده و به طور غیر قابل باور برای تمام دوستان وی می‌باشد .

 لازم به توضیح که وی پس از انتقال به شیراز فقط ۱۱ روز آن هم به صورت بازداشت در یگان در آن پایگاه حضور داشته و دیگر کسی‌ وی را ندیده است تا اینکه اعلام میشود وی اعدام شده ، تنها چیزی که میتوان به آن اشاره کرد که دلیل اعدام این فرد چه پوده است به احتمال زیاد اتهام جاسوسی بوده ایشان به همین خاطر بارها مورد بازجویی ضدّ اطلاعات ستاد مشترک سپاه قرار گرفته بوده .

در این حال مورد مشابه دیگری هم بود که ظرف کمتر از یک سال اعدام شد و آن هم مرحوم امیر حسین سلطانی زاده بود که طراح موشک زلزال و شهاب سه‌ بود که به اتهام جاسوسی برای کشور کره جنوبی  در زندان اوین اعدام شد و در سکوت کامل خبری .

امیر حسین سلطانی زاده در اندرزگاه هفت سالن پنج یا همان سالن نظامی‌های زندان اوین بود که اعدام شد .


                             در هر حال وظیفه خبر رسانی ایجاب میکرد این اطلاعات بحضورتان تقدیم گردد

دوشنبه، بهمن ۰۳، ۱۳۹۰

USA. 19.Jan 2012. The transportation of new Tanks armored vehicles in Ca...




حمل و نقل گستردهٔ زره پوشان آمریکا به سمت بندر سانتا کروز در کالیفرنیا.
 ۲۹ دی‌ ۱۳۹۰

این تجهیزات قرار هست راهی‌ خلیج فارس شوند
هدیه ارزنده اتحادیه اروپا به ایران




دستاوردهای سیستم مدیریت جهانی‌ در دولت فخیمه و امام زمانی‌ جمهوری اسلامی ایران به بار نشست و امروز سران بیست و هفت کشور عضو اتحادیه اروپا در سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب خمینی هدیه بسیار ارزنده‌ای به دولت ایران تقدیم کردند .





همزمان با آغاز ماه بهمن
 امروز سران بیست و هفت کشور اتحادیه اروپا در بروکسل تصمیم گرفتند
بپاس سیستم نوینی که محمود احمدی نژاد در برنامه مدیریت جهانی‌ خود آن را به همگان آموزش داد
 یک هدیه در خور و قابل توجه به پاس این همه ایثار و مدیریت خلاق به دولت و مردم ایران تقدیم کنند .

عزیزان  تحریم واردات نفت ایران از ((  تیرماه ۱۳۹۱))  در اتحادیه اروپا تصویب
و این هدیه به دولت و مردم  ایران تقدیم شد .


پس یک صدا مرگ بر جمهوری اسلامی آخوندی


یکشنبه، بهمن ۰۲، ۱۳۹۰

افشای اسرارتعطیلی خانه سینما

برایتان نوشتم افشا می‌کنم ماجرای پشت پرده خانه سینما را

متنی را که در زیر مشاهده می‌کنید نامه ای است که به علی‌ خامنه‌ای رهبر ایران نوشته شده و خواستار دستوری به وزیر ارشاد است .

از تمام دوستان و خوانندگان عزیز خواهش می‌کنم در هر چه رسانه‌ای تر کردن این نامه کوشا باشند . نویسنده این نامه لکه ننگ جامعه هنری ایران است .


 
پس از دریافت این گزارش
 خامنه‌ای به وحید حقانیان دستور پیگیری این موضوع را داده
و خاطر نشان می‌کند که در صورت لزوم از اختیارات وزیر ارشاد استفاده کند 
 پس از مدتی‌ در دیداری بین وحید حقانیان و وزیر ارشاد این موضوع مطرح
 و تمام ماجرا که همگان از آن آگاهند


بسم الله الرحمن الرحیم
محضر محترم ولی‌ امر مسلمین جهان ، هنرمند فرهیخته و عالم والا مقام جهان شیعه و رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران حضرت آیت الله العظمی آقا امام خامنه ای
سلام و صلوات بر محمد و ال محمد و سپاس بیکران خدای یکتا را که منت قبله گاه جهان شیعه را ایران قرار داد تا به برکت و لطف بیکرانش و در سایهٔ توجّهات قائم ال محمد ،مهدی فاطمه ( س ) سکان این کشتی در این دریای مواج بدست اهل دلی از سلاله پاک زهرای مرضیه افتاده تا مسافرانش را به سلامت به ساحل مقصود برساند و این توفیق تمام عاشقان ولایت را بس که سکان دار این کشتی‌ آقا امام خامنه‌ای است .
حضرت آقا : همان گونه که همیشه در بیانات و رهنمودهای ارزشمندتان نقاط کلیدی را در تاریکی جهل و جهالت این بندگان نا فهم به روشنی‌ خورشید بیان داشته و راه مقصود را نشانمان دادید و مسبب آن شدید که از راه و آرمانهای معمار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی و خون شهدای هشت سال دفاع مقدس دور نیفتیم مایه مباهات و بالندگی مان هست .
حضرت آقا ، همانطور که در جلسه ماه گذشته فرمودید هدف و مقصود سینمای ایران نباید از مسیر اصلی‌ خودش دور بیفتد ، باید تمام دست اندر کران سینما همت خود را جزم کرده و در راه شکوفایی و اعتلای فرهنگ اسلامی ایرانی‌  کوشا بوده و کاری نکنند که از راه سینما ضربه‌ای خدای ناکرده به این انقلاب و نظام وارد شود ، اما حضرت آقا با کمال شرمساری باید به عرض برسانم متاسفانه به عنوان یک فیلمساز انقلابی و دارای سابقه‌ای نزدیک به سه‌ دهه فعالیّت در این حرفه چیزهایی دیدم که نباید میدیدم، چیزهایی شنیدم که نباید می‌شنیدم و اینها همه بصورت یک زخم کهنه سالها روحم را آزرده میکرد ، چندین بار به واسطه‌های مختلف و حتی حضوری در جلسات گوناگون که از حقیر دعوت به عمل می‌اوردند به عزیزان معاونت فرهنگی‌ وزارت اطلاعات خاطر نشان کردم که برخی‌ محافل سینمایی محل فسق و فجور و توسعه فحشا شده اند و تبدیل به بنگاه شوهر یابی برای زنان و دختران هوس باز و مردان نا پاک گردیده اند ، اما متاسفانه چندان ترتیب اثری داده نشد و فقط تنی چند از این لکه‌های ننگ از دامان سینمای ایران پاک گردید آن هم به صورت مقطعی ، اما حضرت آقا موضوع در حال حاضر بسیار حساس شده و متاسفانه در حال حاضر نهاد بی‌ پایه و اساس خانه سینما آبروی هنر اسلامی ایرانی را لکه دار کرده است ، برگزاری مراسم های آن چنانی ، سیاسی جلوه دادن یک سری از به اصطلاح هنرمندان در رسانه‌های ضدّ انقلاب ، رایزنی برای حضور یک سری از سینما گران سینمای ایران در جشنواره‌های خارجی‌ که غالبا با هزینه‌های دولت آمریکا و اسرائیل بر پا میشود ، ناکار آمد جلوه دادن دستگاه‌های حکومت در ساختار فیلمنامه‌های خاص سفارشی ، ترغیب هنرمندان به حضور در گروه‌های سیاسی ، کسب درآمد نا مشروع از طریق خود نمایی در برنامه‌های تبلیغاتی سیاسی ، برگزاری مراسم عیش و عشرت با عنوان جشن و هزاران موضوع دیگر که خود حضرت عالی‌ اشراف به کفایت بر آن دارید ، حضرت آقا در چندین جلسه که در خدمت رئیس جمهور عزیزمان جناب آقای دکتر احمدی نژاد بودم به طور کامل این موارد را عرض کردم اما متاسفانه ایشان با دیده اغماض به موضوع نگاه کرده و عنوان کردند که دستور میدهند پیگیری شود  . اما مقتدای من ، جانم به فدایت هیچ تغییر مثبتی در این روند بوجود نیامد ، آقای من این مرکز نه در جهت ترویج هنر اسلامی ایرانی‌ قدم بر نداشته است بلکه آخرین موردشان هم فرار معلوم الحالی بنام گلشیفته فراهانی است که از وی متاسفانه به نام دختر سینمای ایران نام میبرند که به خارج گریخته و معلوم نیست از چه راهی‌ امرار معأش می‌کند و فردی از فرقه ضالّه بهاییت را اسما به همسری برگزیده و آبروی ایران و ایرانی را برده است . آری مولای من : دستاورد این مرکز با اصطلاح هنری همانطور که خود حضرت عالی هم واقف هستید همکاری مستقیم با جریان فتنه دارد و یکی از محصولاتش هم رامین پرچمی است که به حول و قوه الهی توسط سربازان گمنام اما زمان در جریانهای فتنه دستگیر و به سزای اعمال ضدّ انقلاب خود رسید و محکوم به زندان گردید .
حضرت آقا به عنوان یک هنرمند انقلابی ، به عنوان شاگرد کوچک مکتب اسلام در عرصهٔ هنر ، به عنوان یک داغدیده اغماض برخی‌ مسئولین هنری کشور ، به عنوان سرباز کوچک شما در عرصهٔ هنر و در آخر به عنوان یک فدائی حریم ولایت از محضرتان عاجزانه تمنا دارم نسبت به گزارش حقیر در این مورد توجه خاص داشته و حضرت عالی شخصا نسبت به این موضوع دستور پیگیری صادر نمائید . امید دارم با توجه خاص حضرت عالی به این گزارش مقدمات بر چیدن این لکه ننگ از دامان هنر این مرز و بود فراهم گردد ، انشأ الله
و السلام علی‌ من التبع الهدی
العبد الاحقر فرج الله سلحشور نیا
اعدام خلبان نیروی هوایی سپاه پاسدران
شب گذشته از طریق یکی از دوستان ایمیلی بدستم رسید که فقط در آن نوشته شده بود عکس را بگیر تا اطلاعات بعدی .
نام : رحمت الله
شهرت : حیدری
درجه : ستوانیکم
رسته : خلبان شکاری
محل خدمت : پایگاه هوایی سپاه ( فارس )
مرگ : ۲۶ دیماه ۱۳۹۰ زندان عادل آباد شیراز
اتهام : برابر گزارش ضدّ اطلاعات ستاد مشترک سپاه ( بکلی سری )
شعبه : سوم دادسرای نظامی فارس

شنبه، بهمن ۰۱، ۱۳۹۰

راز اصلی‌ بسته شدن خانه سینما

به پاس یاری تنی چند از دوستان عزیزم

راز اصلی‌ بسته شدن خانه سینما را افشا می‌کنم 

(( ظرف همین هفته ))

ترور افسران ارتشی در لرستان
امروز اول بهمن ماه سال ۹۰ حادثه   بسیار عجیبی‌ در استان لرستان ، شهرستان خرم آباد رخ داد .

 ساعت ۳۰/۶ صبح امروز در مقابل دژبانی منازل مسکونی لشگر ۸۴ لرستان در محله کوی ارتش و در حضور کلیه سربازان نگهبان و دقایقی قبل از رسیدن سرویس سر نشینان دو دستگاه موتور سیکلت با توقف در جلوی درب دژبانی منازل مسکونی کوی ارتش به سوی افسران و درجه داران این لشگر که در انتظار سرویس بودند شلیک کرده
و یکی‌ از افسران لشگر ۸۴ لرستان به نام 

 ستوانیکم رضا علی‌ پیمانی جمعی‌ لشگر ۸۴ لرستان را به ضرب ۶ گلوله ترور
 و سعید بیرانوند را هم با شلیک ۴ گلوله به شدت زخمی میکنند
  سعید بیرانوند در بیمارستان شفای خرم اباد در بخش مراقبتهای ویژه بستری است ،

 نکته قابل تامل این که با وجود سربازان نگهبان مسلح به سلاح ( ژ ۳ ) در محل ورودی و خروجی محله کوی ارتش که تماماً منازل مسکونی پرسنل لشگر ۸۴ لرستان میباشد و وجود ۴ افسر و درجه دار در آن محل چرا در زمان تیر اندازی کسی‌ از آنها نسبت به شلیک و مضروب کردن ضاربین اقدام نکرده است .

 ((  اخبار کامل این موضوع را پس از پیگیریهای خاص خودم به اطلأع شما عزیزان میرسانم ))

جمعه، دی ۳۰، ۱۳۹۰

 قانون جدید دولت ترکیه در مورد اتباع ایرانی از اول ماه جدید  ( 2012/02/01)  به اجرا در میاید .

 حالا بخوانید اصل ماجرا چیست .
کلیه اتباع ایرانی‌ از این پس فقط به مدت ۹۰ روز حق اقامت در خاک ترکیه را داشته و پس از پایان این مدت بایستی خاک این کشور را ترک و مجدد پس از گذشت ۹۰ روز دیگر اجازه ورود به خاک سرزمینی ترکیه را خواهند داشت .

این قانون پس از تحقیقات سازمان اطلاعات مرکزی ترکیه ( میت . MIT  ) در خصوص گزارش‌های دریافتی این سازمان در رابطه با خرابکاریهای صورت گرفته توسط سیستم امنیتی‌ ایران و نیروی ویژه قدس سپاه در خاک کشور ترکیه به دفتر رئیس جمهوری ارسال و با نظر مساعد عبدالله گل رئیس جمهور ترکیه برابر قوانین و اختیارات رئیس جمهور بصورت ویژه به مجلس این کشور ارجأع و بصورت فوری مورد تصمیم گیری قرار گرفت و به وزارت خارجه ترکیه ابلاغ و از آنجا به ارتش ترکیه دستور داده شد تا با هماهنگی ژاندارم مرزی کشور ترکیه نسبت به کنترل بسیار دقیق ایرانیان در هنگام ورود به خاک کشور ترکیه بیشتر از قبل دقیق بوده و در صورت وجود مورد مشکوک بلافاصله نماینده ویژه سازمان اطلاعات مرکزی ترکیه ( میت . MIT ) را در همان مرزبانی آگاه و مسافر مشکوک بلافاصله دستگیر شود .
این موضوع به اطلأع سفیر ایران در ترکیه می‌رسد و با واکنش منفی‌ سفارت ایران روبرو شده و عنوان میگردد که این بر خلاف قراداد های بین دو کشور بوده و این قانون مورد اعتراض سفارت ایران قرار می‌گیرد که با برخورد محکم وزارت خارجه ترکیه روبرو شده و متاسفانه اسنادی در این خصوص به سفارت ایران داده شده که مایه خجالت و ننگ ملت ایران است .

 همین امر موجب عقب نشینی سریع سفارت ایران میگردد و سفیر ایران در ترکیه بلافاصله موضوع را به ایران مخابره و کپی  تلکس سفیر ایران توسط  (( سرهنگ پاسدار شمشیری قائم مقام حراست وزارت امور خارجه ایران به ستاد فرماندهی کل سپاه پاسدران و دفتر سردار سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه ارسال میگردد .))
اما بشنوید اصل ماجرای این موضوع که چرا سازمان اطلاعات مرکزی ترکیه یا همان ( میت . MIT  ) وارد این ماجرا شد و اساساً این حساسیت چرا بوجود آمد .
دولت ایران در امور امنیتی و سیاسی دارای معاهده‌های امنیتی‌ با ضریب بسیار بالا با دولت ترکیه هست و انصافا هم هر دو دولت به خوبی‌ در این مورد رو سفید هستند و اصل این معاهده‌ها هم در خصوص تبادل نفرات خاص مورد اشاره بین هر دو طرف میباشد اما این موضوع بیشتر از طرف ایران خواسته شده و دولت ترکیه به جز چند مورد انگشت شمار که آن هم فقط خواستار استرداد سران و فرماندهان گروه‌های مخالف کرد یا همان ( پ.ک.ک ) و ( پژاگ ) که توسط وزارت اطلاعات ایران دستگیر شده بودند هیچ وقت در خواست استردادی از ایران نداشته و در عوض سیستم امنیتی‌ ایران از سال ۱۳۷۰ تا پایان سال ۱۳۸۵ یعنی در مدت ۱۵ سال لیست بلند بالایی را تهیه کرده است که شامل ۵۰۹ نفر میباشند و دولت ترکیه هم از این ۵۰۹ نفر طی این ۱۵ سال ۱۰۱ نفر را به انواع مختلف در ترکیه دستگیر ، ابتدا زندانی و سپس به ایران دیپورت می‌کند . بقیه نیز تا حدودی جان سالم بدر میبرند و تعدادی هم متاسفانه در نقاط مختلف شهر‌های ترکیه به قتل میرسند ، عده‌ای در آب خفه می‌شدند ، دچار برق گرفتگی می‌شدند ، در تصادف خیابانی ، خود کشی ، و انواع و اقسام بلاهای مختلف به قتل رسیدند .

 و دولت ترکیه هم همچنان در حال پیگیری پرونده این قتلهاست ، 
(( و در دستگیری قاتل یا قاتلین آنچنان کوشا بوده که اگر من و شما با گالیله همان ستاره شناس معروف چلوکباب کوبیده خوردیم و دیگران باور کردند ، ما هم باور می‌کنیم پلیس ترکیه قاتل یا قاتلین این افراد را پیدا کرده است ))
بگذریم ...
این همه جار و جنجالی که بوجود آمد و پیگیریهای فعالین حقوق بشر در سراسر جهان و برخی‌ توجّهات جوامع بین المللی در خصوص قتل و دیپورت فعالین سیاسی ایرانی‌ در خاک ترکیه اندکی‌ دولت ترکیه را به خود آورد ولی‌ متاسفانه خیلی‌ دیر به این موضوع رسیدند اما به قول یک ضرب المثل ایرانی ( ماهی‌ را هر وقت از آب بگیری ، زنده هست ) باز هم جای شکرش باقی‌ است که این دولت الان به این فکر افتاده است ولی‌ به واقع خیلی‌ دیر .

اما سازمان اطلاعات مرکزی ترکیه پس از مدتها تحقیق و بررسی‌ ورود و خروج اتباع ایرانی ، کشف و توقیف محموله‌های مختلف نظامی که از مقصد ایران به ترکیه وارد و قرار بوده به سوریه و چند کشور دیگر ترانزیت شود ، توقیف محموله طلا و پول ، همچنین دستگیری تنی چند از ایرانیان مقیم ترکیه که مرتبط با سیستم امنیتی‌ ایران بوده و محل کسب و کارشان به منظور سرپوشی برای برخی‌ اعمال خلاف قانون مورد استفاده سپاه و سفارت قرار میگرفته است پازل سازمان امنیت ترکیه را تکمیل و آنها را به سر نخهای جالبی‌ میکشاند . تا اینکه چند ماه پیش پس از شنود تلفن یکی از مظنونین به همکاری در خرابکاریهای دولت ایران در خاک کشور ترکیه این سازمان ( میت . MIT ) متوجه موضوع خرابکاری احتمالی  ایران در سفارتخانه‌های آمریکا و اسرائیل میگردد که بلافاصله از طریق رسانه این موضوع علنی و از رخداد یک ماجرای شاید تراژیک جلوگیری گردیده و تمام این اسناد بصورت کاملا سری در اختیار رئیس جمهور قرار گرفته و این قانون جدید ورود و خروج اتباع ایرانی‌ به ترکیه مورد تصویب قرار می‌گیرد .
و بدین سان
این قانون جدید تصویب
 اما همچنان ماجرای افراد کشته شده در این کشور
  همانند ماجرای مثلث برمودا یا اصرار زندگی‌ توتان خامون مصری پس از قرنها کشف شود

 ((  اگر روزی مکان مناسبی برای افشای نام عوامل مرتبط با سیستم امنیتی‌ ایران در خاک ترکیه پیدا کردم ))  
(( حتما آنها را افشا خواهم کرد اما در حال حاضر چون تنها هستم متاسفانه این امکان برایم وجود ندارد ))

پنجشنبه، دی ۲۹، ۱۳۹۰




نیرو قدس

در تله

  ( میت - MIT )

( ملی . امنیت . تشکیلات - MELI EMNIYAT TESKILAT  )

 سازمان اطلاعات دولت ترکیه


قابل توجه عزیزان گرامی‌
با توجه به تصویب طرح جدید تردد اتباع ایرانی به خاک کشور جمهوری ترکیه
 طیّ روز‌های آینده از ماجرای پشت پرده این موضوع
برایتان به طور مفصل خواهم نوشت

چهارشنبه، دی ۲۸، ۱۳۹۰

افشای قاضی سعید مرتضوی جلاد دو لبه
سعید مرتضوی نامی‌ آشنا برای تمام کسانی‌ که یا متهم این جلاد بوده اند و یا در روزنامه‌ها نام این فرد را شنیده اند ، نامی‌ کاملا آشناست اما شاید بعضی‌‌ها دقیقا از گذشته این جلاد دو لبه دستگاه قضایی ایران - وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران آگاهی‌ نداشته باشند و شاید دانسته‌های این عزیزان اندک تر از آن چه که هست باشد به همین دلیل تصمیم گرفتم گذشته تاریک این جلاد دو لبه را برای شما عزیزان افشا کنم .  در سال ۱۳۴۶ در خانواده‌ای نسبتاً متوسط در شهرستان میبد یزد متولد شد .  (( نقل قول از یکی از همسایه‌ها )):: یکی از همسایگان قدیمی‌ و هم محلّی سالهای نه چندان دور این جلاد خاطرات جالبی‌ از این فرد و خانواده‌اش دارد که بسیار قابل تامل است . او میگوید : یادم هست وقتی‌ سعید نوجوان بود از اغلب هم سنّ و سالهایش کتک میخورد ، اصلا بلد نبود با بچه‌ها بازی کند ، همیشه دوست داشت شاهد دعوا کردن دیگران باشد و از کتک خوردن افراد ضعیف بسیار خوش حال میشد ، من در محله پدری سعید مغازه دار بودم و سر و کارم با تمام اهل محل بود و بچه‌ها هم که جای خودشان بودند ، سعید هم یکی از همان مشتری‌های خاص من بود چون یاد ندارم من سعید را حتی برای یک بار با دست و صورت سالم دیده باشم ، همیشه دست و صورتش یا کبود بود یا قرمز . هر وقت هم که می‌پرسیدم چی‌ شده ؟ میگفت مشهدی ( .... ) عیب نداره نوبت من هم میرسه ، حالا من زور ندارم باید همش التماس کنم که بهم زور نگن و کتکم نزنن اما مشهدی ( .... ) بالاخره نوبت من هم میشه که بهم التماس کنن ، خودت یک روز میبینی‌ !! یادم میاد وقتی‌ این حرفو به من زد خیلی‌ توی فکر رفتم و تو همین لحظه مرحوم آقا سید تراب پیش نماز مسجد هم تو مغازه من بود و بعد از رفتن سعید گفت : خدا به آینده این بچه رحم کنه ؟!! این بچه اینقدر کینه توز هست که یک روزی جلاد میشه .... این حرف توی گوش من بود تا اینکه ...........
( و شما تمام داستان رو میدونید اما ادامه این افشا گری )

سعید پس از سالهای تحصیل در میبد و پس از  جنگ به واسطه حضورش در بسیج مسجد محل به عنوان عضو رسمی‌ بسیج در آمد و با استفاده از سهمیه بسیج و با واسطه فردی به نام حاج غلام حسین منصور یزدی که در آن زمان یکی از انقلابی‌های سر سخت بود به دانشگاه آزاد واحد تفت وارد و شروع به تحصیل نمود و با واسطه همین فرد به دلیل دانشجو بودن و تایید سابقه بسیج سعید مرتضوی به استخدام داد گستری کل استان یزد در آمد و در داد گستری تفت همزمان با تحصیل در دانشگاه مشغول بکار شد . و پس از مدتی‌ به شهر بابک منتقل شد و در دادگستری شهر بابک عنوان دادیار شعبه ۷ دادگاه ,  به عنوان رئيس دادگاه حقوقي ۲ مستقل شهر بابک و با جهشی اعجاب آور رياست دادگستري شهر بابک  شروع به کار کرد ، و این اولین کار قضایی دادیار ۱۹ ساله بود .او سپس در کرمان مشغول بکار شد و پنج سال در این شهر بود و به واسطه دوستی‌ با فردی بنام عبد الرحمان مبلغ ۲ میلیون تومان رشوه گرفته و پرونده اعدام یکی از آشنایان این فرد را به ۱۵ حبس تقلیل میدهد و همین کار باعث جهش کاری او در آینده میشود ........

ماجرای رشوه گرفتن سعید به خاطر تقلیل حکم اعدام یک متهم به ۱۵ حبس حسابی‌ سر و صدا ایجاد کرد و همین موضوع باعث شد که برای سعید جوان و جویای نام مشکل شدیدی بوجود بیاید ، او به خاطر حل مشکلش در دادسرای انتظامی قضات مجبور مهاجرت به تهران شد تا در تهران به واسطه نوه زاده آیت الله یزدی بتواند مشکلش را حل کند و همین حضور او در تهران باعث شد نه تنها مشکلش به کلی‌ محو شود بلکه یک شبه راه صد ساله را رفت و شد قاضی مرتضوی . سعید مرتضوی با واسطه حاج غلامحسین منصور یزدی که دوست صمیمی‌ اسد الله بادامچیان بود و در آن زمان بادامچیان و دار و دسته‌اش در حزب موتلفه اسلامی تمام سیستم معاونت سیاسی قوه قضائیه را در دست داشتند در معاونت سیاسی به عنوان قاضی ویژه تحقیق و بررسی‌ صلاحیت مشغول به کار شد و کلی‌ خدم و حشم دورش را گرفت و سعید دوران بچگی که فقط کتک میخورد حالا خودش رئیس کتک زنها شده بود ......

احکام و دستورات شدید و بیرحمانه سعید مرتضوی باعث شد تا او در سال ۱۳۷۳ به عنوان رئیس شعبه ۹ دادگاه تهران و سپس پس از ۱۹ ماه به عنوان رئیس شعبه ۲۴ مجتمع قضایی ویژه کارمندان دولت منصوب شد و سر انجام به دلیل خوش خدمتیها و قساوتها به عنوان رئیس شعبه ۱۴۱۰ و سپس به عنوان رئیس شعبه ۳۴ منصوب گردید ، شعبه ۱۴۱۰ که برای تمام روزنامه نگاران و روزنامه‌ها نامی‌ بسیار آشناست و دست کم صابون این شعبه برای یک بار به تن تمام روزنامه چی‌‌ها خورده و حالا مامور شد که حسابی‌ دمار از روزنامه‌ها در آورد و در کارش از هیچ قساوتی و جنایتی فرو گذار نکرد و همگان میدانند که این جلاد چه کرد و چه بلایی به سر ارباب جراید آورد و همین خوش خدمتیها بود که در سال ۱۳۸۲ به عنوان دادستان عمومی و انقلاب تهران منصوب شد و به پاداش این مقام را هم با از بین بردن اسناد و مدارک قتل زهرا کاظمی خبر نگار ایرانی‌ کانادایی به اربابانش پرداخت کرد .
داستان جنایات سعید هم که برای همگان واضح است .
 داستان صدور احکام فضایی و نجومی اعدام ، کشتار بی‌ رحمانه مردم به عناوین مختلف ، احکام بلند مدت زندان و خیلی‌ چیزهای دیگر که همگی‌ شاهکار این جلاد است و ماجرای آسف بار بازداشتگاه کهریزک و قتل چند انسان بی‌ گناه و فقط در آخر سعید نه تنها محکوم نشد بلکه در کمال احترام فقط در دادگاه به طور کاملا فرمایشی به سعید مرتضوی گفت دیگر دادستان تهران نباش چون پست مهم تری داری و حالا سعید مرتضوی رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز شده جنایتهایی با شکل و شمایل دیگر را انجام میدهد .

سه‌شنبه، دی ۲۷، ۱۳۹۰

یگان حفاظت از دانشمندان اتمی‌ ایران
یگان حفاظت از دانشمندان اتمی‌ ایران در محل دفتر اصلی‌ سازمان حراست وزارت علوم ؛ تحقیقات و فن آوری تشکیل گردید .

پس از به قتل رسیدن چند تن از دانشمندان فعّال در حوزه اتمی‌ ایران و اظهار نظر مقامات وزارت اطلاعات مبنی بر عهده دار نبودن حفاظت این افراد

 یگان حفاظت از دانشمندان اتمی‌ با ترکیبی‌ بسیار عجیب آغاز به کار کرد

 یگان حفاظت از دانشمندان با ترکیبی‌ از :

 سپاه پاسداران ، سپاه حفاظت انصار المهدی ، یگان نوپو نیروی انتظامی ، معاونت عملیات وزارت اطلاعات ، معاونت ضدّ جاسوسی وزارت اطلاعات تشکیل و در حال حاضر ریاست این یگان به عهده ساداتی نژاد معاون حقوقی و امور مجلس وزیر علوم میباشد !!! ..

بودجه این یگان سالانه ۰۰۰/۰۰۰/۷۵۰/۳ تومان بر آورد گردیده است !!!

( برای چند دانشمند سالانه این مبلغ ، برای مقامات دیگر چقدر بودجه میخواهند ؟؟ !! )

دوشنبه، دی ۲۶، ۱۳۹۰

مصلحي کشورهاي غربي و اسرائيل را به ترور تهديد کرد


 تهدید وزیر اطلاعات ایران پس از ترور دانشمندان اتمی‌

کشورهای غربی مواظب دانشمندان خود باشند

ماشین ترور ایران روشن شد