ماجراهای حاج حسین آقا ضراب و آقا زاده محترم
نگاهی اجمالی به وضعیت تجاری حاج حسین ضراب
و
رضا ضراب ( متهم پول شویی در ترکیه ) در ایران و ترکیه
بخش اول (حسین ضراب)
چندی روزی است که تیتر اخبار کشور ترکیه حول محور دستگیری تعدادی از افراد با نفوذ و تجار آن کشور در مورد پول شویی و خرابکاری اقتصادی و دور زدن تحریمهای اعمال شده برای کشور ایران از جانب این افراد مطرح گردیده است .
یکی از افرادی که در صدر این موضوع و جریان است رضا ضراب جوان ۳۰ ساله ایرانی است .
که قسمت اعظم این اخبار حول محور وی بیان میشود اما این شخص چه کسی است و چه ارتباطی میتواند به این موضوع داشته باشد جای سوالات فراوان است که وی به عنوان یک جوان کم و سنّ و سال چگونه میتواند در کشوری به مانند ترکیه آنچنان نام و رسمی برای خود دست و پا کند که در محور کانون اخبار قرار بگیرد .
با نگاهی اجمالی به تاریخه زندگی این فرد قسمتی از زوایای پنهان زندگی وی روشن و تا حد زیادی به خیلی از سولات پیش آمده در خصوص وی میتوان پی برد .
اما اصل ماجرا از ابتدا تا کنون از پدر ( حسین ضراب ) تا پسر( رضا ضراب )
حسین ضراب متمول تبریزی در سالهای ابتدایی جنگ ایران وعراق ابتدا به ترکیه و سپس به امارات متحده عربی( دوبی ) نقل مکان کرده و برای در امان ماندن از صدمات جنگ قسمت اعظمی از ثروت خود رامنتقل و در آنجا ابتدا به فعالیّتهای گمرکی و سپس وارد بازار ارز و طلا و جواهر میشود و موفّق میشود در زمان کوتاهی با جلب اعتماد گروههای فعّال در امر بورس و نقل و انتقال دلار جای برای خود در بازار و میان تجار دست و پا کرده صرافی ضراب را افتتاح نماید .
وی با استفاده از موقعیت مذهبی خانواده خود در تبریز و همچنین با بهره گیری از روابط و رانتهای زمان جنگ در ایران به واسطه مذهبی بودن خانوادهاش سهم بسیار زیادی را در خصوص دنبال و فصل مشکلات دلاری ایران در خصوص تهیه و پرداخت خریدهای خارجی زمان جنگ به عهده بگیرد و بدین ترتیب خوش خدمتیهای بسیار زیادی به حکومت نشان دهد .
این موضوع موجب رشد فزاینده وی در خصوص امر تجارت گردید و به یک باره در طول سالهای جنگ ثروت نامبرده در حدود ۱۰ برابر افزایش پیدا کرد در تمام این سالها وی از هر گونه خوش خدمتی برای سیستم جمهوری اسلامی کوتاهی نکرده و حتی در برخی موارد تا مرز رسوا شدن فعالیّتهای وی پیش رفته است .
اما وی پس از سالهای جنگ به یک باره مجدد در داخل کشور با یک حضور پر رنگ شروع به کار کرده و با استفاده از روابط و سوابق درخشان خوش خدمتیهایش در دوران جنگ قدم در راهی میگذارد که بالغ بر میلیاردها تومان اعتبار لازم داشته و حتی بر اساس قوانین ثبت شرکتها در جمهوری اسلامی و همچنین مصوبات مجلس و سایر ارگان مربوط در امر احداث مراکز صنعتی و الیاژی بدون دخالت مستقیم دولت و سهام دار بودن دولت در ردیف موسسان نامبرده اقدام به تاسیس کارخانه خصوصی فولاد و آلیاژهای فولادی مینماید که با موافقت بلادرنگ تمام مقامات روبرو شده ومراسم کلنگ زنی آن در ۲۲ اردیبهشت ماه هشتادو هفتبا حضور مقامات کشوری و استانی انجام میپذیرد .
و در تاریخ هجدهم مهرماه نودویک رسماً با حضور مقامات استانی به بهره برداری میرسد .
یعنی در کمتر از ۵ سال کارخانه عظیمی آن هم در سطح فولاد سازی با آن همه تجهیزات و امکانات که نیمی بیشتر آن ابزار و ادوات در فهرست لیست کالاهای تحریمی ایران قرار دارد و حال چگونه وی توانسته این ابزار و ادوات بسیار پیشرفته و گران قیمت و در عین حال تحریمی را وارد کشور کند جای سوال داشته که در ذیل به آن اشاره میکنم .
لازم به توضیح است کارخانه فولاد سازی نامبرده با مشخصات زیر ثبت احداث و به بهره برداری رسیده است برای حصول اطمینان شما عزیزان از اطلاعات عنوان شده اخبار رسانههای حکومتی که مسئولیت پوشش خبری افتتاح این مجتمع عظیم تولید فولاد را آن هم در بخش خصوصی به عهده داشتند به صورت تصویری اعلام میکنم
( ای کاش در ایران از تمام افتتاحیههای مجتمع بخش خصوصی)
( اینگونه پوشش خبری صورت پذیرد )
پایان بخش اول
این داستان ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر