کل نماهای صفحه

جمعه، فروردین ۰۴، ۱۳۹۱

سردار سرتیپ پاسدار ستاد محمد رضا مدحی

(( آقای الماس فریب )) 

 در پادگان دوکوهه

سه‌شنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۹۱

جدید‌ترین عکس
 سردار سرتیپ پاسدار ستاد محمد رضا مدحی
 در دو کوهه پس از بازگشت به ایران
( همان آقای الماس فریب )

یکشنبه، اسفند ۲۸، ۱۳۹۰

این سال هم تمام شد


این سال هم تمام شد ، با تمام تلخی‌‌ها و شیرینیها ، امسال هم رفت ، انگار دیروز آمده بود ، انگار دیروز بود که نوشتیم سال نو مبارک ، اما به همین سادگی‌ باز هم باید به هم بگوییم سال نو مبارک . به تمام همزبانانم ، به تمام عزیزانم ، به تمام آنان که همراه با پارسیان نوروز دارند ، به تمام آنانی‌ که بودند سال قبل , نیستند امسال که مجدد به آنها تبریک نوروز بگوییم ، به همه آنانی‌ که برای بودن ما رفتند ، به همه مادرانی که برای بودن ما شکسته قلب داغ و فراق فرزند شدند ، به تمام پدرانی که به خاطر ما کمر شکسته داغ و فراق فرزند شدند ، به تمام خواهرانی که به خاطر ما اشک ریز داغ برادر شدند ، به تمام برادرانی که به خاطر ما شوریده حال فراق خواهر شدند . به همه آنانی‌ که نبودنشان به بودن من و تو و ما گره خورده ، به تمام دور از وطنان ، به تمام آنان که دوستشان دارم و داریم مجدد میگویم نوروزتان مبارک و شاد ، هر روزتان نوروز و نوروزتان پیروز


جمعه، اسفند ۰۵، ۱۳۹۰

سردار مدحی کجاست ؟
چند وقت پیش بود که الماس فریب از تلویزیون ایران پخش شد و در آن به ناگهان سردار سرتیپ ستاد محمد رضا مدحی بروی صفحه تلویزیون ظاهر شد و گفت که به عنوان مامور نفوذی وزارت اطلاعات ایران با نفوذ به داخل اپوزسیون ایران توانسته ضربات سهمگینی به این مجموعه‌ وارد کند و الی آخر که همگان بیاد دارند و نیاز به توضیح واضحات نیست .

اما پس از پخش مجموعه‌ الماس فریب
 دیگر کسی‌ نامی‌ از سردار مدحی نشنید و معلوم نشد که او کجا رفت و چه شد 
 نقل قول‌های فراوانی هم عنوان شد که یا خبر از کشتن او میداد و یا خبر از بازگشت به کارش .
ولی‌ بالاخره معلوم نشد که آقای الماس فریب یا همان سردار مدحی یا همان جمع یاران چه شد و کجا رفت .

پیگیر این موضوع بودم و سعی‌ داشتم تا به هر طریق ممکن بتوانم آثاری از مدحی پیدا کنم
که پس از بازگشت به ایران در کجا هست و آیا مشغول کار است
 یا در زندان تحت باز جویی که بالاخره موفق شدم بفهمم که مدحی در حال حاضر کجاست .

آری دوستان :
مدحی نه تنها در زندان نیست ، نه تنها در زیر شکنجه و بازجویی و از دست حرفها قرار ندارد . بلکه در جای بسیار خوبی‌ هم مشغول کار است و حسابی‌ خوش میگذراند .

امروز ایمیلی از طرف یکی از دوستانم برایم ارسال شد و در آن از موقعیت مدحی نوشته بود که در کجاست و چه کار می‌کند .

سردار سرتیپ پاسدار ستاد محمد رضا مدحی در حال حاضر در محل سابق مجلس شورای اسلامی که امروز به مجلس خبرگان رهبری تبدیل شده در تقاطع خیابان سپه به عنوان فرمانده حفاظت با همان درجه سرتیپی مشغول به کار بوده و منزل مسکونی‌اش نیز به به شهرک شهید محلاتی منتقل شده و در آنجا ساکن است . با کلیه امکانات رفاهی‌ و حفاظتی.




اما باید به این نکته توجه کرد که نفوذ سردار مدحی در بطن اپوزیسیون یعنی یک خطر جدی

در آینده مشخص خواهد شّد که این نفوذ تا چه میزان توانسته ضربه ای‌ کاری به اپوزیسیون مخالف خارج از کشور وارد کند و حتی بعید نیست این ضربه آنچنان کاری باشد که نفراتی هم که مدحی توانسته با آنها ارتباط برقرار کند در آینده ای‌ نه چندان دور بناگاه تصمیم بازگشت به ایران بگیرند و بگویند ما دیگر نمیتوانیم جلای وطن را تحمل کنیم .

باید بود و نشست و دید از جمع دوستان خارج نشین و مخالف حکومت جمهوری اسلامی سردار مدحی چه کسانی‌ باز میگردند .

 زمان همه چیز را معلوم خواهد کرد و در آینده خواهیم دید این یاداشت چقدر به واقعیت نزدیک است . 

شنبه، بهمن ۲۹، ۱۳۹۰

شباهتهای غیر قابل انکار در پاسپورتهای دو متهم بمب گذاری در بانکوک





این گروه هرگز احتمال لؤ رفتن خود را نمیداده و به همین جهت در آرامش کامل اقدام به اعمال خلاف قانون خود میکرده اند . گشت و گذار در بارها و عشرتکده‌ها و همنشینی با زنان روسپی و خوردن مشروب و هزار کار دیگر ، اما کجای کار به ناگهان لنگ خورده که این بلا به سرشان نازل شد و بخت آنانی‌ بود که قرار بود کشته شوند که از این مهلکه جان سالم بدر بردند .

اما نکته قابل تامل و در خور توجه این است که تمام کارهای این گروه از قبل زمان بندی شده و حتی بسیار اصولی بوده است .


 افرادی که اندک آشنایی با سیستم صدور گذرنامه ، اجراییات گذرنامه و اصولا مدولار صدور گذرنامه در ایران آشنا هستند به خوبی‌ میدانند که شماره سریالهای در یک ردیف با تراکنش‌های بسیار محدود و همچنین بارکد شناسایی در زیر صفحه اصلی‌ گذرنامه و تواریخ صدور فقط در مواردی بسیار نزدیک به هم است که از طریق یکی از ارگانهای دولتی درخواست شده باشد در غیر اینصورت شماره‌های سریال و همچنین بارکدها و تواریخ صدور تحت هیچ شرایطی بطور کامل صدق نمیکند و این از قوانین طبقه بندی اطلاعات در اداره گذرنامه هست و هیچ گذرنامه افراد عادی را شما نمی‌بینید که در یک زمان و با اختلاف بسایر کم از یکدیگر چاپ شده باشد چون یکی از قوانین اداره گذرنامه یا بهتر بگوییم اداره کلّ چاپ و توزیع این است که طبقه بندی شماره سریال‌های گذرنامه بر اساس ترتیب بندی شهر محل تولد متقاضی و همچنین کد عملیاتی اداره گذرنامه شهر مبدأ در خواست بوده و بر اساس ترتیب حروف الفبایی بوده و شماره سریالهای هر گذرنامه تلفیقی از اعداد رمز گذاری شده در مجموع اعداد شماره شناسنامه ، شماره ملی‌ ، شماره سریال شناسنامه ،کد منطقه در خواست کننده ، تاریخ در خواست متقاضی ، شماره اساس دفتر بایگانی ، شماره ثبت دبیرخانه و یک سری از اعداد رمز ثبت شده کامپیتری است که در چاپ خانه و دفتر تنظیم عکس وجود دارد . و این اعداد و ارقام زمانی‌ به یک شکل واحد با ترتیب بندی با فواصل شمارهای سریالی به صورت بسیار محدود فقط در زمانی‌ قابل اجرا و صدور است که از طریق یکی از مراجع دولتی و طبقه بندی امنیتی‌ در خواست گردیده باشد و فقط در این صورت است که شما میتوانید یک گذرنامه با این اعداد و ارقام شبیه به هم پیدا کنید ،


  البته این موضوع در نظر اول بسیار غیر قابل مفهوم و حتی در خیلی‌ از موارد اصلا شک بر انگیز نیست ، چون از این موارد که افراد لؤ رفته و این مشخصات آنان کشف گردد بسیار کم اتفاق میفتد و در اصل موضوع هم باید توجه کرد که اصلا نمیشود بر نام و مشخصات عنوان شده در پاسپورت هم کوچکترین اعتمادی داشت چون قطع به یقین این اسامی هیچ یک دروست نبوده و بطور کلی‌ جعلی است .

پنجشنبه، بهمن ۲۷، ۱۳۹۰

تیم بمب گذاری در بانکوک

در حال حاضر تصاویر این افراد را منتشر می‌کنم
و پس از پیگیری‌های لازم مشروح موضوع را مینویسم






سعید مرادی در انفجار روز سه شنبه دو پای خود را از دست داد و  در بیمارستان چولالونگکورن بستری است .

محمد هزایی در فرودگاه سووارنابومی  و مسعود صداقت زاده نیز در کوالالامپور مالزی دستگیر شد .

 لیلا روحانی  فراری است و خانه ای واقع در خیابان ۳۱ "پریدی بانومیونگ" نزدیک خیابان سوکومویت را اجاره کرده بود


دوشنبه، بهمن ۲۴، ۱۳۹۰

کالبد شکافی مرگ پنج سردار سپاه و سکوت ولی‌ امر مسلمین ؟ ! ....

 ( در تابلوی شام آخر )
چند روز پیش با خبر شدم که سردار سرتیپ پاسدار ‌ستاد احمد سوداگر ، فرمانده پیشین اطلاعات و امنیت قرار خاتم النبیا به جمع چهار تن از دوستانش پر کشید و قبل از آنکه در زیر آگهی‌ ترحیمش بنویسند احمد جان شهادت مبارک .. نوشتند مرحوم مغفور و یادگار دوران جنگ و خبری از القاب شهید و از این جور چیزها نبود . آره احمد سوداگر هم به دلیل سکته قلبی این جهان را ترک کرد و مشکوکانه در بستر خاک ارمید و پرونده‌اش هم بسته شد ، همانند آن چهار تن دیگر . اما نکته اینجاست که چرا در پشت پرده این سریال سکته‌ها و مرگ‌ها که حضرت عزراییل را اینقدر در نوازش سردارن سپاه پر کار کرده که اصلا وقت ندارد جان هیچ بنده دیگری را بگیرد ، نشنیدن پیام تسلیت و تبریک ولی‌ امر مسلمین جهان است هیچ خبری از ناراحتی‌ آقا مبنی بر عزادار بودن ایشان در سوگ فرزندان انقلاب به گوش نرسید و ایشان هم نزول اجلال نکردند بر اقامه نماز میت ، نه خود آمد و نه رئیس دفترش و نه فرستاده‌اش و نه هیچ کس دیگر از نزدیکان دفترش و نه حتی وحید حقانیان که الان همه کاره‌اش است .


 اگر به قبل بر گردیم میبینیم که تمام این پنج سردار شربت و شهد شهادت نچشیده ، همگی‌ از دوستان گرمابه و گلستان سردار سرتیپ پاسدار حسین علایی هستند که چند وقت پیش کاری کرد و نامه نوشت و صدای همه را در آورد و تمام بسیجیانی که تا دیروز سردار علایی برای اینان قبله گاه یک رزمنده واقعی بود به ناگهان ریختند جلوی درب منزل علایی و آن سر و صدا را بپا کردند و با رنگ روی در و دیوار منزل حسین علایی نوشتند مرگ بر منافق . !!!  آری سردار دیروز جبهه‌های جنگ که تا همین چند وقت پیش همه با سلام و صلوات جلویش خم و راست می‌شدند به یک باره شد منافق و ضدّ نظام و هر آنچه که نباید میشد ..


 این پنج نفر هم که همگی‌ از دوستان گرمابه و گلستان همدیگر بودند پس از ماجرای سردار علایی هر یک به نوعی اعتراض کردند که این چه وضعی است که در آورده شده است و چرا باید با یک فرزند امام و انقلاب این گونه رفتار کرد و هر کدام به نوعی و بسته به ظرفیت ارتباطی خود با استفاده از نفوذ شخصی و ارتباطاتی خودشان نامه‌ها و شکایت نامه‌های فراوانی به دفتر خامنه‌ای و رحیم صفوی ارسال کردند و اعلام انزجار کردند از این ماجرای تجمع در جلوی درب منزل سردار علایی ..


این نامه پراکنی‌ها به طور گسترده ادامه یافت و حتی باعث شد که سردار نظری که از فرماندهان عالی‌ رتبه و از دوستان نزدیک علایی است و با وحید حقانیان دارای ارتباط بسیار خوب و نزدیکی‌ هست ، در یکی از تردد‌های خود به بیت رهبری بر سر این موضوع با وحید حقانیان مشاجره لفظی کند که :  تقصیر شماست با سردار علایی اینگونه رفتار کردند ، شما با علایی مشکل داری و ایشان را یکی از مسببان آن پرونده جنجالی خود در سپاه میدانی‌ و به خاطر ایشان و چند نفر دیگر میخواستی از سپاه بیرون بیایی و بواسطه نسبت فامیلی همسرت با آقای گلپایگانی که رئیس دفتر خامنه ای است توانستی برای همه افراد دخیل در پرونده ات درد سر درست کنی‌ و حالا هم آمدی و جا خوش کرده‌ای اینجا و شدی همه کاره آقا و نفر می‌فرستی جلوی درب منزل سردار علایی و آبرو ریزی میکنی‌ و میگویی شعار بنویسند و هر کاری دلت میخواهد میکنی‌ و اصلا به این فکر نیستی‌ که داری با بچه‌های جنگ چه میکنی‌ فقط به فکر انتقام و زهر چشم گیری از مشکلات و مسببان گذشته خود هستی‌ ، حالا هم که برای تو خیلی‌ هم خوب شده و به همه جا رسیده‌ای پس این کارها چیست که میکنی‌ ...

 و چند روز بعد هم سردار احمد سودگر در مجمع شورای هماهنگی زیر مجموعه‌‌های اطلاعاتی قرار گاه خاتم به نسبت همان حرفهای سردار نظری ، چیزهای دیگری را عنوان می‌کند و بعد هم همگی‌ این پنج مرحوم هر یک به نوعی آب در آسیاب ریخته که امروز با علایی اینکار را کردند و فردا نوبت تک‌ تک‌ ماست . و هر یک به نوعی از دست آویز‌های خود یا بهتر بگوییم ( آتو‌ها ) شروع به صحبت کرده و تمام این حرفها به گوش آنهایی که نباید برسد می‌رسد و پس از پراکنده شدن تمام این حرفها در میان جمع‌های سرداران و قدیمی‌‌های سپاه : 

 باعث میشود که رحیم صفوی فرمانده سابق سپاه و مشاور عالی‌ رهبر خود نیز به جمع این بازی کنندگان پیوسته و همگی‌ آنها را به ضیافت شامی در مجموعه‌ ۱۳ آبان یا همان ( لانه جاسوسی سابق ) دعوت کند و جویای کم و کیف موضوع گردد و علت ابراز ناراحتی‌ و عنوان شدن برخی‌ از حرفهای همیشه سر به مهر را جویا میشود و به نوعی در مقام دلجویی بر میاد و از آنها میخواهد همان گونه که تا کنون با نظام بوده اند و برای راه امام و انقلاب تلاش کرده اند باز هم هم چنان در همین مسیر بمانند و اسیر دست یک سری تحرکات دشمن ساخته نشوند .

( شاهد جمع شدم این چند نفر در مجموعه‌ سیزده آبان که خیلی‌ هم جای سؤال دارد :  که چرا این مهمانی در آنجا برگزار شده هم این است که : پس از پایان مراسم شام  و گفتگوهای این آقایان و در زمان خروج اتومبیل   حامل رحیم صفوی  از درب مجموعه
۱۳آبان که قبلاً تابلوی هنرستان سپاه در بالای آن بود ، اتومبیل اسکورت این فرد در زمان گردش به داخل خیابان با یک اتومبیل دیگر به شدت برخورد می‌کند و این امر موجب میشود در آن موقع شب - ترافیک و راه بندان بسیار شدیدی حدود ۲ ساعت در آن منطقه بوجود بیاید و تمام پرسنل حاضر در مجموعه‌ سیزده آبان از کادر و سرباز گرفته همه به صورت مسلح تمام طول دیوار مجموعه‌ سیزده آبان را پوشش امنیتی‌ بدهند که این موضوع برای ساکنین آن منطقه بسیار تعجب آور بوده است  ) .

تنها پس از گذشت چند روز از این ماجرا و جلسه در مجموعه‌ سیزده آبان 

 نفر اول آن جمع به ناگهان بر اثر بیماری و درد و ... به جای شربت شهادت ، شربت سکته نوش جان می‌کند و بدون هیچ ردی و آثاری از شهید شدن به ناگهان مرحوم میشود و الباقی ماجرا که دیگر خودتان میدانید .  این سرداران و فرزندان امام و انقلاب و جنگ یکی یکی بدون نوشیدن شربت شهادت ، فقط مرحوم میشوند آن هم از نوع عادی و نه حتی به خاطرات صدمات دوران جنگ که شهید به حساب بیایند . 

  بدین سان تابلوی شام آخر در مورد سرداران و بزرگان جنگ که همه‌شان یادگارها و فرزندان امام و انقلاب بودند بدست نقاشان چیره دست ، صورت پوشیده در حال رقم خوردن است .

و از این پس هم باید به گوش باشیم که دیگر یادگاران جنگ و امام و انقلاب بدون خوردن شربت شهادت و تنها با نوشیدن شربت سکته طعم شهادت را نچشند ..

افرادی چون : سردار حسین علایی ، سردار نظری ، سردار حمید حسام ، سرهنگ ایران پور ، سرهنگ ولیان ، سردار توحیدی ، سرهنگ حق گو ، و خیلی‌‌های دیگر ... حال با این تفاسیر خودتان قضاوت کنید که چرا علی‌ خامنه‌ای و اطرافیانش سکوتی معنا دار در مورد این مرگ‌ها گرفته اند و اصلا حرفی‌ نمیزنند .

آیا در فکر ترسیم یک تابلوی دیگر شام آخر هستند ؟

جمعه، بهمن ۲۱، ۱۳۹۰

مرگ مشکوک پنجمین سردار عالی‌ رتبه سپاه


سردار سرتیپ پاسدار
 احمد سوداگر
بر اثر حمله قلبی
فوت کرد .

احمد سوداگر نامش برای تمامی آنهایی که با سیستم نظامی ایران آشنایی دارند بسیار آشنانست . احمد سوداگر که بیشتر به خاطر توانمندیهای امنیتی‌ و اطلاعاتی‌اش زبانزد نیروهای سپاه بود بر اثر حمله قلبی فوت کرد . این پنجمین مرگ مشکوک فرماندهان عالی‌ رتبه نظامی و اطلاعاتی در سپاه است . 

همزمان با اظهار نارضایتی تنی چند از سران و فرماندهان سپاه با نوع مدیریت و رهبری نظامی در سپاه به نوعی پاک سازی فیزیکی‌ در سپاه 
شروع شده است . طی ماه‌های اخیر ۴ فرمانده عالی‌ رتبه و دارای مسئولیت‌های سنگین در سپاه تماماً بر اثر حمله قلبی فوت شده اند و این خود نشانگر شروع حذف فیزیکی‌ چهره‌های مخالف و البته سرشناس در داخل سپاه است .

 متعاقباً اخبار و اطلاعات کامل تر را منتشر خواهم کرد

پنجشنبه، بهمن ۲۰، ۱۳۹۰




( قسمت دوم )



هر گونه استفاده از این اسناد بدون ذکر نام منبع و وبلاگ پیگرد قانونی‌ دارد
















افشای اسناد دزدی ، غارت ، چپاول در مجلس شورای اسلامی
( قسمت اول )


با سلام خدمت دوستان و همراهان گرامی‌
 
با توجه به نزدیک شدن ایام انتخابات مجلس پوشالی و دروغ سیستم حکومتی ایران ، که از چندین روز قبل هم رسانه‌های حکومتی ایران در همین مورد اقدام به مانورهای گوناگون کرده و حسابی‌ به تکاپو افتاده اند که به هر نحوی که شده از طریق جنگ روانی‌ و انواع ابزارها و حربه‌ها سعی در مشتاق نشان دادن مردم برای شرکت در انتخابات کنند . اما از آنجایی که که تمام این برنامه‌ها و حرکت‌ها فقط در سمت و سوی نیل به اهداف شوم حکومتی دارد و تنها هدف آن به مقصود رساندن امیال پلید و جراران حاکم ایران است .


تصمیم گرفتم که گوشه‌ای از

اسناد ، مدارک ، مکاتبات ، دستنویس‌ها ، لوایح ، قانونها ، و بخشنامه‌هایی‌ که در اصل موضوع چیز دیگر و در هنگام ارائه به ملت به ناگهان تغییری ۱۸۰ درجه را می‌کند برایتان افشا کنم تا تمام ملت بزرگوار ایران بداند که تصمیمات مجلس ایران در اصل و واقعیت آن چیزی نیست که برای مردم عنوان میشود ، تصمیم گرفتم افشا کنم تا همگان بدانند بودجه‌های میلیاردی چگونه حیف و میل میشود ،

تصمیم گرفتم افشا کنم تا همگان بدانند وقتی‌ عنوان میشود
 
۸۹/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰  میلیارد تومان
  
از بودجه کشور غیب میشود و اصلا معلوم نیست در جیب چه کسی‌ رفته است چگونه این شعبده بازی انجام می‌پذیرد .


تصمیم گرفتم افشا کنم تا همگان بدانند

وقتی‌ در تلویزیون رسمی ایران عنوان میشود در یک استان

۶/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰میلیارد تومان 

به خاطر سفرهای استانی رئیس جمهور بودجه پرداخت شده همه بدانند که این مبلغ آن چیزی نیست که عنوان شده .


  تصمیم گرفتم افشا کنم تا همگان بدانند
خیانتی که در جایی‌ به نام
خانه ملت 
به مردم ایران روا داشته میشود 
تا چه حد وسیع و گسترده است .

مردم بدانند نمایندگان آنها شریک دزد و رفیق قافله اند . تصمیم گرفتم افشا کنم تا همگان بدانند که اگر در این انتخابات شرکت نکنند چه خدمتی به خودشان و کشور ایران میشود . تصمیم گرفتم تا افشا کنم تا چهره واقعی دزدها بیشتر از پیش معلوم شود ، تصمیم گرفتم افشا کنم که خون نا حق لاله‌های میهنمان پایمال نگردد ، تصمیم گرفتم افشا کنم تا شاید برای یک بار هم که شده همگان بخوانند و همه با هم یک صدا ، دست در دست هم با عزمی راسخ جلوی این سفاکان و از خدا بی‌ خبران قد علم کنند و کوس رسوایی این خائنان ملت را بصدا در آورند .

در مورد این افشا گری هم چون امکانات من متاسفانه کم هست و از پشتیبانی ابزاری خوبی‌ برخوردار نیستم و به همین دلیل فقط تعداد محدودی از این اسناد را میتوانم افشا کنم البته قرار بود برای افشا تمام این اسناد و مدارک به طور کامل از کمک چند نفر در خارج از کشور استفاده کنم که البته پیشنهاد  خودشان بود  و درست در آخرین لحظه  تصمیمشان عوض شد و  جا زدند        ( حالا کی‌ و چی‌ بماند )   مهم این هست که جا زدند برای من هم فرقی نمیکند چون من از این جور چیزهای رنگ و وارنگ زیاد دیدم و برایم مهم نیست  ،  اما با عرض پوزش از شما خوانندگان عزیز :  به همین دلیل ( جا ) زدن این امکان برای من نیست که تمام این اسناد را به طور کامل افشا کنم و فقط تنها به چند مورد آن اشاره می‌کنم .

اما در هر زمان ممکنه که این امکان برایم از باب پشتیبانی ابزاری فراهم گردید حتما تمام این اسناد را افشا خواهم کرد ، در ضمن از همین جا از تمام آنانی‌ که در دسترسی‌ من به این اسناد مرا کمک کردند و با به خطر انداختن خود موجبات رسوائی این خائنان ملت را فراهم کردند بسیار بسیار ممنون هستم .

چهارشنبه، بهمن ۱۹، ۱۳۹۰

فقط چند عکس ........ بدون هیچ متنی ........ اما با حرفهای زیاد

( قسمت پنجم )












یکشنبه، بهمن ۱۶، ۱۳۹۰

مرکز جاسوسی ایران در کانادا - تورنتو

 با نام پوششی

 ( مرکز مطالعات ایران )


زیر گروه حوزه  کاردار فرهنگی‌ سفارت ایران در کانادا

این ساختمان یکی از واحدهای پوششی وزارت اطلاعات و همچنین نیروی قدس سپاه میباشد .  

ساختمان دارای سه‌ درب ورودی است که در ظاهر فقط یکی از دربها مخصوص تردد میباشد ، فضای داخلی دارای دو نوع معماری بوده و فقط دفاتر قسمت ورودی اصلی‌ قابل رویت میباشد در ظاهر هیچ گونه شک و شبهه‌ای برای مراجعه کننده بوجود نمیاورد و اصلا کسی‌ به نوع فضای داخلی‌ این مکان حتی کوچکترین سؤ نظری نمی‌برد .  معماری ساختمان به گونه‌ای طراحی‌ شده که از از خارج ۵/۲ طبقه به نظر می‌رسد اما در اصل این ساختمان  ۵/۳  طبقه بوده و شامل طبقه پایین ( یا همان زیر زمین ) طبقه همکف و طبقه وسط و بالا میباشد .  ساختمان مذکور از هفت جهت مختلف دارای وسعت دید بسیار بالا بوده و از داخل نیز توسط سیستم مدار بسته تمام ترددهای بیرونی‌ و درونی‌ کاملا کنترل میشود . این ساختمان دارای سه‌ سیستم برق میباشد . سیستم برق شهری ، سیستم برق دیزل و سیستم برق خطر . کابل کشی‌ برق به گونه‌ای انجام گرفته که احتمال هر نوع خرابکاری صفر میباشد یعنی تمام سیستم کابلاهای کار شده فقط نمایشی بوده و کابلهای اصلی‌ از داخل کانال از بین دیوار عبور داده شده است . نوع شیشه‌های بکار رفته غیر قابل دید از بیرون بوده و تصویری که از بیرون توسط فرد دیده میشود تصویر مجازی با سیستم ویدئو پرژکشن میباشد که به صورت لیزری فعّال است .  دوربین عکاسی دیجیتال پیشرفته‌ای از نوع  ( فونیکس )  با قابلیت ضبط عکس لحظه به لحظه در زمان ورود هر فرد با باز شدن درب ورودی فعّال شده و از هر فرد وارد شونده تا ۱۷ فریم عکس از سه‌ جهت مختلف (( روبرو ، چپ ، راست )) تهیه می‌کند .  اغلب قرارهای پوششی سفارت در این مرکز گذاشته میشود ، این محل در مکانی‌ قرار گرفته که امکان تردد ماشین با سرعت بالا وجود ندارد . اغلب تماس‌های صورت گرفته از این محل فقط به وسیله موبایل ماهواره‌ای ثریا انجام میشود و از خط زمینی‌ آن فقط برای موارد کاملا عادی استفاده میگردد .  تمام پسنل این مرکز از سپاهیان مامور به خدمت در وزارت امور خارجه بوده و اصلا کارمند وزارت امور خارجه نیستند ،  فقط مدت کوتاهی یک تبعه افغانی در این محل کار میکرده که طبق آخرین اخباری که به دست من رسیده دیگر در این محل کار نمیکند .   وظیفه اصلی‌ این مرکز کنترل تحرکات سیستم‌های مخالف حکومت ایران ، ایجاد ارتباط بین گروه‌های مسلمان ، شناسایی پناهندگان دارای وضعیت نابسامان مالی‌ ، تهیه و تدارک قرار‌های وزارتی با عوامل مخبر در کشور کانادا ، شناسایی مسلمانان تند رو ، پشتیبانی مالی‌ از نفرات خاص ، که غالبا در پوشش انجام کارهای فرهنگی‌ و هنری میباشد .   در صورت کنترل ترددها به این مرکز که البته امکان بسیار کم است با توجه به نوع منطقه و فضای اطراف و سیستم کنترل مدار بسته غیر قابل دید و نا محسوس این مرکز -   حتما متوجه خواهید شد که تمام ترددها فقط به یک سری افراد خاص خلاصه شده و تحت هیچ شرایطی این ترددها در طول ایام هفته زیاد نیست و دست کم فقط در طول هفته بین ۷ تا ۱۱ نفر مراجعه کننده دارد و همیشه هم این مراجعه کنندگان ثابت هستند   مگر میهمانان این مرکز که خارجی و غیر ایرانی هستند . و مثلاً برای کنفرانس یا برنامه خاصی‌ به این مرکز مراجعه میکنند که آن هم فقط با قرار و هماهنگی قبلی‌ است .
فقط چند عکس ........ بدون هیچ متنی ........ اما با حرفهای زیاد
( قسمت چهارم )























شنبه، بهمن ۱۵، ۱۳۹۰

فقط چند عکس ..... بدون هیچ متنی ...... اما با حرفها و سوالهای زیاد

( قسمت سوم )













جمعه، بهمن ۱۴، ۱۳۹۰

فقط چند عکس ..... بدون هیچ متنی ...... اما با حرفها و سوالهای زیاد



( قسمت دوم )