کل نماهای صفحه

جمعه، آذر ۲۹، ۱۳۹۲

ماجراهای حاج حسین آقا ضراب و آقا زاده محترم ( متهم پول شویی در ترکیه ) بخش دوم ( حسین ضراب )

ماجراهای حاج حسین آقا ضراب و آقا زاده محترم


 نگاهی‌ اجمالی به وضعیت تجاری حاج حسین ضراب
 و
 رضا ضراب ( متهم پولشویی در ترکیه ) در ایران و ترکیه


  بخش دوم ( حسین ضراب ) 



در قسمت اول تا آنجا مطلب عنوان شد که حسین ضراب توانست در کمتر از ۵ سال کارخانه و مجتمع عظیم فولادی خود را بدون دخالت و سهامداری حتی یک ارگان دولتی به مرحله بهره برداری برساند  .


وی در همان مراسم افتتاحیه به خاطر خوش خدمتی مجدد از آب گل‌  آلود ماهی‌ گرفته و با توجه به زلزله شدیدی که در استان آذربایجان شرقی‌ رخ داده بود عنوان می‌کند به یمن افتتاح این مجتمع عظیم کارخانه  تولید فولاد و به دلیل زلزله شدیدی که در استان اتفاق افتاده است مبلغ پنج میلیارد ریال معادل پانصد میلیون تومان کمک بلا عوض به مناطق زلزله زده پرداخت می‌کند اما هیچ گاه این پول در ستاد بازسازی مناطق زلزده استان آذربایجان شرقی‌ دیده نشد و فقط تعریف آن صورت پذیرفت و از طریق رسانه‌های حکومتی در صدر خروجی اخبار قرار گرفت . کاری کاملاً بعید و دور از ذهن که هم پوشش خبری در سطح وسیعی برای افتتاح یک مجتمع عظیم کاملاً خصوصی و بدون سرمایه گذاری دولتی و از طرفی‌ دیگر در همان روز افتتاح اعلام کمک چند صد میلیون تومانی توسط صاحب همان شرکت و کارخانه 

                              اما حالا آن مبلغ کلان کجاست و چه شده ( پیداکنید پرتقال فروش را ) 



 کارخانه عظیم فولاد کاوه تیکمه داش به شماره  ۳۵۳ در تاریخ ۸۷/۰۲/۲۲ به ثبت رسیده است



 نکته جالب توجه اینکه هنوز کلنگ افتتاح به زمین نخورده کارخانه مذکور شماره ثبت هم دریافت کرده است یعنی به عبارتی دیگر هنوز دستگاه نیامده و هیچ سقف و ستونی بر قرار نشده سازمان استاندارد ، وزارت صنایع و معادن و تمام ارگانهای ذیربط تأیید کردند که کیفیت تمام محصولات درج یک ، فاقد هیچ گونه مشکل از نظر کمی‌ و کیفی بوده و دستور ثبت کارخانه را هم صادر کردند    !!!!!!!!!????????  




مدیر عامل حسین ضراب و رئیس هیت مدیره رضا ضراب فرزند وی که متولد ۱۳۶۲ هجری شمسی‌ در شهر تبریز است . 



اما موضوع به همین جا ختم نمیشود و سوالات زیادی در ذهن بوجود میاید که این فرد بدون دریافت حتی یک ریال وام ، بدون مشارکت دولتی ، بدون اخذ فاینانس ، با این همه تحریم کالاهای صنعتی برای کشور ایران و خیلی‌ از این سوال و جواب‌های بیشمار چگونه توانست این مجتمع عظیم فولادی را در کمتر از ۵ سال به بهره برداری برساند و لوازم و تجهیزات مورد نیازش را از کجا تهیه کرد که اغلب آنها در لیست تحریم‌های ایرانی هستند . و وی بدون هیچ گونه مشکلی توانست از موانع این چنین عظیمی‌ در پیش پایش عبور کرده و کارخانه ای‌ احداث کند که فقط ۲۲۰۰ پرسنل دارد در حالی‌ که در حال حاضر بخش اعظمی از کارخانه ذوب آهن اصفهان به دلیل از کار افتادگی دستگاه‌ها و کوره‌ها و ریلهای دوار کوره گداخت که تماماً در لیست ابزار تحریمی ایران است از حالت بهره برداری به حالت از کار افتادگی در آمده و ساخت و تکمیل و تعمیر آنها از عهده مدیران و مهندسانش بر نمی آید ، اما حاج حسین ضراب به راحتی‌ این چنین کارخانه عظیمی‌ را در ظرف کمتر از ۵ سال به بهره برداری خط تولید رسانده آنهم یک کارخانه کاملاً خصوصی را ولی‌ ذوب آهن اصفهان در حال حاضر ۲۷ درصد خط تولیدش به دلیل وجود ابزار و ادوات و دستگاه‌های تحریمی از کار افتاده است ؟


 چرای این ماجرا و چگونگی‌ آن و ارتباط این فرد با پشت پرده جریان دولت نهم چیست در قسمت بعدی توضیح داده میشود 

پایان بخش دوم

 این داستان ادامه دارد 


پنجشنبه، آذر ۲۸، ۱۳۹۲

ماجراهای حاج حسین آقا ضراب و آقا زاده محترم ( متهم پول شویی در ترکیه ) بخش اول ( حسین ضراب )

ماجراهای حاج حسین آقا ضراب و آقا زاده محترم 

نگاهی‌ اجمالی به وضعیت تجاری حاج حسین ضراب
 و
 رضا ضراب ( متهم پول شویی در ترکیه ) در ایران و ترکیه

بخش اول (حسین ضراب) 

چندی روزی است که تیتر اخبار کشور ترکیه حول محور دستگیری تعدادی از افراد با نفوذ و تجار آن کشور در مورد پول شویی و خرابکاری اقتصادی و دور زدن تحریم‌های اعمال شده برای کشور ایران از جانب این افراد مطرح گردیده است . 

یکی از افرادی که در صدر این موضوع و جریان است رضا ضراب جوان ۳۰ ساله ایرانی  است . 




 که قسمت اعظم این اخبار حول محور وی بیان میشود اما این شخص چه کسی‌ است و چه ارتباطی میتواند به این موضوع داشته باشد جای سوالات فراوان است که وی به عنوان یک جوان کم و سنّ و سال چگونه میتواند در کشوری به مانند ترکیه آنچنان نام و رسمی‌ برای خود دست و پا کند که در محور کانون اخبار قرار بگیرد . 

 با نگاهی‌ اجمالی به تاریخه زندگی‌ این فرد قسمتی‌ از زوایای پنهان زندگی‌ وی روشن و تا حد زیادی به خیلی‌ از سولات پیش آمده در خصوص وی میتوان پی‌ برد .


اما اصل ماجرا از ابتدا تا کنون از پدر ( حسین ضراب ) تا پسر( رضا ضراب )

حسین ضراب متمول تبریزی در سالهای ابتدایی جنگ ایران وعراق  ابتدا به ترکیه و سپس به امارات متحده عربی‌( دوبی )  نقل مکان کرده و برای در امان ماندن از صدمات جنگ قسمت اعظمی از ثروت خود رامنتقل و در آنجا ابتدا به فعالیّت‌های گمرکی و سپس وارد بازار ارز و طلا و جواهر میشود و موفّق میشود در زمان کوتاهی با جلب اعتماد گروه‌های فعّال در امر بورس و نقل و انتقال دلار جای برای خود در بازار و میا‌‌ن تجار دست و پا کرده صرافی ضراب را افتتاح نماید .


 وی با استفاده از موقعیت مذهبی‌ خانواده خود در تبریز و همچنین با بهره گیری از روابط و رانت‌های زمان جنگ در ایران به واسطه مذهبی‌ بودن خانواده‌اش سهم بسیار زیادی را در خصوص دنبال و فصل مشکلات دلاری ایران در خصوص تهیه و پرداخت خرید‌های خارجی‌ زمان جنگ به عهده بگیرد و بدین ترتیب خوش خدمتیهای بسیار زیادی به حکومت نشان دهد . 

این موضوع موجب رشد فزاینده وی در خصوص امر تجارت گردید و به یک باره در طول سالهای جنگ ثروت نامبرده در حدود ۱۰ برابر افزایش پیدا کرد در تمام این سالها وی از هر گونه خوش خدمتی برای سیستم جمهوری اسلامی کوتاهی نکرده و حتی در برخی‌ موارد تا مرز رسوا شدن فعالیّت‌های وی پیش رفته است .

 اما وی پس از سالهای جنگ به یک باره مجدد در داخل کشور با یک حضور پر رنگ شروع به کار کرده و با استفاده از روابط و سوابق درخشان خوش خدمتیهایش در دوران جنگ قدم در راهی‌ میگذارد که بالغ بر میلیارد‌ها تومان اعتبار لازم داشته و حتی  بر اساس قوانین ثبت شرکتها در جمهوری اسلامی و همچنین مصوبات مجلس و سایر ارگان مربوط در امر احداث مراکز صنعتی و الیاژی بدون دخالت مستقیم دولت و سهام دار بودن دولت در ردیف موسسان نامبرده اقدام به تاسیس کارخانه خصوصی فولاد و آلیاژ‌های فولادی مینماید که با موافقت بلادرنگ تمام مقامات روبرو شده ومراسم کلنگ زنی‌  آن در  ۲۲ اردیبهشت ماه هشتادو هفتبا حضور مقامات کشوری و استانی انجام می‌پذیرد .


 و در  تاریخ هجدهم مهرماه نودویک رسماً با حضور مقامات استانی به بهره برداری می‌رسد .



 یعنی در کمتر از ۵ سال کارخانه عظیمی‌ آن هم در سطح فولاد سازی با آن همه تجهیزات و امکانات که نیمی بیشتر آن ابزار و ادوات در فهرست لیست کالاهای  تحریمی  ایران قرار دارد و حال چگونه وی توانسته این ابزار و ادوات بسیار پیشرفته و گران قیمت و در عین حال تحریمی را وارد کشور کند جای سوال داشته که در ذیل به آن اشاره می‌کنم .

لازم به توضیح است کارخانه فولاد سازی نامبرده با مشخصات زیر ثبت احداث و به بهره برداری رسیده است برای حصول اطمینان شما عزیزان از اطلاعات عنوان شده اخبار رسانه‌های حکومتی که مسئولیت پوشش خبری افتتاح این مجتمع عظیم تولید فولاد را آن هم در بخش خصوصی به عهده داشتند به صورت تصویری اعلام می‌کنم

( ای‌ کاش در ایران از تمام افتتاحیه‌های مجتمع بخش خصوصی)
 ( اینگونه پوشش خبری صورت پذیرد )

پایان بخش اول
 این داستان ادامه دارد 

چندین ماه غیبت نسبتاً طولانی


با سلام و درود به دوستان و خوانندگان گرامی‌ 


پس از چندین ماه غیبت نسبتاً طولانی که به واسطه برخی‌ از مشکلات جسمی‌ برایم پیش آمده بود و امکان پی‌گیری را در خصوص مسایل این وبلاگ از من سلب نموده بود مجدد در خدمت شما عزیزان هستم .

 اما با توجه به برخی‌ حساسیت‌ها در مورد برخی‌ مسایل ابتدا به موردی مهم اشاره می‌کنم و سپس به مسایل گذشته مطرح شده در وبلاگ می‌پردازم 

یکشنبه، تیر ۱۶، ۱۳۹۲

علی‌ دایی و بابک زنجانی ( اسرار ناگفته - بخش یک )

علی‌ دایی و بابک زنجانی 

( اسرار ناگفته - بخش یک  )




 از شروع وقایع و حرف و حدیث‌های پیرامون بابک زنجانی و رانت خواری‌های او و سؤ استفاده‌هایش پای علی‌ دایی هم به میا‌ن آمده بود اما علی‌ دایی همیشه با سیاست خاص خودش نام خود را از کنار فعالیت‌های بابک زنجانی حذف کرده بود و تحت هیچ شرایطی به قول معروف ( دم به تله ) نمی‌داد . 

 این اولین عکس تا قسمت بعدی

یکشنبه، تیر ۰۹، ۱۳۹۲

کشته شدن مخالف سر سخت و شماره یک حزب الله لبنان و حامی‌ مخالفان سوریه در صیدا لبنان

                    
 
شیخ احمد الاسیرمخالف سر سخت و شماره یک  حزب الله لبنان  کشته شد
 
 
 
یک رونامه کویتی از کشته شدن شیخ احمد الاسیر و فضل شاکر از سلفی های افراطی لبنان در درگیری های اخیر شهر صیدا خبر داد . 
 
 روزنامه الانباء کویت اعلام کرد 
 
   شیخ احمد الاسیر سلفی لبنان به همراه فضل شاکر خواننده لبنانی حامی سلفی ها و فرمانده شاخه نظامی طرفداران الاسیر و دو تن دیگر از مسئولان ارشد وی در درگیری های اخیر در شهر صیدا واقع در جنوب لبنان کشته شده اند.

 این روزنامه در ادامه اعلام کرد که احمد الاسیر در جریان آتش سوزی در درگیری های اخیر شهر صیدا جان خود را از دست داده است لذا تشخیص هویت وی بر اثر سوختگی به تاخیر افتاده است. این در حالی است که مقامات و مسئولان لبنان هنوز این خبر را تایید نکرده اند و نیروهای ارتش لبنان عملیات گسترده ای را برای جستجوی شیخ احمد الاسیر آغاز کرده اند. احمد الاسیر از مخالفان سرسخت حزب الله و نظام حاکم در سوریه و حامی مخالفان مسلح سوری محسوب می شود.

 پیش از این خبرهایی منتشر شده بود مبنی بر اینکه شیخ احمد الاسیر با لباس زنانه به سفارت قطر در بیروت فرار کرده است .
در حال حاضر و با توجه به این خبر بدون شک رهبران حزب الله لبنان علی‌ الخصوص  سید حسن نصر الله ، حامیان و طرفداران اصلی‌ حزب الله لبنان ، ایران و همچنین نیروی قدس سپاه و  شاخه برون مرزی آن در لبنان میتوانند نفس راحتی‌ بکشند . شیخ احمد از مخالفان سر سخت شیعیان لبنان و دشمن شماره یک سید حسن نصر الله به شمار می‌آمد و رهبری سلفی‌های لبنان را به عهد داشت ، او حتی در برخی‌ تصاویر منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی از قبیل فیس بوک ، تویتر ، یو تیوب و غیره در حال جنگ با نظامیان سوری در اطراف دمشق پایتخت سوریه مشاهده شده . او یکی از مخالفان سر سخت دخالتهای ایران در لبنان بوده و به طور علنی کشتن ایرانی‌ها که به حزب الله کمک میکنند را حلال و جایز دانسته بود .

دکتر علی‌ اصغر سلطانیه نماینده دائم ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی

 
 
هیچ توضیحی نتونستم برای این عکس پیدا کنم
 
 

بستنی در برج میلاد تهران

 
به گفته گل رخسار رئیس برج میلاد سرو این بستنی همراه با ۲ گرم و ۳۰ سوت طلای خوراکی فقط در برج میلاد امکان پذیر بوده و قیمت پایه آن برای هر لیوان  همراه با ۱۰۹ گرم بستنی ۴۶۵ هزار تومان تعیین شده است .
 
نکته قابل توجه اینکه به دلیل برخی‌ از انتقادات مدتی سرو این بستنی ممنوع بوده
 
اما اگر شما جزو افرادی هستید که از امتیاز کارت ویژه میلاد بهره مند باشید این بستنی را میتوانید فقط در رستوران آفتابگردان سفارش داده و میل کنید .
 
 
 
 

شنبه، تیر ۰۸، ۱۳۹۲

یک مرد و چند پرچم . نگاهی‌ به زندگینامه و سوابق کاری سید محمد جهرمی


یک مرد و چند پرچم
 نگاهی‌ به زندگینامه و سوابق کاری سید محمد جهرمی
 شوهر دختر بزرگ علی‌ اکبر ناطق نوری
 
سوابق تحصیلی
  کارشناسی مدیریت دولتی-  کارشناسی ارشد مدیریت دولتی -  دکترای مدیریت استراتژیک
سمت های مهم مدیریتی جهرمی
 
 مسئول بنیاد مستضعفان و جانبازان استان گیلان (شش ماه)

 مسئول بنیاد مستضعفان و جانبازان استان‌های زنجان، آذربایجان غربی و شرقی و مازندران

 فرماندار آمل

 فرماندار شهرستان نور ۱۳۵۸

 معاون سیاسی استانداری استان مرکزی ۱۳۵۹

  مشاور وزیر کشور۱۳۶۰

  استاندار استان زنجان (فرودین ۱۳۶۱ تا خرداد ۱۳۶۳)

 استاندار استان لرستان ومسئول ستاد جنگ استان ایلام (۱۳۶۳ تا ۱۳۶۷)

 استاندار استان سمنان۱۳۶۷ تا ۱۳۶۸

 استاندار استان همدان۱۳۶۸ تا ۱۳۷۱

 استاندار استان فارس۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶
 
 رییس دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه آزاد واحد جنوب تهران ۱۳۷۶

  معاون حقوقی و امور کمیسیون‌های مجمع تشخیص مصلحت نظام ۱۳۸۱ -۱۳۷۶

  دبیر کمیسیون موارد خاص مجتمع تدوین چشم انداز بیست ساله در مجمع تشخیص مصلحت نظام ۱۳۸۱-۱۳۷۶

  معاون اجرایی شورای نگهبان ۱۳۸۴ - ۱۳۸۱

  وزیر کار و امور اجتماعی ۱۳۸۴- ۱۳۸۸

  مدیر عامل بانک صادرات ایران( ۱۳۸۸)
   پرداخت مبالغ هنگفت در  طرح موسوم به بنگاههای زود بازده، انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی و ادغام صندوق تعاون و صندوق مهر رضا و طرح جابجایی پایتخت از اقدامات وی بوده‌است. طرح بنگاه‌های زود بازده با اعلام شکست دولت متوقف شد و آثاری همچون تورم شدید خصوصا در بخش مسکن را در پی داشت. پس از اثبات جعلی بودن مدارک تحصیلی علی کردان، شایعاتی نیز پیرامون مدرک تحصیلی جهرمی مطرح شد.

آقای جهرمی کار خود را با مدرک دیپلم به مدت  ۱۴سال و بعد از آن به مدت ۱۸ سال ادامه داده و در بانک صادرات  چنان فعالیت و کارآیی داشت که  در تاریخ ۱۹ مهرماه۱۳۸۹ مبلغ  ۴ میلیارد و ۵۸۵ میلیون و ۹۷۵ هزار و ۹۶۹ ریال   به عنوان کارانه سه‌ ماهه دوم و کارانه سهم مدیر عامل و یک هفتۀ بعد یعنی به تاریخ ۲۶ مهرماه مبلغ ۲۹۷ میلیون و ۱۶۲ هزار و ۶۹۵ ریال هم به عنوان حقوق ماهیانه وی به حسابش واریز گردید .  روابط عمومی بانک صادرات در مورد حقوق آقای جهرمی که بدون پاداش و مزایا بالغ بر۳۰ میلیون تومان در ماه می شود توضیحی نداده است.

 بانک صادرات  اعلام کرد مبلغ ۳۰ میلیون تومانی که در تاریخ ۳۰ مهر به حساب دکتر جهرمی واریز شده، بابت ۱۳ ماه حقوق بازنشستگی ایشان بوده است. یعنی وزیر کار دولت نهم که در دولت دهم به مدیر عاملی بانک صادرات منصوب شده است، فقط دو میلیون و دویست هزار تومان حقوق بازنشستگی در ماه دریافت می کند که جدا از مبلغ حقوق مزایا حق جذب فوق العاده شغلی اضافه کار کارانه حقوق هیات مدیره و پاداش و سایر مبالغی است که از طرف بانک به ایشان پرداخت می شود.

 

یکشنبه، تیر ۰۲، ۱۳۹۲

جایزه و کمک مالی اسرائیل به فرزند نظریه‌پرداز اقتصادی سعید جلیلی

 جمشید درخشان  فرزند  نظریه پرداز اقتصادی سعید جلیلی


دانشگاه عبری اورشلیم کمک هزینه تحصیلی فرزند نظریه پرداز اقتصادی تیم سعید جلیلی را پرداخت کرده است. براساس اطلاعات مندرج در تارنمای دانشگاه آکسفورد لندن، چندی پیش جمشید درخشان، ضمن دریافت کمک هزینه تحصیلی از این دانشگاه، جایزه‌ای نیز از دانشگاه بن‌گوریون اسرائیل دریافت کرده است. گفتنی است دانشگاه بن‌گوریون به یادبود داوید بن‌گوریون  (نخستین نخست وزیر رژیم اسرائیل) تاسیس شده و کمک هزینه تحصیلی‌ای که به درخشان پرداخت شده، به یادبود گلدا مایر، نخست وزیر اسبق اسرائیل، بورسیه گلدا مایر نام دارد.
جمشید درخشان فرزند دکتر مسعود درخشان، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی است. او که امروزه تلاش می‌کند خود را  نظریه پرداز اقتصاد اسلامی معرفی کند، تا چندی پیش به عنوان متخصص اقتصاد سنجی و اقتصاد انرژی شناخته می‌شد و در دفتر مطالعات انرژی انگلستان مشغول به کار بود.+ +
 جمشید درخشان در دانشگاه اسرائیلی
بن‌گوریون

مسعود درخشان در کمپین انتخاباتی سعید جلیلی، نامزد نزدیک به دولت به عنوان نظریه پرداز اقتصادی مشغول فعالیت تبلیغاتی بوده و در فیلم تبلیغاتی سعید جلیلی حضوری پررنگ داشته است. وی در این فیلم تبلیغاتی به جای اظهارنظرهای اقتصادی و همچنین بدون هیچ توضیحی درباره روابط و خدمات متقابل فرزند خود با اسرائیل، از اینکه در تابلوهای خیابان‌ها، نام شهدا به انگلیسی هم نوشته می‌شود انتقاد کرد.

مسعود درخشان در این فیلم با استقبال از تحریم‌های بیشتر افزود:

« اگر همين فردا تحريم‎ها لغو شد آن وقت من می‎گويم که ما همه بايد عزا بگيريم. از نظر من در تاريخ صد ساله کشور از آغاز تاريخ کشف نفت در کشور تا اکنون هيچ لطف الهی از ناحيه نفت بر مردم ايران نيامده جز اين تحريم اخير.»
مسعود درخشان، نظریه پرداز اقتصادی سعید جلیلی

او همچنین همه کسبه ایران را نیروهایی معرفی کرد که به اقتصاد کشور ضربه می‌زنند! وی افزود «اين مسخره‏ بازی بود که خبرگزاری‎های خارجی به‎راه انداخته بودند که اگر دلار برسد به قيمت ۲۰۰۰ تومان، نظام واژگون می‎شود ولی الآن دلار به بيش از ۳۰۰۰ تومان رسيد و بحمد الله نظام اسلامی پابرجا و محکم است.»

گفتنی است که سعید جلیلی نزدیک‌ترین نامزد (در میان نامزدهای باقی‌مانده در رقابت‌های ریاست جمهوری ایران) به گفتمان محمود احمدی‌نژاد بوده و چندی پیش یک مقام اسرائیلی از پایان یافتن دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد ابراز تاسف کرده بود.
 خبرنگاران سبز

جمعه، خرداد ۳۱، ۱۳۹۲

پیامک‌های جدید وزارت اطلاعات به هموطنان+عکس

پیامک جدید وزارت اطلاعات ایران
 
 برای افرادی که در سطح شهر اقدام به جشن و پایکوبی میکردند
 
 هم برای انتخابات و هم برای فوتبال
 
 
 

سه‌شنبه، خرداد ۲۱، ۱۳۹۲

دکتر با آخرین مدرک تحصیلی‌ دیپلم طبیعی

            

             صورت وضعیت بازنشستگی وزیر جمهوری اسلامی

دوشنبه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۹۱

شنبه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۹۱

از تصادف تا واقعیت

آیا مرگ بازرس آژانس بین الملی انرژی اتمی‌ در خنداب اراک

تصادف بوده یا مشابه تصادف



دوشنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۳۹۱

محمد علی‌ رامین را بهتر بشناسیم .

محمد علی‌ رامین را بهتر بشناسیم

متولد ۱۳۳۲ در استان خوزستان شهرستان دزفول . دانشجوی اخراجی مقطع دکترای مهندسی‌ در کشور آلمان . معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران در دولت محمود احمدی نژاد .
محمد علی‌ رامین در سال ۱۳۵۶ و قبل از انقلاب نکبت بار خمینی به همراه همسر خود از ایران خارج شده و در کشور آلمان اقامت می‌گیرد ، وی در آن سالها عضو گروه دانشجویان مسلمان آلمان میشود و در آن زمان به مخالفت با شاه ایران میپردازد و مسئولیت پخش اعلامیه‌های خمینی در آلمان را به عهده می‌گیرد و به عنوان رابط بهشتی‌ در آلمان فعالیّت می‌کند ، پس از پیروزی انقلاب به ایران میاید ، اما به وی اعلام میگردد که مجدد به آلمان برگشته و در همان جا فعالیت کند ، وی مجدد به آلمان برگشته و توام با تحصیل در رشته مهندسی‌ به فئعالیتهای اسلامی خود پوشش گسترده تری را می‌دهد و در شهر کلاستال آلمان جمعیت اسلامی آن شهر را تشکیل میدهد و شروع به ترویج عقاید ضدّ اسرائیلی و آمریکایی مینماید ، در این بین نیز کتب اسلامی مذهب شیعه را در شهر میان دانشجویان و مردم پخش می‌کند و موفق میشود تعدادی از دانشجویان اهل تسنن را به مذهب شیعه دعوت کند . با شروع جنگ ایران و عراق وی مجدد به ایران بر میگردد ولی‌ مجدد از طرف بهشتی‌ مامور به کار در آلمان میگردد و باز هم به آلمان عزیمت می‌کند ، در دوران جنگ وی نقش رابط خرید سلاح و مهمات را ایفا می‌کند و از طریق وی که با همکاری تنی چند از دوستانش در این موضوع اشتغال داشتند موفق به خریداری سلاح و مهمات و انتقال به ایران میگردد ، در همین خلال وی از طرف بهشتی‌ مسول پیگیری امور مرکز اسلامی ایران در هامبورگ میگردد و خدمات زیادی نیز در آن جا از خود نشان میدهد ، یکی از مهمترین کارهای وی که در آلمان و در زمان جنگ انجام میدهد واسطه گری برای خرید ۵۰۰ پالت جیوه قرمز توسط یک سری مافیای روس برای مهمات سازی جهت ساخت بمب در دوران جنگ بین ایران و عراق است . وی در همین اثنا به عنوان رابط اسلامی و شناسایی دانشجویان عرب ضدّ اسرائیل در آلمان میگردد که بتواند تعدادی را برای انجام عملیات خرابکارانه در کشور‌های مختلف بر ضدّ اسرائیل شناسایی و جهت آموزش به ایران انتقال دهد . این سری فعالیّت‌ها به طور مستمر ادامه داشته و تا سال ۱۳۷۳ به طول می‌‌انجامد .
(( در طول این دوران وی در کشور آلمان صاحب سه‌ فرزند میگردد که همگی‌ آنها ملیت ایرانی‌ ، آلمانی دارند
  در حال حاضر نیز فرزند ارشد وی بنام محمد یاسین رامین به عنوان یکی از متهمین اختلاس سه‌ هزار ملیارد تومانی در ایران تحت پیگرد قرار گرفته است )) .
اما کارهای افراطی اسلامی محمد علی‌ رامین به با پولهای ارسالی از ایران صورت میگرفت به همین جا ختم نمی‌شد و روز به روز نیز رو به گسترش داشت . 
 وی در سطح وسیعی اقدام به نوشتن مقالات مختلف در نشریاتی به نامهای (( والفجر ، القیام ،السلام )) مینمود که در سر تا سر اروپا پخش میشد

 این نوشتن‌ها و کارها ادامه داشت تا سال ۱۳۷۳ و فاجعه ترور تنی چند از فعالین سیاسی ایرانی‌ مقیم آلمان که به ماجرای (( ترور رستوران میکونوس )) معروف شد ، وی در آن زمان از طرف دولت ایران مامور شد تا به نفع دولت ایران و وارونه جلوه دادن این ترور دست به یک سری اقدامات بزند و ذهنیت مردم آلمان و اروپا را نسبت به دخالت ایران در ترور به سمت دیگری سوق دهد ، که اقدامات محمد علی‌ رامین و دروغ پردازیهای وی به جایی‌ رسید که دولت آلمان علیرغم اشتغال به تحصیل وی در مقطع دکترای مهندسی‌ در آن کشور به دلیل ضرباتی که وی به سیستم امنیتی‌ آلمان وارد کرده بود و تلاش‌های وی به جهت وارونه نمایی موضوع ترور میکونوس ، محمد علی‌ رامین پس از ۱۷ سال سکونت در آلمان ، از این کشور اخراج گردید

 پس از ورود به ایران همسر وی بلافاصله در دانشگاه به سمت استادی رسیده و مشغول بکار میگردد ، خود وی نیز در دولت مشغول به کار شده و پست‌های حساسی را احراز می‌کند و شروع به پر کردن جیب خود مینماید . 

 در دولت محمود احمدی نژاد وی به عنوان معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب میشود و در یک فقره در سال ۱۳۹۰ مبلغ ۳ ملیارد تومان به صورت کمک بلا عوض به روزنامه کیهان و شخص حسین شریعت مداری پرداخت می‌کند که این موضوع منجر به صدور حکم اخراج وی از وزارت ارشاد میشود ولی‌ با دخالت مستقیم علی‌ خامنه‌ای این حکم لغو میگردد و وی در همان سمت خود باقی‌ میماند و در فروردین سال ۱۳۹۱ نیز مجدد مبلغ ۷۵۰ میلیون تومان کمک بلا عوض به روزنامه کیهان و شخص حسین شریعت مداری پرداخت می‌کند و کسی‌ را توان مقابله با این ولخرجی‌های وی نیست .

 وی در حال حاضر همسایه دیوار به دیوار سردار حسین مدحی تازهٔ کند (( یا همان آقای الماس فریب )) در شهرک شهید محلاتی است و تمام امورات روزانه‌اش توسط تیمی ویژه که مستقیم از اصغر حجازی  در بیت رهبری دستور میگیرند انجام میشود و کسی‌ حق نزدیک شدن به محوطّه منزل وی را در شهرک شهید محلاتی ندارد .
محمد علی‌ رامین فردی کاملا سیاسی و معتقد به رهبری علی‌ خامنه‌ای است که دوری بسیار نزدیکی‌ نیز با اصغر حجازی و وحید حقانیان دارد و یار گرمابه و گلستان انیس نقاش اولین مامور ترور نا فرجام بختیار است که در هفته ۲ شب را به همراه اصغر حجازی ، وحید حقانیان و انیس نقاش در مجموعه‌ استخر و سونای آزادی شب را به صبح میرسانند . مرد مرموز و پر نفوذ کابینه احمدی نژاد در ماه گذشته در یک مصاحبه رادیویی حتی اقدام به فحاشی نسبت به مجری برنامه را نمود که لینک آن مصاحبه در همین وبلاگ موجود است ، هیچ کس را یارای مقابل با وی نیست و چرا وی تا این حد مورد لطف علی‌ خامنه‌ای قرار دارد هنوز رازی سر به مهر است .

پنجشنبه، اردیبهشت ۱۴، ۱۳۹۱

محمد یاسین رامین به لیست متهمین اختلاس سه‌ هزار میلیارد تومانی افزوده شد
محمد یاسین رامین فرزند ارشد محمد علی‌ رامین معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران تحصیلکرده و دارای مدرک دکترا از دانشگاه کشور آلمان که دارای دو ملیت ایرانی و آلمانی است به لیست متهمان پرونده اختلاس سه‌ هزار میلیارد تومانی افزوده شد و حسب دستور قاضی پرونده جهت پاره‌ای از توضیحات به دادگاه فراخوانده شده است . و در صورت اثبات حتی یکی از اتهامات وی نیز به همان جایی‌ میرود که سایر متهمین در حال حاضر هستند .

محمد یاسین رامین متولد ۱۳۶۰ در کشور آلمان . تحصیل کرده دانشگاه برلین آلمان و دارای درجه دکترا از این دانشگاه . مدیر عامل شرکت تجارت بین الملل ایران ، آلمان . یکی از رابطین خرید کالاهای تحریمی برای ایران به همراه احمد ابریشم چی‌ مالک و صاحب امتیاز بوکیا در ایران .

وی در سال ۱۳۷۳ و پس از اخراج محمد علی‌ رامین که در آن زمان در کشور آلمان در حال تحصیل در مقطع دکترای مهندسی‌ بود و به خاطر فعالیّت به نفع حکومت ایران پس از ماجرای ترور رستوران میکونوس برلین و جو سازی کذب پیرامون اینکه آن ترور با حکومت ایران در ارتباط نبوده ، همراه خانواده‌اش به ایران میاید ولی‌ به دلیل تولد در آلمان و دارا بودن پاسپورت آلمانی همچنان به این کشور رفت و آمد دارد و یکی از رابطین مرکز اسلامی ایران در آلمان است .

وی علی‌ رغم سنّ کم مدیر عامل شرکت تجارت بین الملل ایران ، آلمان است و بر طبق ادعّا‌های امیر منصور خسروی متهم اختلاس سه‌ هزار میلیارد تومانی وی یکی از رابطین اصلی‌ خاوری با وی بوده و وی نیز از خاوری به عناوین مختلف بهره برداری کرده و رانت‌های بسیاری دریافت کرده است .

 نام محمد یاسین رامین در صفحات ۸۵۶ ، ۸۵۷، ۸۵۸ ، ۸۵۹ صورت جلسه اعتراف‌های امیر منصور خسروی
و در صفحات ( ۱-۹۰۱ ) تا ( ۱-۹۱۶ ) گزارشات وزارت اطلاعات و در صفحات ( ۲۰۰ تا ۲۰۶ ) حراست مرکزی بانک مرکزی و در صفحات ( ۴۰۴ تا ۵۰۱ ) حراست مرکزی بانک ملی‌ نام این آقا زاده محترم به وفور چشم میخورد  .

 اما چرا تا بحال و پس از گذشت چندین نوبت دادگاه و تمام تمام بازجویی‌ها و ارائه تمام گزارشات نهاد‌های امنیتی‌ مرتبط با موضوع و دستگیری تمام متهمین به جزٔ خاوری که از ایران فرار کرده چرا نام این آقا زاده تازهٔ علنی میشود خود جای بسی‌ سؤال است .

بزودی گزارش مفصلی نیز در مورد پدر این فرد یعنی ( محمد علی‌ رامین ) در همین وبلاگ منتشر می‌کنم .

جمعه، اردیبهشت ۰۸، ۱۳۹۱

احمد ابریشم چی‌
 میلیاردر معروف . پر آوازه و کم پیدا
مرد محبوب سیستم امنیتی‌ ایران 
 وزارت اطلاعات -  اطلاعات سپاه 
و تمام ارگانهای امنیتی‌

احمد ابریشم چی‌ مالک اصلی‌ شرکت ایرانوکیا و ایراتل در ایران . وارد کننده سیستمهای مخابراتی و شنود ، سیستمهای ارسال پارازیت ، نرم افزارهای پشتیبانی فیلترینگ ، از کشورهای سوئد ، مالزی و چین . طرف قراردادهای کلان مخابراتی در ایران ، برنده مناقصه طرح تکمیل سیستمهای مخابراتی منطقه صنعتی پتروشیمی ماهشهر ، پتروشیمی بندر امام و فاز چهار و هفت منطقه عملیاتی نفت فلات قاره در عصلویه .

دوست یار و غار و گرمابه و گلستان آیت الله هاشمی شاهرودی ، آیت الله محمد یزدی .
 رفیق صمیمی‌ سوارکاری مجتبی خامنه‌ای . 

 برگزار کننده مجالس خصوصی مولودی و سوگواری با حضور سران کشور ،
 یکی از دوستان صمیمی‌ و دست اول هاشمی رفسنجانی . 

 مغز متفکر خرید وسائل و تجهیزات مشمول تحریم برای ایران از طریق دوبی ، هنگ کنگ ، مالزی ، چین ، شارجه ، ابوظبی .

 یکی از ۱۹ نفر دارنده مجوز ورود اتومبیل‌های مشمول قانون گمرک ، دارنده دو دستگاه آخرین مدل اتومبیل لامبورگینی در ایران هر دستگاه معادل ۰۰۰/۰۰۰/۸۰۰/۱ دارای شماره پلاک ثابت ایرانی‌ و نه پلاک‌های عبور مووقت .

منزل  شخصی این فرد در بلا‌ترین نقطه تجریش با فضایی معادل ۳۰۰/۳ متر مربع
  و لوازم مبلمانی بالغ بر ۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۴ میلیارد تومان .

 علاوه بر این همه ثروت و دارایی وی در فاصله ۴ کیلومتری محمود آباد در شمال ایران دارای ویلایی به مساحت ۵۴۰۰ متر مربع بوده که اغلب ملزومات آن از طریق کشور ایتالیا و شیخ نشین دوبی تهیه شده و به نوعی بی‌ نظیر است .

 وی در هر سال به مناسبت نوروز در این ویلا پذیرای کل بستگان خود بوده و گاه تا تعداد ۱۰۰۰ میهمان دارد و کلی‌ هزینه را متحمّل میشود . 

 علاوه بر اینها در برخی اوقات در همین ویلا پذیرای سران حکومت ایران میشود که در آن زمان آنانی‌ که به محمود آباد رفت و آمد دارند متوجه ایست و بازرسی‌هایی‌ با ضریب امنیتی‌ بسیار بالا در محور ورودی محمود آباد میشوند که تمام افراد حاضر در این ایست و بازرسی‌ها با لباسهای یک سره سیاه و با کلاه موتور سواری بوده و مسلح به یووزی میباشند .


  نوع در آمد و روابط این فرد تا کنون برای کسی‌ به واضح آشکار مشخص نیست و کسی‌ نمیداند در آمد سالانه فرد چه میزان است تنها چیزی که به صورت غیر رسمی عنوان میشود سالانه از در آمد شرکتهای ایرانوکیا و ایراتل

نزدیک به ۰۰۰/۰۰۰/۵۰۰/۳ تومان خالص سهم این فرد است و این مبلغ جدا از سود واردات دستگاه‌ها و تجهیزات شنود و پارازیت و سیستمهای اختلال ماهواره‌ای تجهیزات نرم افزاری فیلترینگ است .

به جاست آنانی‌ که در راه مبارز برای ایران قدم بر میدارند با افشای این فرد و معرفی این فرد به دولتهای اروپایی و آمریکائی از تردد این فرد جلوگیری و وی نیز مورد تحریم قرار گیرد .

سه‌شنبه، اردیبهشت ۰۵، ۱۳۹۱

متهمان پرونده شنود مکالمات نمایندگان مجلس در سالهای ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ کجا هستند ؟

متهمان پرونده شنود مکالمات نمایندگان مجلس در سالهای ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ کجا هستند ؟

خیلی‌ از آن سالها می‌گذرد ، بیاد دارند افرادی که ماجرای درخواست‌های مکرر نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران از مقامات دولتی را که عنوان میکردند ما امنیت مکالمه‌ای نداریم و مسبیبن و آمرین این حرکت بایستی شناسایی و محاکمه شوند . آن زمان خیلی‌ سر و صدا کرد اما در آخر به درستی کسی‌ نتوانست بفهمد که موضوع از چه قرار شد و آیا آن افراد دستگیر شدند یا خیر . به یک باره هم این موضوع سر به مهر سکوت گردید و دیگر کسی‌ از آن حرفی‌ نزد چون بیشتر از این نمی‌شد به موضوع دامن زده شود ، چون خیلی‌ چیزها دیگر علنی میشد و مجلس به شکل دیگری درمیامد به همین دلیل به ناگهان این موضوع مسکوت گذاشته شد . حال باید دید که عاملان و آمران آن حرکت که در جهت رسوا کردن عده‌ای شیاد در لباس آخوند و به نام نماینده مردم چه پولهای کلانی به خاطر خیلی‌ از کارها به جیب زده اند الان در کجا هستند و چه وضعیتی دارند .

 یکی از آنها مهندس محمود رضا مشعوف بود که پس از دستگیری مدتی‌ در زندان ۲۰۹ ، مدتی‌ را در زندان موسوم به بند ۲ الف که تحت نظر مستقیم سپاه است و مدتی‌ را هم در زندان سازمان حفاظت اطلاعات ستاد کلّ نیروی های مسلح گذراند و یک باره در سال ۱۳۸۵ به عنوان انتقال به زندان اصفهان از زندان خارج و در کمال ناباوری خانواده‌اش اعدام کردند .

نفر بعدی که هیچ مدرک مستندی مبنی بر دخالتش در این موضوع نتوانستند از او پیدا کنند و در زمان بازجویی هم هیچ اعترافی نکرده بود مهندس مرتضی بیگلر بود که به قید وثیقه آزاد اما پس از گذشت ۱ ماه از آزادی به قید وثیقه در زیر زمین خانه مادری‌اش در اثر خفگی با منواکسید کربن حاصل از ایراد بخاری گازی کشته شد .

 دیگری مهندس حسن ناهید بود که متهم به جاسوسی برای آمریکا گردید و تا همین سال گذشته در زندان بود و به دلیل ابتلا به عارضه سرطان غدد لنفاوی سال گذاشته در بند ۳۵۰ زندان اوین فوت کرد .

نفر بعدی خانم مهندس ملوک جنتیان مقدم بود که هیچ اطلأع و خبری از وی در دسترس نیست و اصلا معلوم نیست که این فرد در حال حاضر در کجا زندگی‌ می‌کند ! آیا اصلا زنده است یا مرده ؟ تنها خبری که موجود است دستگیری وی در منزل پدری‌اش در خیابان فداییان اسلام بوده و از آن موقع تا کنون هیچ کس خبری از وی ندارند و مادر ایشان هم در سال ۱۳۸۷ پس از چندین سال بی‌ خبری از فرزند و پیگیریهای مداوم بدون دیدن فرزند خود چشم از جهان فرو میبندد .

نفر بعدی مهندس نصرالله رنجبران , او که در سالهای نخست انقلاب بهمراه افرادی چون مهندس امینیان ، مهندس سیاوش سمیعی ، مهندس هرندی و مهندس حیدر جم که تنی چند از آنها از پرسنل فنی‌ و مهندسی‌ نیروی هوایی بودند مسول پشتیبانی و سرویس دهی‌ به خطوط تلفن و تلکس مدرسه رفاه که در آن زمان پایگاه خمینی بود نیز نفر بعدی این گروه است .

 او که پس از مدتی‌ به اصفهان منتقل میگردد نیز در اداره مخابرات اصفهان مسول پیگیری و فنی‌ پشتیبانی و خدمات تلکس و تلفن خطوط دفتر رییس جمهوری آن موقع دکتر بنی صدر در اصفهان میشود و در ماجرای حمله به دفتر نمایندگی رئیس جمهوری دکتر بنی صدر در اصفهان وی که با آنجا نیز رفت و آمد داشته مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بازداشت میشود و به زندان کمیته انقلاب آن زمان بنام چرخاب منتقل و پس از شکنجه و بازجویی مدتی‌ بعد آزاد و به تهران منتقل میشود و از آن به بعد درگیر مسایل پس از دستگیری قرار گرفته و چندین نوبت دادگاهی‌ و توبیخ میشود .

 سپس به عنوان تنبیه به یکی از قسمتهای غیر فنی مخابرات انتقال و پس از مدتی‌ مجدد به پست کاری خود منتقل میگردد و به همین دلیل و بد رفتاری و اختناق و دروغ حاکم بر نظام کشور سرانجام به دلیل رشته تحصیلی‌ و آگاهی‌ از امور مخابراتی و فنی‌ در یک اقدام جالب به منظور بر ملأ کردن دست فاسدان حکومت آخوندی اقدام به شنود و پخش مکالمات تلفنی  نمایندگان مجلس کرده و از پول شویی‌ها و کلاهبردریها و رانتخواریهای های این افراد پرده بر میدارد . 

 اما سرانجام با خبر چینی‌ فردی بنام شاه زمانی‌ که در قسمت فنی‌ مخابرات میدان توپخانه مشغول بکار بوده این موضوع افشا و به مقامات حراست مخابرت گزارش و دستگیری این افراد رقم میخورد .

 اما با پیگیریهای خانواده و دوستان مهندس رنجبران نامبرده نیز به قید وثیقه آزاد اما در این حال از کار اخراج میگردد .

 وی پس از آزادی با قید وثیقه و اطلأع از جریان مرگ مشکوک مهندس بیگلر از ایران خارج  و هم اکنون مدت ۹ سال است که در کشور آلمان در بلاتکلیفی بسر میبرد و هنوز پس از گذشت ۹ سال هیچ جواب قانع کننده‌ای از طرف دولت آلمان به وی داده نشده و در طی این مدت نیز فرزند پسر وی پس از ورود به دانشگاه و اطلأع دانشگاه از نوع  محکومیت پدرش پس از گذراندن۳ ترم تحصیل در دانشگاه هنر از این دانشگاه اخراج میگردد ، فرزند دختر وی نیز با محرومیت از تحصیل ۳ ترم مواجه میشود و هنوز پس از پایان این محرومیت اجازه حضور در دانشگاه را ندارد . همسر وی نیز با داشتن ۲۷ سال سابقه کار در وزارت بهداشت به عنوان پرستار مجبور به بازخرید خدمت کردن شده و پس از ۲۷ سال سابقه‌ کار به دلیل اعمال فشار برای باز خریدی از مزایای بازنشستگی ۲۷ سال کار در حرفه پرستاری محروم گردیده و در شرایط نا بسمانی بسر میبرند و خود مهندس رنجبران نیز پس از جان سالم بدر بردن از مرگ و اعدام و زندان پس از گذشت ۹ سال در کشور آلمان همچنان بلاتکلیف است و معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار وی است .

جا دارد تمام فعالان حقوق بشر و آنانی‌ که دستی‌ بر آتش دارند از کمک به این فرد دریغ نکرده و وی را کمک کنند و از دولت آلمان فدرال بخواهند که به این فرد کمک کند .