کل نماهای صفحه

یکشنبه، بهمن ۱۸، ۱۳۸۸


چند روز دیگر به آغاز ۲۲ بهمن نمانده است ؛ همه بیاد دارند سالهای انقلاب را ؛ از آن زمان تا به امروز سالهای بسیاری گذشته است . اما خاطرات تلخ هیچ گاه از ذهن مردم پاک نمی‌شود.چه ضربه‌هایی‌ که از این سیستم بر پیکره ایران وارد نشده است . چه اسیبها و چه زخمهایی بر دل مردم نمانده است؛ عناصر فاسد آمدند و جا در پای شیطان گذاشتند. به نام : اسلام ؛ قرآن ؛ دین ؛ مذهب ؛ باز پس گیری اموال مردم ؛ احقاق حق ؛ برپایی حکومت عدل اسلامی ؛ بنیان گذاری رسوم اسلام و قرآن ؛ چه جنایاتی کردند ؛ خونهایی ریختند ؛ خانواده‌هایی‌ را از هم پاشیدند ؛ زنی را بیوه ؛ فرزندی را یتیم ؛ مادری را بر داغ فرزند گریان ؛ پدری را بر داغ فرزند کمر شکسته ؛ و دیگر جنایاتی که اگر بخواهم نام ببرم هزاران سطر خواهد شد .







بیش از سه دهه از بروی کار آمدن حکومت آخوندی میگذرد ؛ براستی اینان برای عظمت نام ایران چه کردند ؟ بیائید نگاهی‌ به گذشته داشته باشیم :







۱- سالهای اول انقلاب که همه انقلابیون درگیر اعدام کردن از زن و مرد بودند به نام ضد انقلاب ؛ همزمان هم افراد دیگری در حال مصادره اموال مردم بودند به عناوین مختلف که حتما بیاد دارید ؛ افراد دیگری هم در کمیته بودند و آنها هم به نوعی با آزار مردم میپرداختند ؛ در تمام ادارات و ارگانهای دولتی همه با هم خواهر و برادر بودند ؛ هر کسی‌ انقلابی بود کاره ای شد ؛ و هر کسی‌ هم که نه (اعدام . زندان ؛....)







۲- تازه داشتند جای پا سفت میکردند که جنگ شروع شد ؛ حالا جنگ داخل تمام نشده جنگ با خارج هم شروع شد ؛ مملکت تازه انقلاب کرده ؛ مملکتی که تمام نوابغ نظامی‌اش را به اتهامهای واهی و به جرم حضور در دستگاه پهلوی ؛ کودتای نوژه ؛ و .... یا اعدام کرده یا به به جوخه تیرباران سپرده بود ؛ و از هیچ جا هم حمایت نظامی و مالی‌ نمی‌شد ؛ حالا باید رو در روی کشوری بایستد که تا دندان از تمام ابزار نظامی و تسلیحاتی بر تر جهان در آن زمان بر خوردار بود .







۳- کشور تازه انقلاب کرده و در هیاهوی انقلاب تازه هست از کجا نیروی متخصص بیاورد ؛ هر که بود که کشته شد ؛ تیره باران شد ؛ مگر جنگ شوخی‌ است ؟ که آقایان افتخار هم میکنند با دست خالی‌ جنگ کردند ؛ آیا به نظر شما به کشتن دادن جوانان که اجبارا باید با دست خالی‌ جنگ میکردند ؛ افتخار هست ؟ نتیجه به طول کشیدن جنگ تا ۸ سال بود . هنوز هم که هنوز هست مردم نقاط مرزی ایران از اسیبهای جنگ در زجر هستند ؛ هنوز هم مردم قصر شیرین پس از سالها اثرات بمب شیمیائی قصر شیرین آنها را در عذاب میندازد . هنوز هم مردم جنوب دارای سلامت درست اعصاب نیستند ؛ و بسیاری از موارد دیگر . در هر حال در سال ۶۸ خمینی با پذیرفتن قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد به قول خودش ( جام زهر ) را نوش جان کرد و به یک جنگ ناخواسته پایان داد . چه آسیب‌هایی‌ که ما در جنگ ندیدیم ؛ چه ضرر‌ها که نکردیم ؛ چه افراد متفکری را از دست ندادیم ؛ چقدر بودجه صرف نشد ؛ این هم تاوان انقلاب بود و بسیاری چیزهای دیگر .







۴- پس از جنگ دهه سازندگی آغاز شد . اکبر شاه با دار و دسته‌اش تمام امور را در دست گرفت و به خود لقب سردار سازندگی داد !!! چه بودجه‌های که از در آمد نفت در جیب شرکتهای اقماری اکبر شاه نرفت و به نام سازندگی چه کاخها برای خودشان بنا نکردند ؛ چه پروژه‌هایی‌ که حتّی برخی‌ از آنها همین چند سال پیش به پایان رسید ؛ چه پولهایی که معلوم نشد اصلا کجا رفت ! و موارد زیادی که همگان از آن آگاهی‌ دارند .







۵- پس از پایان دوران سازندگی ؛ مملکت به یک سوپاپ اطمینان نیاز پیدا کرد ؛ چون اغلب مردم نا‌ راضی‌ از وضع حاضر بودند و کم کم سکوت مردم در حال تبدیل شدن به صدا بود ؛و قشر دانشجو رهبری حرکتی‌ تازه را آغاز کرده بودند ؛ سیستم حکومت با در خطر دیدن مواضع خود در پی‌ بوجود آوردن محیط امنی‌ برای خود شد تا بتواند بر روی کارهای ناشایست خود سر پوش بگذرد در و این زمان مواجه شد با انتخابات ریاست جمهوری و در همین زمان (سیّد محمد خاتمی ) که سابقه فعالیتی هم داشت و در زمان قبل به عنوان وزیر فرهنگ و ریاست کتابخانه ملی‌ ایران در سیستم کار کرده بود و بر خلاف سایر روحانیون از وجهه‌ خوبی‌ برخوردار بود و در بین آحاد مردم و قشر فرهنگی‌ جامعه فردی محبوب به حساب می‌آمد ؛ وارد عرصه انتخابات شد و با سخنرانی‌های خودش در زمان تبلیغات در بین مردم و دانشجویان جایی‌ در دل مردم بیش از پیش باز کرده بود با رأی قاطع مردم به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شد و شروع به کار کرد ؛ در این زمان سیستم حاکم بر ایران که از ترس یک آشوب همه گیر نجات پیدا کرده بود و کمی‌ دریای درونش امواج آرام تری را در خود میدید . شروع به کارهای پشت پرده کرد و باز همچنان آقای اکبر شاه با عوامل خود در پشت پرده کار شکنی‌های خودشان را میکردند و در این راستا نگذاشتند که خاتمی به وعده‌های خود درست عمل کند . چون خاتمی در زمان تبلیغات انتخابات وعده سر و سامان دادن به این اوضاع را داده بود ؛ وعده میدان دادن به جوانان را داده بود ؛ و قشر دانش آموخته که تا آن زمان به خاطر سیاستهای خاص دولت قبل نتوانسته بودند به کار و فعالیت اصلی‌ خود دست پیدا کنند خاتمی را به عنوان آغاز جهش علمی و تغییر سیاستهای حاکم بر ایران میدانستند ؛ چون خاتمی حتّی از نظر ظاهر هم با تمام اخوندهای ایران فرق داشت ؛ او در میان مردم می‌آمد ؛ میخندید ؛ شوخی‌ میکرد ؛ در بین هنرمندان میرفت ؛ با شادی آنها شادی میکرد ؛ شیک پوش بود حتّی در لباس آخوندی . و در واقع جوانان ایران تا آن زمان به خود این طور آخوند ندیده بودند !؟ به همین دلایل سیستم پشت پرده اکبر شاه و مافیای سیاسی ایران پس از آمدن خاتمی و شروع به کار دولت خاتمی رفته رفته در همان اوائل کار دولت خاتمی نه تنها احساس ارامششان باقی‌ نماند ! بلکه به این فکر افتادند که نکند خاتمی در ایران انقلاب جدیدی بوجود آورد ؟! در همین زمان مجمع تشخیص مصلحت نظام آشکار تر از قبل وارد صحنه سیاسی شد و عملا اختیارات دولت را به نصف رسانید ؛ و در راس هرم این مجمع هم دوباره شخص اکبر شاه نشست ! همین اوضاع ادامه داشت تا اینکه قشر فرهیخته و آحاد مردم به این نتیجه رسیدند که سیستم نمیگذارد خاتمی درست کار کند ؛ و نطفه حرکت از همان جا بسته شد . و دانشجویان دست به اعتراض زدند که منجر به فاجعه کوی دانشگاه شد و ما باقی‌ ماجرا تا همین روز‌های گذشته و بروی کار آمدن احمدی نژاد و سیل اعدامها و دستگیری خبر نگاران و روز نامه نگاران و دنشجویان و تظاهرات مردم در خیابانها و تقلب در انتخابات و جنایات بیشماری که همگان می‌دانند و نیازی به توضیح دوباره نیست ..







(( حالا پس از این همه سال و تمام ماجراهای اتفاق افتاده دوباره به سالگرد ۲۲ بهمن نزدیک می‌شویم ؛ بایستی ۲۲ بهمن را محکوم کرد ؛ بایستی به حرمت خون جوانان بیگناه ایران در ۲۲ بهمن سیاه پوشید و به هر طریق به این جانیان نشان داد که دیگر ایران جای شما نیست ؛ با یک بکراند به گذشته سیاهی که اینان برای ایران و ایرانی‌ فراهم کرده اند ؛در ۲۲ بهمن امسال بایستی به این جلادان نشان داد که عمرشان سر آمده است ))

پس هموطن باید از دوباره ساخت
 به یاد عزیزان رفته
 به یاد خونهای ریخته
 به یاد تمام نداها
 حرکتی‌ نو در ۲۲ بهمن
 تحریم جلادان ایران
 تقدیر مبارزان 



                                                    دست در دست دهیم به مهر



                        میهن خویش را کنیم آباد







هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر