کل نماهای صفحه

سه‌شنبه، تیر ۰۹، ۱۳۸۸

بعد از دیدن و شنیدن حرفهای همه اون بچه ها که همشون یک جور حرف میزدند و درد دل همشون یک جور و یک مدل بود خودم ازخودم بدم اومد که چرا من باید برای ساخت چنین برنامه ای انتخاب بشم ؟ اون هم برنامه ای که حتما باید مصاحبه با معترضان در اون سانسور بشه و فقط حرفهایی که خوش آیند یک عده خاص هست در اون باشه و پخش بشه! آخه چرا من؟ به همین خاطر تصمیم گرفتم . از بین 64 مصاحبه ای که ضبط کرده بودم گلچینی انتخاب کنم و به سازمان تحویل بدم . روزی که برای تدوین به باکس مونتاژ رفته بودم دوباره نشستم و تمام گزارش رو از اول دیدم.برام خیلی جالب بود طی 2روز و حرف زدن با 64 نفر فقط 12نفر موافق انقلاب بودند و خیلی تعریف میکردند,مابقی متنفر از واژه انقلاب بودند.وحتی یک دختر وقتی فهمید موضوع :برنامه و مصاحبه ما چی هست آنچنان سر من فریاد کشید:گفت برو آقای محترم :برو خواهر , مادر خودت رو بیچاره کن میخوای از من به اسم صدا وسیماوگزارش ومصاحبه حرف بکشی بعد من به اون طرف خیابون نرسیده بگیرن ببرنم . !!!! من و همکارانم داشتتیم از تعجب شاخ در میاوردیم که این دختر چی داره گفتم خانم این کارت شناسایی من , اینم حکم ماموریت برای تهیه گزارش از سطح کل استان تهران,اینم دوربین و ارم پلاک اموال و چیزهای دیگه حالا که مطمئن شدی ,میشه جواب سوال من رو هم بدی؟ بنده خدا خیالش که راحت شد شروع کردم به سوال کردن,گفتم خانم موضوع چی بود؟! گفت چند روز پیش به اسم مصاحبه با دوستم ازش سوال پرسیدن دوستم هم چون دلی خون از وضعیت داشت جواب داده بود بیچاره نرسیده اون طرف خیابان یک ماشین جلوش وامیسته و دوست من و نگه میدارن و بهش میگن خانوم شما به اتهام توهین به نظام بازداشت هستی وقتی دوستم گفته بود کی که خودم خبر ندارم گفته بودند 10 دقیقه پیش خودت به همکاران ما گفتی فیلمت هست!! منم فکر کردم شما اونها هستید وقتی به این گزارش رسیدم دیدم بهتره این رو برای تیتراژ پایانی بذارم بعد نشستم برنامه رو تدوین کردم بدون حرف های مثبت و این کار نزدیک به 1 هفته طول کشید.....(پایان قسمت چهارم)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر