کل نماهای صفحه

سه‌شنبه، تیر ۰۹، ۱۳۸۸

سلام میخواهم یاد کنم از کسانی که برایم ره آورد صبر و مقاومت بودند.. تک تک حروف و کلمات را تقدیم میکنم به کسانی که مدتها درکنار آنها بودم,و با این نوشته میخواهم از تمام آنها یاد کنم شادروان اکبر محمدی,همو که در شبی سنگین و تاریک در اتاق 3 سالن 350 امنیتی اوین چشم انتظار دیدن مادر جان به جان آفرین تسلیم کرد, استاد و سرور گرانمایه ام جناب آقای دکتر ناصر زر افشان,مرد پیروز اوین, همو که اگر حرفهای او نبود من قدرت تحملم رااز دست میدادم..دوست مهربان و صبورم هم اتاقی ام در اتاق 3- 350 امنیتی حسن ناهید,مصطفی سنگ تراش مرد خندهای تمام نشدنی,حمید رضا محمدی,جلیل آقاجانی,خوانساری,خالد حردانی,رسول حردانی,شهرام پور منصوری, فرهنگ پورمنصوری,رضا,خلیل شالچی,غلام کلبی,هاشم شاهین نیا,سعیدشاه قلعه,امیر پرویزی,عسگری,جمشیدی,و در اندرزگاه هفت اوین سالن یک:امیر دوربین قاضیانی,سرهنگ محمدقنبری,دکتر حسام فیروزی,احمد قصابان,حسین اصغری,محمد روستایی,جمال بهادری,رشید خالقی,محمد زنیر,وکیل بندسالن یک سید محمد موسوی,دکترکاظمی,سید امجدمیرلوحی و همه کسانی که با آنها زندگی کردم و الان اسامیشان در خاطرم نیست . امیدوارم همیشه در سلامت کامل باشند, و تشکر ویژه از وکلایم,آقایان:بهرام قربانی و محمد علی خرمشاهی, که زحمات زیادی برایم کشیدند,و سختیهای زیادی را تحمل کردند.و بیاد کسی که تمام امید من بودوبخاطر من به زندان افتاد,و یک دسیسه,شوم که طراحی شده وزارت اطلاعات بود صرفا بخاطر اینکه بین .من و او,جدایی بیندازندو موفق هم شدند که این کار را بکنند,کسی نیست جز: کی که برایم مثل پدر بودوهست جناب آقای مهندس سید احمد دانش پذیر مردی که من همه چیزم را مدیون او هستم,امیدوارم که روزی همه ماجرا را بفهمدوبداند که همه چیز فقط یک بازی:کثیف اطلاعات بود و بس,به امید آن روز . پس امیدوارم تقدیم ان نوشته ها مورد قبول قرار گیرد:که برگ سبزی بود تحفه درویش, به امید روز رهایی ایران

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر