افشای ناگفتهها در خصوص ماهیت اصلی دولت جمهوری اسلامی ایران بانضمام انتشار و افشای مکاتبات درونی نظام جمهوری اسلامی و غارت سرمایههای ملی کشور ایران بدست ارگانها و افراد مختلف وابسته به حکومت آخوندی در داخل و خارج کشور . استفاده از مطالب و اسناد این وبلاگ بدون ذکر نام منبع بر خلاف اخلاق و مقررات بوده و شامل پیگرد نیز میگردد . جهت برقراری ارتباط میتوانید با آدرس زیر مکاتبه کنید pouriya1979@yahoo.com
کل نماهای صفحه
شنبه، مرداد ۳۱، ۱۳۸۸
در انفرادیهای گوهردشت در سالهای 62-61 جیغهای مکرر و عجیب و غریب
دختری شنیده میشد: در را باز کنید! از درد دارم میمیرم! کثافتها در را
باز کنید! باز صدا خاموش میشد. چند لحظه بعد تکرار دردها و جیغهایش به
گوش میرسید ماهها بعد در قزلحصار او را دیدم او یکی از صمیمی یارانم
بود برایم گفت که چگونه با داشتن دردهای وحشتناک و عفونت تخمدان پاسدارها
به حرفش توجهای نداشتند و اقدامی نمیکردند، چطور مجبور بود در انفرادی
های وحشت گوهردشت با مرگ دست و پنجه نرم کند و چارهای بر این درد بی
پایان در پیش نبود.برای عقیم ساختن اجباری کسی از دختر سئوالی نکرده و
خودشان برگه عمل را امضا کرده بودند بعد از سلاخی تخمدانها و موقع به
هوش آمدن پاسدارهای زن بالای سرش رفته بودند و از دختر اسم دوستانش و
افراد سر موضعی را میپرسیدند دختر گفت: دلم میخواست در موقع بازجوئی
پاسدارها جیغ بکشم و همه آنها را خفه کنم. علت درد تخمدان سینه خیز بردن
های مکرر حاجی داود رحمانی بود که بایستی راهروی دراز و زمین سرد قزلحصار
را سینه خیز طی میکردی و هر کس سریعتر نمیرفت ملیجک ،حاجی داود رحمانی
با شلاق به بالای ران و با پوتین به نقاط حساس بدن میزد!
یک نمونه دیگر: در دورهای در سال 60 در آپارتمانهای زندان اوین
زندانبان با مطرح کردن این که «خودتان اضافی هستید» از دادن نوار بهداشتی
به زنان زندانی خوداری میکرد، زندانیان به ناچار معدود لباسهای خود را
تکه نموده و از آن به عنوان نوار بهداشتی استفاده میکردند
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر